s. a. amin yazdi
-
هدف پژوهش حاضر اولویت بندی کارکردهای اجرایی در عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول بود. روش پژوهش، کیفی از نوع تئوری زمینه ای بود که از روش های تحلیل اسناد علمی و مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری نخست شامل اسناد علمی مکتوب بود که نمونه ای 47 تایی از میان اسناد سالهای 2002 تا 2021 با روش واش و وارد انتخاب شدند و جامعه دوم شامل متخصصان و مجریان حوزه آموزش بود که از میان آنان 20 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های اسناد مکتوب با روش های آماری کمی و کیفی و مصاحبه ها با روش کدگذاری به کمک نرم افزار مکس کیودا 18 تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که مهم ترین کارکردهای اجرایی در عملکرد تحصیلی به ترتیب حافظه فعال، برنامه ریزی و تعیین هدف، سازمان دهی و خودتنظیمی است. نتایج این پژوهش ادبیات گذشته را در زمینه کارکردهای اجرایی در حوزه تحصیلی گسترش می دهد و عوامل استخراج شده در حوزه کارکردهای اجرایی اولویت دار جزء مولفه های اصولی در عملکرد تحصیلی است که می تواند تلویحات کاربردی برای مجریان حوزه آموزش داشته باشد.
کلید واژگان: کارکردهای اجرایی، مهم ترین کارکردهای اجرایی، عملکرد تحصیلی، دانش آموزانTo identify and prioritize executive functions that can affect school performance, a sample of 47 scientific documents published within the span of 2002-2021 was content analyzed and a sample 20 educational experts was interviewed. The analysis of the collected data revealed that the most important executive functions, as relating to school performance, are: active memory, goal identification and planning, organization, and self-regulation. Practical implications regarding the use of these findings are clarified and, as a result, the literature in this area has been expanded.
Keywords: Executive Functions, School Performance, Students -
از مجموع متغیرهای موثر بر رشد کودک یک مورد بیشترین توضیح را برای تنوع در فرایند رشد کودکان ارایه می کند و آن کیفیت تعاملات اولیه آنها با افرادی است که شخصیتی مرکزی در زندگی کودک هستند. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه آموزش فرزندپروری مبتنی بر میانجیگری شناختی - هیجانی در بهبود رابطه مادر - کودک و افزایش خودکارآمدی مادران کودکان 3 تا 6 سال شهرستان یزد انجام شده است. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل همه مادرانی بود که دارای کودک 3 تا 6 سال بدون هرگونه اختلال تشخیص داده شده بودند و در پاییز سال 1397 کودکان خود را به مهدهای کودک شهرستان یزد سپرده بودند. نمونه پژوهش شامل 23 مادر داوطلب شرکت در پژوهش بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (10 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایشی در شش جلسه هفتگی برنامه آموزشی فرزندپروری مبتنی بر میانجیگری شناختی - هیجانی را دریافت کرد، درحالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پیش از شروع و پس از پایان برنامه آموزشی، هر دو گروه شرکت کننده در پژوهش پرسشنامه رابطه والد- کودک پیانتا (1992) و مقیاس خوداثرمندی والدگری دومکا و همکاران (1996) را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر میانجیگری شناختی - هیجانی کیفیت رابطه مادر- کودک را بهبود می بخشد و موجب کاهش تعارض میان مادر- کودک می شود و نیز خودکارآمدی مادران را افزایش می دهد. نتایج پژوهش حاضر اهمیت نقش میانجیگری در پرورش کودک و تعامل میان مادر و کودک را باز می نماید.
کلید واژگان: میانجیگری، آموزش فرزندپروری، رابطه مادر- کودک، خودکارآمدی والدگریThis study was carried out to examine the effectiveness of a parent training program based on cognitive-emotional mediation in improving mother-child interactions and maternal self-efficacy in mothers of children aged 3-6 in Yazd. Pretest, posttest, control group design was utilized in this quasi-experimental study. The statistical population of the study was comprised of all mothers of children aged 3-6 who were not diagnosed with any mental condition and attended kindergarten in Yazd in 2018. The research sample consisted of 23 mothers who voluntarily participated in the study and were randomly assigned to the experimental (N= 10) and control groups (N= 13).The experimental group received cognitive-emotional mediation parent training program in 6 weekly sessions; however, the control group was not exposed to any intervention. Before and after the training program both groups were pre- and post-tested via Pianta Child-Parent Relationship Scale (1992) and Dumka Parenting Self-Agency Measure (1996). Data were analyzed using ANCOVA and MANCOVA. Results indicated that parent training based on cognitive-emotional mediation enhanced the quality of mother-child interactions and maternal self-efficacy and decreased the conflicts between mothers and children. The findings revealed the significance of cognitive-emotional mediation in promoting daily mother and child interactions.
Keywords: mediation, parent training, mother-child relationship, parenting self-efficacy
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.