به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mohammad javad taleifard

  • مجید اعتمادی مهر، سمیه خاری آرانی*، سمانه محمدزاده، محمدجواد طالعی فرد

    هدف مطالعه حاضر بررسی آموزش فلسفه و نقش آن در خلاقیت و تفکر هنری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی است. رویکرد پژوهش به صورت کمی بوده، و روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمایش، پس آزمایش و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ابتدایی دخترانه ناحیه (4) شهر قم بود، که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری دو کلاس بود که یک کلاس به شیوه خاص (گروه آزمایش: 30 دانش آموز) و کلاس دیگر به شیوه سنتی (گروه کنترل: 30 دانش آموز) تحت آزمون شاپیرو- ویلک و آزمون لون قرار گرفتند. برای انتخاب نمونه آماری از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. داده های پژوهش در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش فلسفه در مدارس ابتدایی دوره دوم منجربه بهبود سطح سه بعد از خلاقیت هنری یعنی کنجکاوی و جسارت، الگوبرداری و ایده پردازی و نوآوری دانش آموزان شد. اما برای بعد تخیل و زیبایی شناسی، چنین اثری مشاهده نگردید. همچنین سطح ابعاد تفکر هنری دانش آموزان یعنی دقت هنری، پرسشگری هنری، ابراز وجود و نگرش هنری، بهره مندی از تخیل، نوآوری و خلاقیت هنری، به دنبال آموزش فلسفه ارتقاء یافت. نتایج آزمون فرضیه اصلی نشان داد آموزش فلسفه در مدارس ابتدایی دوره دوم منجربه بهبود سطح خلاقیت و تفکر هنری دانش آموزان می شود.

    کلید واژگان: آموزش فلسفه، خلاقیت، تفکر هنری، دانش آموزان، دوره دوم ابتدایی، دختران، شهر قم
    Majid Eatmadimehr, Somayye Khariarani *, Samaneh Mohammadzadeh, Mohammad Javad Taleifard

    The aim of the present study was to examine the teaching of philosophy and its role in the creativity and artistic thinking of upper elementary students. The research approach was quantitative, and the research method was quasi-experimental, including pre-test, post-test, and control group. The statistical population included all sixth-grade female students in District 4 of Qom city who were studying in the academic year 1402-1401. The statistical sample consisted of two classes: one class taught using a specific method (experimental group: 30 students) and another class taught using traditional methods (control group: 30 students), subjected to the Shapiro–Wilk and Levene's tests. Convenience sampling was used to select the statistical sample. Research data were analyzed at both descriptive and inferential levels using SPSS software version 23. The results showed that teaching philosophy in upper elementary schools led to the improvement of three dimensions of artistic creativity, namely curiosity and courage, modeling and ideation, and students' innovation. However, no such effect was observed for the dimension of imagination and aesthetics. Additionally, the levels of students' artistic thinking dimensions, including artistic precision, artistic questioning, self-expression and artistic attitude, utilization of imagination, innovation, and artistic creativity, were enhanced following philosophy instruction. The results of the main hypothesis test indicated that teaching philosophy in upper elementary schools leads to the improvement of students' creativity and artistic thinking.

    Keywords: Philosophy Education, Creativity, Artistic Thinking, Students, Upper Elementary, Girls, Qom City
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال