آرشیو چهارشنبه ۲۲‌شهریور ۱۳۸۵، شماره ۲۳۷۲۵
ایران شناسی
۶

وطن ما

علی عارفی

نام وطن چه دلکش و زیباست

جان بخش و دلفریب و دلاراست

زان خوبتر دگر سخنی نیست

شیرین تر از تمام لغت هاست

از بهر من شنیدن نامش

بالا ترین لذایذ دنیاست

یک لفظ هست ومعنی بی حد

پنهان در آن هزار معماست

این آسمان صاف که درآن

صدها هزار مشعله پیداست

در آن هزار دیده حساس

شب تا به صبح، گرم تماشاست

این مهر تابناک که نورش

بس کم نظیر در همه غبراست

هم دلرباتر از رخ دلبر

هم روشناتر از دل داناست

این خاک مشک بیزکه او را

اندر جهان نه مثل و نه همتاست

آبش چو سلسبیل وهوایش

همچون هوای خلد، فرح زاست

سنگ جبال و خاک صحاریش

یا قوت و در و گوهر یکتاست

شهر و ده و مناظر زیباش

چون روضه بهشت، مصفاست

تهران او، عروس جهان است

پاریس اگر عروس اروپاست

کانون علم و دانش و فرهنگ

شهر و دیار مردم داناست

این کشور عزیزتر از جان

جانم فداش، این وطن ماست