به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « ارتباطات فرهنگی » در نشریات گروه « تاریخ »

تکرار جستجوی کلیدواژه « ارتباطات فرهنگی » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • حمید خانعلی*

    فرهنگ سنگ افراشت در گستره زمانی چندهزارساله از مرزهای غربی چین تا دریای بالتیک و اسپانیا متداول بوده و در دوره های اسلامی نیز در یافته های باستان شناسی و منابع مکتوب در صور مختلفی نمود یافته است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش ها است که مهم ترین عوامل گسترش زمانی و مکانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت چیست؟ و مفاهیم به کار رفته در فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت در دوران پیش ازتاریخ و دوران اسلامی چیست؟ پژوهش حاضر ضمن بررسی گسترش زمانی و مکانی این فرهنگ و معرفی نمونه های شاخص آن در حوزه جغرافیایی بین دریای سیاه و حوزه فرهنگی دریای خزر به بررسی چیستی و چرایی برپایی سنگ افراشت ها می پردازد. این پژوهش از نوع تحلیلی-تاریخی فرهنگی بوده که اطلاعات آن بر پایه مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند مهم ترین عوامل گسترش زمانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت به دلیل ارتباط آن ها با سنن و آئین های مذهبی بوده و آن چه سبب گسترش مکانی این فرهنگ شده، احتمالا با مبادلات تجاری و به تبع آن مبادلات فرهنگی ارتباط داشته است؛ هم چنین سنگ افراشت ها درطول ازمنه به اشکال انسانی و حیوانی و نمادهای باروری قابل مشاهده است که در موارد متعددی در قالب، تجسم فرد متوفی در ارتباط با مدفن وی نمود یافته است. قدیمی ترین نمونه سنگ افراشت انسان ریخت شناسایی شده در حوزه جغرافیایی مذکور، متعلق به استل دوبندی در شمال باکو است. این سنگ افراشت در حالت برجای در ارتباط با یک کورگان به دست آمده که درون آن مواد فرهنگی از اواخر دوره فرهنگ مایکوپ به دست آمده است. این فرهنگ متعلق به اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم پیش ازمیلاد است. در ادامه نمونه های دیگری از سنگ افراشت ها در سوریه، ترکیه و شمال غرب ایران نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند؛ هرچند ارتباط گاهنگاری و باستان شناختی بین نمونه های پیش از تاریخ و ازمنه بعد از میلاد وجود ندارد، اما تمامی نمونه ها با مقوله تدفین، سنن و آئین های مذهبی ارتباط داشته و به تجسم شخصی که احتمالا از مرتبه اجتماعی بالایی برخوردار است، می پردازد. این موضوع در متون و یافته های باستان شناختی نمود داشته است.

    کلید واژگان: سنگ افراشت انسان ریخت, شمال غرب ایران, ارتباطات فرهنگی, قفقاز, آناتولی}
    Hamid Khanali*

    The anthropomorphic monoliths culture has been common for several thousand years, from the western borders of China to the Baltic Sea and Spain, and it has been manifested in various forms in archeological findings and written sources in the Eslamic eras. It seems that the most important reason for the temporal expansion of this culture lies in its religious and ritualistic nature, and what caused the spatial expansion of this culture was probably related to commercial exchanges and, as a result, cultural exchanges. The anthropomorphic monoliths can be seen in human and animal forms and symbols of fertility The current research tries to answer these questions that what are the most important factors of temporal and spatial expansion of the anthropomorphic monoliths culture of anthropomorphic monoliths? And what are the concepts used in the anthropomorphic monoliths, culture in the prehistoric and Eslamic eras? The present study, while examining the temporal and spatial expansion of this culture and introducing its key examples in the geographical area between the Black Sea and the cultural area of the Caspian Sea, investigates the meaning of the erection of the anthropomorphic monoliths This type of research is of a cultural-historical analytical type, the information of which is collected based on documentary and library studies The results of the present research show that the most important factors in the temporal expansion of the anthropomorphic monoliths culture were due to their relationship with traditions and religious rituals, and what caused the spatial expansion of this culture was probably related to commercial exchanges and, as a result, cultural exchanges. Also, over time, the anthropomorphic monoliths can be seen in human and animal forms and symbols of fertility, which in many cases have been manifested in the form of the deceased person in connection with his burial. The results of the present research show that although there is no chronological and archaeological connection between the pre-historical and AD samples, all the samples are related to the ritual burial of religious rituals and represent a person who probably has a high social rank. This issue has been reflected in the archaeological texts.

    Keywords: Anthropomorphic Monoliths, Northwest Of Iran, Cultural Communication, Caucasus, Anatolia}
  • طیبه حسین پور درخشش*، داود صارمی نائینی

    یکی از محوطه های مهم دوره سلوکی در ایران، محوطه تاریخی لایودیسه در شهرستان نهاوند است. این محوطه در طی سال های 84، 90 و 1391 مورد بررسی سیستماتیک و کاوش های باستان شناختی قرار گرفت؛ که بخشی از داده های فرهنگی کاوش مشخص کرد که محوطه در دوره های بعد به خصوص دوره ایلخانی مجددا مورداستفاده واقع شده است. پرسش های اصلی مطرح در این پژوهش عبارتنداز: سفال های ایلخانی معبد لایودیسه دارای چه شاخصه های است و غالب فرم ها و لعاب های این دوره کدام است؟ کیفیت هنر سفالگری دوره ایلخانی لایودیسه در مقایسه با سایر مراکز تولید سفال این دوره چگونه بوده است؟ سبک سفال دوره ایلخانی معبد لایودیسه نهاوند با مناطق همجوار چگونه ارزیابی می شود؟ نگارندگان در این پژوهش به بررسی و مطالعه گونه های مختلف سفالی به دست آمده از سه فصل کاوش های باستان شناسی در این محوطه می پردازند و تجزیه و تحلیل آن ها را به لحاظ تکنیک، فرم و تزیینات انجام می دهند. روش پژوهش در این پژوهش براساس نتایج حاصل از فعالیت میدانی (کاوش های باستان شناختی) و مطالعات کتابخانه ای به صورت استفاده از گزارش های باستان شناسی و منابع کتابخانه ای مرتبط با این موضوع است. نتایج پژوهش نشان می دهد گونه های شاخص سفالی این محوطه عبارتنداز: سفال لعاب دار تک رنگ ساده، به ویژه سفال با لعاب آبی، سفال لعاب دار با نقش کنده و لعاب پاشیده (اسگرافیاتو)، سفال های معروف به چندرنگ منقوش زیرلعاب، سفال های سبک سلطان آباد، فیروزه قلم مشکی و سفال با تزیین نقاشی روی لعاب (زرین فام) است. با توجه به شواهد و پژوهش های تطبیقی صورت گرفته با نواحی دیگر مانند: تخت سلیمان، سلطانیه (دروازه شمالی، اراضی جمعه مسجد)، ساوه (زرندیه)، ری، نیشابور، ارزانفود و سامن (ملایر) این برداشت حاصل می شود که لایودیسه بیشترین شباهت را با سلطانیه، ارزانفود، سامن و نیشابور ازنظر کیفیت، تزیین و لعاب داشته، پس بنابراین بیشترین روابط فرهنگی را با مناطق مذکور داشته است.

    کلید واژگان: نهاوند, لائودیسه, گونه شناسی, سفال ایلخانی, ارتباطات فرهنگی}
    Tayyebeh Hosseinpoor Derakhshesh *, Davood Saremi Naeeni

    One of the important sites of the Seleucid period in Iran is Laodicea in Hamadan province. This site was subjected to systematic survey and archaeological excavations during the years 2004, 2010 and 2021; A part of the cultural data of the excavation determined that the site was reused in the later especially the Islamic periods. In this article, Islamic glazed pottery obtained from three seasons of archaeological excavations has been carefully studied and a comprehensive classification has been prepared. Considering that the importance of the site was more in the historical period, conducting this research can help in clarifying the status of the site in the Islamic period as well as the position of Hamedan in the production of medieval Islamic period. The present research has been done by field studies (description, photography, design, classification and typology) and library studies (comparative studies and relative chronology). The results of the research show that this region was of special importance in the medieval Islamic period due to its location on the highway from Baghdad to Khorasan, and this factor caused the creation of many cultural connections with other regions, the evidence of which has appeared in the characteristic pottery of this region.

    Keywords: Ilkhanid Pottery, Laodice of Nahavand, Blue Glazed Pottery, typology, Cultural Relations}
  • محمد کیخا*، سحر بختیاری، یاسمن نصیری پور، سپیده بختیاری

    دشت سیستان در اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم پیش ازمیلاد کانون شکل گیری محوطه های شاخص و مهمی است که در تبیین و شکل گیری اجتماعات انسانی نقش اساسی ایفا نموده است. بررسی ها و کاوش های باستان شناختی حوزه سیستان با هدف مطالعه جایگاه باستان شناسی منطقه و سیر روند تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در عصرمفرغ صورت گرفته است. از مناطق مهم باستانی در قسمت های جنوبی دشت-سیستان منطقه حوض دار با وسعتی در حدود 40 کیلومترمربع است. اولین فصل پروژه بررسی و تعیین عرصه و پیشنهاد حریم محوطه های منطقه حوض دار به سرپرستی محمدکیخا در سال 1398 انجام شد و منطقه مورد بررسی پیمایشی سیستماتیک قرار گرفت. طی این بررسی 12محوطه از عصرمفرغ شناسایی و ثبت شد که از نتایج مهم آن می توان به بررسی محوطه های عصر مفرغ محدوده حوض دار و تعیین جایگاه منطقه در جدول گاهنگاری جنوب شرق ایران اشاره نمود. پرسش اصلی مطرح شده در این پژوهش عبارت است از: با تکیه بر مواد فرهنگی جمع آوری شده از محوطه های عصرمفرغ منطقه حوض دار، گاهنگاری نسبی و روابط فرهنگی این منطقه با مناطق همجوار چگونه ارزیابی می شود؟ طبق مطالعات صورت گرفته در منطقه حوض دار تداوم فرهنگی از دوره Iتا دورهIV شهرسوخته در این منطقه مشاهده می شود . درطی این دوران به دلیل موقعیت سوق الجیشی منطقه که در مسیر شاهراه های ارتباطی واقع شده و با توجه به داده های باستان شناسی شاهد ارتباطات گسترده فرهنگی استقرارهای منطقه حوض دار با مناطق همجوار، همانند سیستان شمالی، بلوچستان، پاکستان، افغانستان، دره سند و تمدن های حوزه هلیل رود هستیم. پژوهش حاضر برمبنای مطالعات میدانی و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی جهت ارایه گاهنگاری نسبی منطقه و ارتباطات فرهنگی حوزه مذکور به مطالعه داده های فرهنگی پرداخت.

    کلید واژگان: سیستان, منطقه حوض دار, عصر مفرغ, ارتباطات فرهنگی, داده های فرهنگی}
    Mohammad Keikha *, Sahar Bakhtiari, Yasaman Nasiripour, Sepdideh Bakhtiari

    Sistan plain is the center of the formation of significant and important areasin the late fourth millennium and early third millennium BC that have played a Fundamental role in Formation of human communities.  Archaeological surveys and excavations in Sistan region have been conducted with the aim of studying the archaeological position of this region and political, social and cultural developments in the Bronze Age. One of the most important ancient areas in the southern parts of the Sistan plain is the Hozdar region with an area of about 40 square kilometers. The first season of the project to survey and determine the area and propose the boundaries of Hozdar area under the supervision of Mohammad Keikha was done in 2019 and the area was surveyed systematically. During this Survey, 12 sites from the Bronze Age were identified and recorded, one of its important results is to study the developments that occurred in the Bronze Age and determine the position of the region in the chronological table of southeastern Iran. The main question raised in this research is: Based on cultural materials collected from the Bronze Age sites of Hozdar region, how is the relative chronology and cultural relations of this region with neighboring areas evaluated? According to studies conducted in Hozdar region, this region has a cultural continuity in the Bronze Age (simultaneously with the first period of Shahr-e Sokhteh to the fourth period of Shahr-e Sokhteh). During this period, due to the strategic position of the region, which is located along communication highways and also according to archaeological data, we see extensive cultural connections of Hozdar region settlements with neighboring regions, including North Sistan, Baluchistan, Pakistan, Afghanistan, the Indus Valley and the civilizations of the Halil River Basin. The present Research, based on field studies and relying on descriptive-analytical method, to determine the relative chronology of the region and cultural relations of the mentioned area, studied cultural material

    Keywords: Sistan, Hozdar region, Bronze Age Period, Cultural relations, Cultural data}
  • عبدالرسول خیراندیش، احمد فضلی نژاد، عابد اکبری
    دیپلماسی فرهنگی یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی است که حکومت ها تلاش می کنند با استفاده از آن پیش جذب حکومت های دیگر، مردم آن کشورها را جذب کنند؛ در میان انواع دیپلماسی نوین اعم از دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه ای و دیپلماسی آموزشی، دیپلماسی فرهنگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دولت آلمان در دوران قاجار با درک ساختار بین المللی متاثر از دو قدرت روسیه و انگلستان و هم چنین درک صحیح قدرت دیپلماسی فرهنگی، فعالیت های فرهنگی منسجم و گسترده ای را در بسیاری از کشورها از جمله ایران آغاز نمود. بررسی ارتباطات فرهنگی ایران-آلمان و تاثیر آن بر جریان روشنفکر موضوع بسیار مهمی است که تلاش می شود در این مقاله مورد مطالعه قرار گیرد.
    کلید واژگان: ارتباطات فرهنگی, ایران, آلمان, جریان روشنفکری}
    Abdolrasul Kheirandish, Ahmad Fazlinejad, Abed Akbari
    Cultural diplomacy is a type of public diplomacy that is employed by different governments to foster mutual understanding and support among the ordinary people of other societies, rather than their official governments; among different types of modern diplomacy, including public diplomacy, media diplomacy, and educational diplomacy, cultural diplomacy is of unique importance. During Qajar dynasty rule in Iran, the government of Germany, having a clear understanding of international system’s order under two powerful states of Russia and Great Britain and also the influence of cultural diplomacy, started consistent and expansive cultural activities in many different countries including Iran .
    Keywords: cultural relations, Iran, Germany, intellectual movements}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال