آرشیو دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳، شماره ۳۱۹۴
جامعه
۸

کارتن خواب در گرمای تابستان هم می میرد

اکبر رجبی (مدیرعامل انجمن طلوع بی نشان ها)

کارتن خواب یعنی تنهایی به توان مضاعف. آدمی که تنهایی اش ضرب در دو شده. تنهایی، به علاوه تنهایی مساوی است با کارتن خوابی. کسی که خودش، خودش را تنها گذاشته، کسی که جامعه او را تنها گذاشته: جامعه ای که هم می تواند خانواده باشد و هم می تواند همین اجتماع کوچه و خیابان باشد و هم مسوولان.

این تعریف من است از کارتن خوابی. قرار نیست برای کارتن خواب ها دلسوزی کنیم. قرار است از تنهایی درشان بیاوریم. باید بهشان باور بدهیم. آنها خودشان در حق خودشان ظلم می کنند. چون گزند دیدند از اجتماع.

باید بهشان یادآوری کنیم که تنها نیستند. نخستین حرکتی که می توانیم برای شان انجام دهیم این است که نسبت بهشان بی تفاوت نباشیم تا به آنها یادآوری شود که تنها نیستند.

باور ما این است که کار عجیبی نمی کنیم اگر بخواهیم کارتن خواب ها را از تنهایی بیرون بیاوریم. ما کار خوب می کنیم که خوب بمانیم و خوبی کردن در این شهر یک پاسدار است. یک نگهبان. و از همه مهم تر نگاهی است که وقتی به کارتن خواب ها خوبی می کنی، داری. نگاهی که از سر مهربانی است. از سر نوازش است. از سر تنبیه نیست. از جنس ملامت نیست و از سر این نیست که رفتار ناشایست گذشته شان را به روی شان بیاوریم. و عجب لذتی دارد دیدن لبخند رضایت شان که ما را هم دلگرم می کند.

هیچ دقت کرده ای که وقتی از یک کوچه خلوت، تنها رد می شوی، اگر یک کارتن خواب از کنارت رد شود، به تو سلام می کند؟ خبرنگارها به من تلفن می زنند، می گویند درباره کارتن خواب ها چیزی بگو. وقتی هوا سرد می شود یادشان می افتد. ولی کارتن خواب فقط در سرمای زمستان نیست که می میرد. کارتن خواب در گرمای تابستان هم می میرد.