mostafa mohamadi ramezani
-
برخورداری از قابلیت های متناسب با نظم در حال تغییر بین المللی یکی از الزامات اساسی برای ایفای نقش در سطح جهانی است. جمهوری اسلامی ایران در فرآیند پرشتاب تحول در نظم اقتصادی جهان نیازمند گذار اساسی از ساختار اقتصادی آسیب پذیر منبع محور (نفت) به الگوی اقتصادی ساخت محور (تولید صنعتی) است. چین به عنوان یکی از قدرت های نوظهور موثر در شکل گیری نظم جدید اقتصادی ظرفیت مهمی در نقش آفرینی جدید ایران در سطح منطقه ای و بین المللی دارد ولی در عمل نه تنها روابط دوجانبه تهران و پکن از سطح دور زدن تحریم ها در زمینه فروش نفت و فرآورده ها فراتر نرفته است بلکه رقبای منطقه ای ایران از جمله پاکستان، عربستان، امارات و ترکیه سطح روابط عمیق تری را با چین پایه گذاری کرده اند. هدف از این پژوهش پاسخ به این مسئله است که چگونه می توان روابط راهبردی با چین را متناسب با ویژگی های نظم نوین اقتصادی جهان باز تعریف کرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد مهم ترین دغدغه ای که می تواند موجب پیوند راهبردی ایران و چین در آینده شود، همپوشانی بین نیاز چین به استمرار رشد اقتصادی و شکل دهی به زنجیره ارزش جدید و چشم انداز ایران برای تبدیل شدن به کارخانه منطقه غرب آسیا است. درواقع، ایران می تواند با یک طراحی جدید بخش مهمی از استراتژی توسعه صنعتی و برنامه تحول فناورانه خود را در قالب همکاری مشترک شرکت های ایرانی و چینی حول مسیر عبوری ابتکار کمربند راه از ایران تعریف نماید و با یادگیری و انتقال تجربه و فناوری از چین در یک بازه زمانی 5 تا 10 ساله به اصلی ترین تولیدکننده صنایع کارخانه ای در منطقه تبدیل شود.
کلید واژگان: ایران، چین، نظم بین المللی، نفت، توسعه صنعتیThe Islamic Republic of Iran, in the fast-paced process of transformation in the world economic order, needs a fundamental transition from a vulnerable resource-oriented economic structure (oil) to a manufacturing-oriented economic model (industrial production). China, as one of the emerging powers effective in the formation of the new economic order, has an important capacity to create a new role for Iran at the regional and international level, but the bilateral relations between Tehran and Beijing have remained limited to the sale of oil and oil products. The main purpose of this research is to answer the question of how to redefine strategic relations with China according to the characteristics of the new world economic order. The findings of this research show that the most important concern that can cause a strategic link between Iran and China in the future is the overlap between China's need for continued economic growth and forming a new value chain and Iran's vision to become the factory of West Asia. With a new design, Iran can define an important part of its industrial development strategy and technological transformation program in the form of cooperation between Iranian and Chinese companies around the Belt and Road initiative corridor from Iran, and by learning and transferring experience and technology from China in A period of 5 to 10 years to become the main producer of factory industries in the region.
Keywords: The Islamic Republic Of Iran, China, Manufacturing, Foreign Policy, Belt, Road Initiative -
پرونده هسته ای یکی از پیچیده ترین موضوعات در سیاست خارجی و داخلی جمهوری اسلامی ایران بوده است. یکی از دلایل این پیچیدگی رویکرد متضاد آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در برخورداری کشورهای عضو ان پی تی از "حق غنی سازی" بود. سیاست رسمی آمریکا در این موضوع مبتنی بر «غنی-سازی صفر» و «تعلیق فعالیتهای مربوط به غنی سازی» بود و در مقابل، ایران با استناد به معاهده ان پی تی بر برخورداری از "حق غنی سازی" تاکید داشت. بررسی تاریخی رویکرد آمریکا در قبال پرونده هسته ای نشان می دهد این کشور با اتکای به این درک راهبردی که جمهوری اسلامی ایران در برابر فشار های بین المللی از موضع خود عقب نشینی می کند، اقدام به وضع تحریم های چندجانبه سنگین علیه ایران کرد ولی در ادامه، ناکارآمدی تحریم ها در ایجاد نارضایتی اجتماعی و تغییر اراده سیاسی جمهوری اسلامی ایران در جهت عقب نشینی از حق غنی سازی و توقف رشد توان فنی ایران در غنی سازی اورانیوم، درک راهبردی واشنگتن از منطق رفتاری جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی را تغییر داد. تغییر در درک راهبردی آمریکا منجر به تغییر رویکرد دولت اوباما از «غنی سازی صفر» به «غنی سازی محدود» شد که نقش مهمی در آغاز روند مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا در عمان در سال 1391 داشت.
کلید واژگان: آمریکا، ایران، برنامه هسته ای، تحریم، غنی سازیThe nuclear case has been one of the most complicated issues in the foreign and domestic policy of the Islamic Republic of Iran. One of the reasons for this complexity was the contradictory approach of the US and the Islamic Republic of Iran to the enjoyment of "enrichment rights" by member states. US official policy in this regard was based on "zero enrichment" and "suspension of enrichment activities", and Iran, instead, emphasized the "right to enrichment" under the NPT. A historical examination of the US approach to the nuclear case shows that the country has imposed heavy multilateral sanctions on the basis of its understanding that the Islamic Republic of Iran is withdrawing under the international pressures from its positions. But, the ineffectiveness of sanctions on social dissatisfaction and the change of political will of the Islamic Republic of Iran to withdraw its right to enrich and halt the growth of Iran's technical capability to enrich uranium has altered Washington's understanding of the Islamic Republic's behavioral logic in foreign policy. The shift in US strategic understanding led to the Obama administration's shift from "zero enrichment" to "limited enrichment", which played an important role in initiating the process of direct Iran-US negotiations in Oman in 2012.
Keywords: US, Iran Nuclear Program, Sanctions, Enrichment
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.