به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

m. a. besharat

  • تورج سپهوند، کاظم رسولزاده طباطبایی*، محمد علی بشارت، عباسعلی الهیاری
    مقدمه

    این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی الگوی زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری-دلبستگی بر رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی زوجین انجام شده است.

    روش

    برای انتخاب نمونه پژوهش، از میان زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان خرم آباد، تعداد 22 زوج انتخاب و سپس به گونه تصادفی تعداد 11 زوج از آنها به گروه آزمایش و 11 زوج دیگر به گروه کنترل گمارده شدند. با توجه به اینکه این پژوهش یک پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود، قبل از اجرای برنامه زوج درمانگری خود تنظیم گری-دلبستگی، ابتدا پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک-راست و مقیاس سلامت روانی در مورد تمامی شرکت کنندگان اجرا گردید. سپس شرکت کنندگان در گروه آزمایش، به مدت شش تا هشت جلسه هفتگی در برنامه زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری-دلبستگی شرکت کردند؛ اما گروه کنترل در فهرست انتظار باقی ماند. بعد از اتمام جلسات درمانی، مجددا زوجین دو گروه توسط این پرسشنامه ها مورد پس آزمون قرار گرفتند. در نهایت، داده های دو گروه با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکووا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج حاصل از مانکووا نشان داد که با در نظر گرفتن اثر پیش آزمون، اثر عضویت گروهی بر ترکیب خطی متغیرهای وابسته رضایت زناشویی، مشکلات زناشویی، بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی معنادار بود. آزمون های تک متغیری تحلیل کوواریانس نیز نشان داد که میانگین گروه ها در متغیرهای وابسته مورد نظر تفاوت معناداری با هم داشتند و آزمون های تعقیبی LSD برای مقایسه های زوجی گروه ها نشان داد که، الگوی زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری- دلبستگی در مقایسه با گروه کنترل تاثیر معناداری بر افزایش رضایت زناشویی، کاهش مشکلات زناشویی، افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش درماندگی روانشناختی داشته است.

    نتیجه گیری

    در این پژوهش مشخص گردید که زوج درمانگری خود تنظیم گری-دلبستگی به عنوان یک درمان موثر، می تواند بویژه برای زوجینی که علاوه بر نارضایتی و مشکلات زناشویی، دارای مشکلات مربوط به سلامت روانی (بهزیستی روانشناختی پایین و درماندگی روانشناختی بالا) نیز هستند، مفید باشد.

    کلید واژگان: زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری، دلبستگی، رضایت زناشویی، مشکلات زناشویی، بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی
    T. Sepahvand, S.K. Rasoolzade, Tabatabaei, M.A. Besharat, A.A. Alahyari
    Introduction

    This research examined the efficacy of integrated model of self regulation-attachment couple therapy on marital satisfaction and psychological well-being of couples.

    Method

    To select the research sample, among the couples referring to the council centers of Khoramabad city, 22 couples were selected. Then randomly 11 couples assigned to experimental group and other 11 couples assigned to control group. Because this research is a pretest-posttest pseudo-experimental design with control group, before the performing of self regulation-attachment couple therapy, the questionnaires of Enriching and Nurturing Relationship Issues, Communication and Happiness (ENRICH), Golombok-Rust Inventory of marital state (GRIMS) and Mental Health Inventory-28 (MHI-28) conducted for all of the couples as pretest. Then, couples of experimental group participate in integrated model of self regulation-attachment couple therapy during the 6 to 8 weekly sessions, but the control group remains on the waiting list. After the compliting of therapeutic sessions, the couples of two groups completed the questionnaires again as posttest. Finally, these data analyzed by MANCOVA.

    Results

    Results of analysis by MANCOVA indicated that after the control of pretest effect, the effect of group membership on liner composition of dependent variables (marital satisfaction, marital problems, psychological well-being and psychological distress) was significant. Univariate analysis (testes of between subject effects) indicated that the means of dependent variables were significantly different in two groups, and the testes of pairwise comparisons of dependent variables (LSD), indicated that self regulation-attachment couple therapy had significant efficacy on increasing marital satisfaction, decreasing marital problems, increasing psychological well-being and decreasing psychological distress compare to control group.

    Conclusion

    Self regulation-attachment couple therapy is an effective treatment that specially can useful for couples that in addition to having dissatisfaction and marital problems are at risk for mental health problems (low psychological well-being and high psychological distress).

    Keywords: Integrated Model of Self Regulation, Attachment Couple Therapy, Marital Satisfaction, Marital Problem, Psychological Well, Being, Psychological Distress.
  • محمدعلی بشارت، صدیقه زرپور، هادی بهرامی احسان، رضا رستمی، محمد جواد میردامادی
    مقدمه

    متغیرهای روان شناختی نقشی تعیین کننده در پدیدآیی و تداوم بیماری های جسمانی دارند. نشانگان روده تحریک پذیر (IBS)، به عنوان یکی از شایع ترین اختلال های معدی- روده ای، چه رابطه ای با متغیر های روان شناختی دارد؟ هدف اصلی این پژوهش، در امتداد بررسی و شناسایی دقیق تر این رابطه، مقایسه ویژگی های شخصیتی افراد مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر و افراد غیر مبتلا بود.

    روش

    ویژگی های شخصیتی مورد بررسی در این پژوهش، به عنوان متغیرهای روان شناختی، شامل نوروزگرایی، برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی، وظیفه شناسی و تاب آوری بودند. به این منظور یک گروه آزمودنی بیمار به تعداد 60 نفر (26 مرد و 34 زن) و یک گروه آزمودنی غیر بیمار به تعداد 104 نفر (38 مرد و66 زن) در این پژوهش شرکت کردند. مقیاس شخصیتی NEO-FFI و مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون (CD-RTSC) در مورد شرکت کننده ها اجرا شد. برای تحلیل داده های پژوهش، از شاخص ها و روش های آماری شامل میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به IBS در مقایسه با افراد غیر مبتلا دارای نوروزگرایی بیشتر و برون گرایی و وظیفه شناسی کمتری هستند. در مقیاس های تجربه پذیری و همسازی و متغیر تاب آوری بین دو گروه تفاوت معنا داری مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که متغیرهای شخصیتی می توانند ابتلاء به نشانگان روده تحریک پذیر را تا حدودی پیش بینی کنند.

    کلید واژگان: نشانگان روده تحریک پذیر، شخصیت، مدل پنج عاملی، تاب آوری
    M. A. Besharat, S. Zarpour, H. Bahrami-Ehsan, R. Rostami, M. J. Mirdamadi
    Introduction

    Psychological variables have a crucial role in genesis and perpetuation of physical diseases. What is the relation between the Irritable Bowel Syndrome (IBS) as a prevalent gastrointestinal disorder and psychological variables? The aim of this study was to compare the personality characteristics of patients with IBS and healthy individuals.

    Method

    The personality characteristics that have examined in this study included neuroticism, extraversion, openness, agreeableness, conscientiousness and resilience. Sixty patients with IBS (26 men, 34 women) and 104 healthy participants (38 men, 66 women) were included in this study. All the participants were asked to complete the NEO Personality Inventory (NEO-FFI) and the Conner-Davidson Resilience Scale (CD-RISC). Analysis of the data involved both descriptive and inferential statistics including means, standard deviations and multivariate analysis of variance.

    Results

    The results revealed that patients with IBS have more neuroticism and less extraversion and conscientiousness in comparison with the healthy individuals. The results of this study did not show a significant difference in openness and agreeableness dimensions as well as resilience between patients with IBS and the healthy individuals.

    Conclusion

    It can be concluded that personality variables can partly predict infection to IBS.

  • رابطه سبک های مقابله با استرس و سطوح سازش روانشناختی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
    محمدعلی بشارت*، نازنین براتی، جمشید لطفی
    سابقه و هدف

    در این پژوهش رابطه سبک های مقابله با استرس و سلامت روانی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین سلامت روانی برحسب سبک های مقابله مساله محور، هیجان محور مثبت و هیجان محور منفی در گروهی از بیماران مبتلا به MS بود.

    روش بررسی

    120 آزمودنی مراجعه کننده به انجمن MS (79 زن، 41 مرد) در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد مقیاس "سبک های مقابله تهران" و مقیاس "سلامت روانی" را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، تحلیل واریانس چند متغیره، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج این پژوهش نشان داد که سبک مقابله هیجان محور مثبت با بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت معنی دار و با درماندگی روانشناختی رابطه منفی معنی دار دارد. همچنین سبک مقابله هیجان محور منفی با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی معنی دار و با درماندگی روانشناختی رابطه مثبت معنی دار داشت.

    نتیجه گیری

    سبک مقابله هیجان محور مثبت با افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش درماندگی روانشناختی در بیماران MS مطابقت می کند و سبک مقابله هیجان محور منفی با کاهش بهزیستی روانشناختی و افزایش درماندگی روانشناختی بیماران MS همراه است.

    کلید واژگان: سبک مقابله، استرس، بیماری MS، سلامت روانی
    Relationship between coping styles and mental health in a sample of multiple sclerosis patients
    MA Besharat*, N Barati, J Lotfi
    Introduction

    The relationship between coping styles and mental health was investigated in a sample of Multiple Sclerosis (MS) patients. A correlational analysis was performed to assess the kind of association that exists between stress-coping styles, including problem-focused, positive emotion-focused, and negative emotion-focused coping styles, and mental health, (psychological well-being and psychological distress).

    Materials and methods

    One hundred and twenty patients, (41 men, 79 women), from Iranian MS Society were included in this study. All participants were asked to complete Tehran Coping Styles Scale (TCSS) and Mental Health Inventory (MHI). Analysis of the data involved both descriptive and inferential statistics including means, standard deviations, multivariate analysis of variance, Pearson's correlation coefficients and regression analysis.

    Results

    The results revealed that positive emotion-focused coping style was positively associated with psychological well-being and negatively associated with psychological distress.

    Conclusion

    It can be concluded that psychological well-being and psychological distress of MS patients are influenced by emotion-focused coping styles.

    Keywords: Coping style, Stress, Multiple sclerosis (MS), Mental health
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال