به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

f. asadzadeh

  • حوری احمدپور، سینا بشارت*، محمدرضا خالدیان، مجتبی رضایی، فرخ اسدزاده
    لازم است با برنامه ریزی و مدیریت صحیح برای استفاده بهینه از منابع آبی و کود نیتروژن، بدون تاثیرگذاری قابل توجه بر میزان عملکرد برنج، ضمن صرفه جویی در مصرف نهاده ها باعث افزایش بهره وری اقتصادی شد. این مطالعه به بررسی بهره وری آب و نیتروژن سه ژنوتیپ برنج از نظر فیزیکی و اقتصادی تحت تیمارهای مختلف آبیاری و کود نیتروژن می پردازد. آزمایش در قالب طرح کرت های دو بار خرد شده براساس طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در طول سه سال در موسسه تحقیقات برنج کشور واقع در استان گیلان، شهرستان رشت انجام شد. عامل اصلی در این آزمایش شامل مدیریت آبیاری در چهار سطح بود که شامل: آبیاری غرقاب I1 و تیمارهای آبیاری I2 ، I3 و I4 که به ترتیب دارای آبیاری تناوبی با فواصل آبیاری 7 ، 14 و 21 روز بود. علاوه بر عامل اصلی، عوامل فرعی شامل رقم گواهی شده محلی هاشمی و دو ژنوتیپ M5 و M12 در سه سطح کود نیتروژن شامل 60 ، 80 و 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بود. نتایج این مطالعه نشان داد که ژنوتیپ M5 با 100 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار در دور آبیاری 21 روزه بیشترین بهره وری فیزیکی آب را داشته است. در شرایط کمبود شدید آب در طول دوره رشد برنج دور آبیاری 14روز می تواند اختلاف عملکرد بهتر به لحاظ بهره وری فیزیکی آب نسبت به دور آبیاری 21 روز داشته، اما به لحاظ اقتصادی نسبت به دور آبیاری 7 روز کاهش بهره وری را به همراه داشته است. در این مطالعه، رقم برنج گواهی شده هاشمی با دور آبیاری 7 روزه و 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در شرایط استان گیلان ، بهره وری فیزیکی مطلوبی از آب و همچنین بالاترین بازده اقتصادی را نشان داد. براساس نتایج این مطالعه، استفاده از آبیاری تناوبی در فاصله آبیاری 7 روزه موجب صرفه جویی 285 میلیون مترمکعب آب در شبکه آبیاری و زهکشی سفیدرود می شود.
    کلید واژگان: مدیریت آبیاری، کمبود آب، رشت، برنج
    Hoori Ahmadpour, Sina Besharat *, Mohammadreza Khaledian, Mojtaba Rezaei, F Asad Zadeh
    It is necessary to optimize the use of water resources and nitrogen fertilizers through proper planing and management to increase economic efficiency while saving inputs , without significantly affecting  riceyield. This study investigates the physical and economic productivity of water and nitrogen in three rice varieties under different irrigation and nitrogen fertilizer treatments. The experiment was conducted using a split- plot design based on a randomized complete block design with three replications over three years at the Rice Research Institute of Iran located in Guilan Province, RashtCounty . The main factor in this experiment was irrigation management at four levels: flood irrigation (I1) and alternate irrigation treatments (I2, I3, and I4),with irrigation intervals of 7, 14, and 21 days, respectively. In addition to the main factor, the subfactors included the certified local variety Hashemi, and two varieties, M5, and M12, at three nitrogen fertilizer levels of 60, 80, and 100 kg nitrogen per hectare. The results of this study showed that genotype M5 with 100 kg of nitrogen per hectare and a 21-day irrigation interval had the highest physical water productivity. Under conditions of severe water scarcity during the rice growing season, a 14-day irrigation interval can result in better performance in terms of physical water productivity compared to a 21-day interval, but it leads to lower economic productivity compared to the 7-day irrigation interval. In this study, the certified Hashemi rice variety with the 7-day irrigation interval and 100 kg of nitrogen per hectare showed optimal physical water productivity and the highest economic return under Gilan Province conditions.. According to the results of this study, using alternate irrigation whit a 7-day interval could save 285 million cubic meters of water in the Sefidroud irrigation and drainage network
    Keywords: Irrigation Management, Water Deficit, Rasht, Rice
  • مژگان دهقانی*، حسین پیرخراطی، راضیه لک، فرخ اسدزاده
    دریاچه ارومیه با بیش از 51 هزار کیلومتر مربع مساحت، یکی از 6 حوضه آبریز اصلی ایران است. رودخانه های نازلوچای، شهرچای، بازاندوزچای، گدارچای، مهابادچای و سیمینه رود واقع در غرب و جنوب غرب دریاچه ارومیه از جمله مهم ترین رودخانه های تامین کننده آب دریاچه هستند. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی ریسک سلامتی فلزات سنگین شامل کادمیوم، سرب، نیکل، کبالت، ارسنیک و کروم در رسوبات سطحی بستر رودخانه های غرب و جنوب غرب دریاچه ارومیه می باشد که بدین منظور 22 نمونه رسوب از عمق 10-0 سانتی متر به طور تصادفی برداشته شد و پس از تجزیه نمونه ها به روش ICP-OES، ریسک غیرسرطان زایی برای همه عناصر مورد مطالعه و ریسک سرطان زایی برای عناصر با سرطان زایی قطعی (کادمیوم، نیکل و کروم) محاسبه گردید. بر اساس نتایج، بیشترین غلظت نیکل، کبالت و کروم در رودخانه های باراندوزچای و گدارچای، بیشترین غلظت ارسنیک در دلتا و پایین دست رودخانه های نازلوچای و مهابادچای و بیشترین غلظت کادمیوم در دلتای نازلوچای و پایین دست سیمینه رود ثبت گردید که در موارد ذکر شده غلظت فلزات سنگین بسیار بیش از مقدار زمینه است. دوزهای میانگین روزانه فلزات سنگین مورد مطالعه برای کودکان و بزرگسالان بدین ترتیب اندازه گیری شد: کادمیوم< سرب < ارسنیک < کبالت < کروم< نیکل. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین ریسک غیر سرطان زایی برای کودکان به ترتیب مربوط به کبالت، کروم و نیکل بوده که ریسک غیر سرطان زایی کبالت (51/0) و کروم (215/0) به آستانه نزدیک است. ریسک کلی (HI) همه فلزات سنگین مورد مطالعه برای کودکان نیز در نزدیکی حد آستانه قرار دارد. ریسک کلی کروم و کبالت به ترتیب در 5 و 4 نمونه نزدیک به حد آستانه است و تنها در یک نمونه واقع در پایین دست باراندوزچای، ریسک کلی کبالت از مقدار آستانه فراتر رفته است. ریسک سرطان زایی کادمیوم و نیکل در نمونه های مورد مطالعه سلامت انسان را تهدید نمی کند درحالی که ریسک سرطان زایی کروم به حد آستانه نزدیک شده و به تبع آن ریسک سرطان زایی کل نیز در نزدیکی حد آستانه قرار دارد.
    کلید واژگان: فلزات سنگین، رسوبات سطحی رودخانه، ریسک سلامتی، ریسک سرطان زایی، دریاچه ارومیه
    M. Dehghani *, H. Pirkharrati, R. Lak, F. Asadzadeh
    Urmia Lake, with more than 51,000 Km2 area​​, is one of 6 main Iran’s catchments. Nazluchai, Shaharchai, Bazandozchai, Gadarchi, Mahabadchai and Siminehroud located in west and southwest of Urmia Lake are among the most important rivers supplying the lake. This study aims to evaluate heavy metals health risk including cadmium, lead, nickel, cobalt, arsenic and chromium in surface sediments of western and southwestern rivers of Urmia Lake, for which 22 sediment samples from depth of 0-10 cm was randomly taken and after analyzing by ICP-OES method, non-carcinogenic risk for all studied elements and carcinogenic risk for elements with definite carcinogenicity (cadmium, nickel and chromium) were calculated. According to results, the highest concentrations of nickel, cobalt and chromium were recorded in Baranduzchai and Gadarchai, the highest arsenic concentration was recorded in delta and downstream of Nazluchai and Mahabadchai and the highest cadmium concentration was recorded in Nazluchai delta and downstream of Siminehrood. In mentioned cases, heavy metals concentration is much more than the other parts. Average daily doses of studied heavy metals for children and adults were measured as follows: cadmium <lead <arsenic <cobalt <chromium <nickel. Results also showed that the highest non-carcinogenic risk for children was related to cobalt, chromium and nickel, respectively, while non-carcinogenic risk of cobalt (0.51) and chromium (0.215) is close to the threshold. The overall risk (HI) of all studied heavy metals for children is also close to threshold. Total risk of chromium and cobalt is close to the threshold in 5 and 4 samples, respectively, and in only one sample located in downstream of Baranduzchai, total risk of cobalt has exceeded threshold value. Carcinogenic risk of cadmium and nickel in studied samples does not threaten human health, while carcinogenic risk of chromium is close to threshold and consequently total carcinogenicity risk is close to threshold.
    Keywords: Heavy metals, River surface sediments, Health risk, Carcinogenic risk, Urmia lake
  • عباس مکرم حصار*، یاشار جعفری، شیرین نیکو، فرخ اسدزاده
    به منظور تعیین مناطق انتشار و تراکم جمعیت نماتدسیستمی چغندرقند (Heterodera schachtii)، در استان آذربایجان غربی، تعداد 577 نمونه خاک از مزارع چغندرقند در استان آذربایجان غربی شامل شهرستان های ارومیه، سرو، نوشین شهر، خوی، چایپاره، قره ضیاالدین، پیرانشهر، لاجان و سلماس در سال 1401 جمع آوری و تعداد تخم و لارو هر نمونه خاک جداسازی و شمارش شد. نتایج نشان داد که بیشترین پراکندگی آلودگی با میزان 70 درصد نمونه ها مربوط به مزارع شهرستان خوی و کمترین پراکندگی با میزان 12 درصد مربوط به مزارع شهرستان پیرانشهر است. گونه H. schachtii در شهرستان های خوی، سلماس و لاجان از تراکم جمعیت بیشتری نسبت به سایر مناطق برخوردار بود. هم چنین در 5/9 درصد از مزارع آلودگی بالای 500 تخم و لارو بود که در مورد این مزارع باید اقدامات لازم برای کاهش خسارت بیمارگر در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: آلودگی، جمعیت، چغندرقند، نماتد سیستی
  • نقی اکبرزاده، اسفندیار عباس نوین پور*، فرخ اسدزاده، فریبا صادقی اقدم
    عوامل مختلفی در کیفیت آب دخیل هستند که بررسی همه این عوامل به منظور ارزیابی کیفیت آب کار سختی می باشد. شاخص-های کیفی ابزاری قدرتمند برای جمع بندی و مقایسه کیفیت آب زیرزمینی می باشند. تحقیق حاضر به بررسی شاخص تلفیقی کیفیت آب (IWQI) با روش زمین آمار کریجینگ برای دشت ارومیه بین سال های 1391 تا 1400 در یک دوره زمانی 10 ساله می-پردازد. پارامترهای فیزیکوشیمیایی شامل اسیدیته (pH)، هدایت الکتریکی (EC)، مواد جامد محلول (TDS)؛ و یون های کلسیم، منیزیم، سدیم، پتاسیم، کلر و سولفات برای محاسبه شاخص به کار رفته است. برای سال های مختلف تعداد 63 نمونه آب زیرزمینی به منظور محاسبه شاخص IWQI مورد استفاده قرار گرفت و با سایر شاخص ها مانند درصد سدیم و نسبت جذب سدیم (SAR) مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاکی از این است که بیشتر قسمت های دشت ارومیه از لحاظ طبقه بندی شاخص IWQI در رده متوسط و خوب قرار دارد. همچنین کیفیت در سال 1383 نسبت به سال های قبلی بهتر بوده و نامناسب ترین کیفیت مربوط به سال 1398 می باشد. بررسی تغییرات مکانی انجام گرفته برای شاخص IWQI نشانگر کیفیت پایین تر قسمت های جنوبی دشت نسبت به سایر قسمت ها، به ویژه قسمت میانی دشت می باشد. به طوری که قسمت های جنوبی دشت از لحاظ رده بندی شاخص IWQI اغلب در رده متوسط بوده، و در سال 1398 با کاهش کیفیت کل دشت، قسمت های جنوبی نیز به رده ضعیف کاهش یافته اند. قسمت های میانی دشت وضعیت بهتری نسبت به سایر مناطق دارند، به خصوص در سال 1393 که کیفیت مناطق میانی به رده عالی نیز ارتقا پیدا کرده است. کیفیت قسمت های شمالی دشت از لحاظ شاخص IWQI اغلب در رده خوب بوده به طوری که در برخی سال ها به رده متوسط، و در سال 1398 به رده ضعیف تغییر یافته است.
    کلید واژگان: آب زیرزمینی، شاخص تلفیقی کیفیت آب، زمین آمار، کریجینگ، دشت ارومیه
    N. Akbarzadeh, E. Abbas Novinpour *, F. Asadzadeh, F. Sadeghi Aghdam
    There are different factors involved in water quality and it’s difficult to study all of these factors to assess water quality. Quality indexes are a powerful tool for conclusion and comparison groundwater quality. The current study investigates the integrated water quality index (IWQI) with the Kriging geostatistical technique for the Urmia plain between 2002 and 2011 over a period of ten years. Physicochemical parameters including acidity (pH), electrical conductivity (EC), total dissolved solids (TDS), and ions of calcium, magnesium, sodium, potassium, chloride and sulfate have been used to calculate the index. For different years, 63 groundwater samples were used to calculate the IWQI index and compared with other indexes such as %Na and sodium adsorption ratio (SAR). The results show that most parts of the Urmia plain are in the middle and good class in terms of IWQI classification. Also, the quality in 2004 is better than previous years and the most unsuitable quality is related to 2010. The study of spatial variations of the IWQI indicates the lower quality of the southern parts of the plain than other parts, especially the center part of the plain. As the southern parts of the plain in terms of IWQI classification is often in the middle class, and in 2010 with the decrease in the quality of the entire plain, the southern parts have also decreased to a lower quality class. The center parts of the plain are in a better condition than other parts, especially in 2004, when the quality of the middle class improved to an excellent level. The quality of the northern parts of the plain in terms of IWQI is often in the good class, so that in some years it has changed to the middle class and in 2010 to the poor class.
    Keywords: Groundwater, Integrated Water Quality Index, Geo statistics, Kriging, Urmia Plain
  • وحید رضاوردی نژاد*، مینا رحیمی، فرخ اسدزاده
    به دلیل بحران های زیست محیطی ناشی از خشکی دریاچه ارومیه، لزوم بکارگیری روش های آبیاری با بازده بالا در این حوضه حائز اهمیت است. آبیاری قطره ای یک راه حل مناسب جهت استفاده بهینه از منابع آب می باشد. اجرای سامانه های آبیاری قطره ای نیازمند تحلیل کیفیت آب مورد استفاده جهت جلوگیری از گرفتگی گسیلنده ها می باشد. در این مطالعه، پارامترهای کیفی چشمه های بخشی از استان آذربایجان غربی شامل شوری (EC)، کل مواد جامد محلول (TDS)، نسبت جذبی سدیم (SAR) و شاخص اشباع لانژیلر (LSI) تعیین و قابلیت کاربرد چشمه ها در سامانه های آبیاری قطره ای، در منطقه مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور آمار کیفی 1705 چشمه موجود در محدوده مطالعاتی، از شرکت آب منطقه ای استان آذربایجان غربی اخذ و تحلیل شد. نتایج نشان داد که مقدار شاخص LSI در 3/87 درصد چشمه ها مثبت و پتانسیل رسوب کربنات در آن ها وجود دارد. TDS در 0/11 درصد از چشمه ها دارای مقادیر بین 1500-1000 میلی گرم بر لیتر بوده که خطرساز می باشد. مقدار TDS در 4/33 درصد دارای مقادیر 500-1000 میلی گرم بر لیتر و در 6/55 درصد نیز دارای مقادیر 500-0 میلی گرم بر لیتر بوده و بی خطر می باشند. همچنین مقدار SAR در 7/97 درصد چشمه ها در کلاس مناسب قرار گرفت. برای انتخاب روش مناسب میان یابی، روش های مختلف با استفاده از آماره های ریشه میانگین مربعات خطای نرمال (NRMSE) و خطای نسبی (RE) ارزیابی و روش کریجینگ با کمترین مقدار خطا نسبت به سایر روش ها، برای درون یابی پارامترهای کیفی استفاده شد. استفاده از آب چشمه های استان آذربایجان غربی در آبیاری قطره ای توصیه می گردد اما خطر گرفتگی گسیلنده ها به ویژه در شمال استان بالا می باشد.
    کلید واژگان: آبیاری قطره ای، آذربایجان غربی، کیفیت آب، کریجینگ، گرفتگی قطره چکان
    V Rezaverdinejad*, M Rahimi, F Asadzadeh
    Because of environmental crises duo to drying of Lake Urmia, the need for applying high efficiency irrigation systems is important in this watershed. Drip irrigation systems are suitable solutions for optimal use of water resources. Drip irrigation implementation requires analysis of water quality to avoid emitters clogging. In this study, qualitative parameters of springs in part of West-Azerbaijan province including the electrical conductivity (EC), total dissolved solids (TDS), sodium adsorption ratio (SAR) and Langelier saturation index  (LSI), were determined and investigated for application in drip irrigation systems in the study area. So, quality information of 1705 springs in the study area were taken from West-Azerbaijan regional water company and analyzed. Results indicated that the LSI has positive values in 87.3% of springs, so there is the Carbonate sedimentation potential. In 11.0% of springs TDS has amounts between 1000-1500 mgL-1 that is hazardous. TDS values in 33.4% have amounts between 500-1000 mgL-1 and in 55.6 % have amounts between 0-500 mgL-1 which are not hazardous. SAR values in 97.7% of springs are in the suitable class. To select a suitable interpolation method to provide the zoning map, various interpolation methods were evaluated using normalized root mean square error (NRMSE) and relative error (RE) statistics and the kriging method with the least errors than other methods, was used to interpolation of quality parameters. Application of spring's water in West-Azerbaijan province for drip irrigation is recommended; however, the risk of emitter clogging especially in the northern parts of the province is high.
    Keywords: Drip Irrigation, Emitter Clogging, Kriging, Water Quality, West Azerbaijan
  • فرشته اسدزاده، یحیی محمدی، سیما کاظمی

    از آنجایی که حساس ترین دوران زندگی از نظر ابتلا به مصرف مواد مخدر در دوره بلوغ و نوجوانی است، لذا توجه ویژه به این دوره و طراحی برنامه های پیشگیرانه مناسب برای این گروه سنی کاملا حیاتی به نظر می رسد. برای برنامه ریزی و ایجاد راهکارهای موثر در پیشگیری از اعتیاد، علاوه بر شناخت علل و عوامل موثر در شروع مصرف و تدوین راه های مقابله با آنها بایستی با شناخت نیازها و به کارگیری استراتژی مناسب در جهت تقویت توانایی ها و پتانسیل های اجتماعی گام برداشت.مطالعه حاضر به بررسی میزان دانش، نگرش دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهرستان بیرجند در خصوص مواد مخدر پرداخت. نوع تحقیق مطالعه حاضر بر اساس هدف بنیادی و کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی و از نوع پیمایشی است.جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان 1608 نفر دختر و 1641 پسر در شهرستان بیرجند مشغول به تحصیل بودند.برای تعیین حجم نمونه از شیوه جدول کرجسی و مورگان استفاده شد که که نمونه 341 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری به شیوه تصادفی ، طبقه ای انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه محقق ساخته است که دارای 21 ماده و به شیوه لیکرت نمره گذاری شد. برای تجزیه و تحلیل دادها از نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی پیرسون، کای دو و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان آگاهی دانش آموزان با گرایش آنها به مواد مخدر رابطه منفی وجود دارد (p>0/05) میزان آگاهی دانش آموزان مورد بررسی بالا و میزان گرایش آنها به مواد مخدر پائین مشخص شد. همچنین بین میزان دانش و گرایش به مواد مخدر در بین دانش آموزان بر اساس جنس تفاوت وجود نداشت.

    کلید واژگان: مواد مخدر، دانش اموزان، دانش، گرایش
    F. Asadzadeh, Y.Mommadi, S. Kazemi
    Background

    Since the most critical periods of life for drug use is in adolescence ,a special attention to the design of prevention programs for this age group appears to be quite critical. To plan and develop effective strategies to prevent substance abuse, in addition to causes and contributing factors in the onset and development of ways to deal with them we must understand the needs and implementing appropriate strategiesto strengthen social abilities and potential step. This study assesses the knowledge, attitudes third year students in Birjand city about drugs.

    Methods

    The study is based on the basic and applied research and the descriptive nature of the survey. Study population included all students (1608 girls and 1641 boys) were enrolled in the academic. to determine the sample size of the table method was used to sample 341 farmers and Morgan were estimated . Random sampling , stratified study. To collect information from both library and field methods were used . The instrument used is a questionnaire with 21 Likert scale items, and the score was . For data analysis, SPSS software and Pearson correlation test , chi-square and t-tests were used .

    Results

    showed that the students ‘ awareness of their attitudes to drugs , there is a negative correlation (05/0> p). Awareness among students of high and low levels of the drug were found between the amount of interest they knowledge and attitudes among students based on sex and drugs , there was no difference (05/0

سامانه نویسندگان
  • دکتر فرشته اسدزاده
    دکتر فرشته اسدزاده
    مربی علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال