آرشیو چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۶۷۵۵
صفحه آخر
۲۰
پیشخوان

با سالخوردگان چه باید کرد؟

با آدم های سالخورده چه باید کرد؟ با پدر و مادرها و پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی که نمی توانند از عهده زندگی مدرن برآیند و از رفتارها و عواطف منسوخ دل نمی کنند، چطور باید تا کرد؟ درواقع امر، وقتی خود ما پیر شویم، کودکان خود ما چه برخوردی با ما خواهند داشت؟ به ما احترام خواهند گذاشت و با ما مهربان خواهند بود؟

آیا می توانیم درک و دریافت آنها از جهان را بفهمیم و آیا آنها با درک و دریافت ما از جهان همدلی خواهند داشت؟ پیشرفت های فناورانه قرن اخیر توامان رهایی بخش و هولناک بوده است. امیدی که به این پیشرفت ها می رفت، خاصه بعد از جنگ جهانی دوم و به واسطه موج پیش رونده مدرنیسم انسان دوستانه، بدیلی ارائه می داد برای بیم و نفرتی که جنگ پراکنده بود و ترسی که احتمال نابودی توسط بمب اتمی به آن دامن می زد. علم پزشکی، کشاورزی، تولید صنعتی، آموزش وپرورش، سیر و سفر، شرایط کار، دسترسی آسان به لوازم خانگی، تنوع گسترده تفریح و سرگرمی،اعتقاد به نظام های ایدئولوژیکی که وعده توزیع مجددوعدالت می دادند؛اینها انواع نوشداروهایی بودند که برای وضع بحرانی بشر ارائه می شدند. آنجا که سیاهی بود، امید روشنی هم می رفت. یا دست کم آن مقدار روشنی که حواس ما را از سیاهی پرت کند. رمان ترانه ایزا درباره چنین جهانی و چنین حال وهوایی است.

نویسنده: ماگدا سابو

مترجم: نگار شاطریان

نشر: بیدگل

سال انتشار: 1400