جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تاب آوری » در نشریات گروه « مدیریت »
تکرار جستجوی کلیدواژه « تاب آوری » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
زمینه و هدف
سه عامل ایمنی، حادثه و بدبینی در تاب آوری شغلی تاثیر دارند. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی تاب آوری شغلی آتش نشانان براساس جو ایمنی کار، حوادث شغلی و بدبینی سازمانی است که در بین پرسنل سازمان آتش نشانی تهران انجام شده است.
روشپژوهش حاضر به روش همبستگی بین متغیرها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و با نرم افزار AMOS نسخه 24 به روش رگرسیونی انجام شده است. جامعه آماری از بین 16 ایستگاه و 300 آتش نشان شاغل در سازمان آتش نشانی تهران و از مرتبه های شغلی مختلف به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. پایایی پرسش نامه ها توسط ضریب آلفای کرونباخ برای پرسش نامه بدبینی سازمانی، ایمنی کار نودریک و تاب آوری شغلی مورگان لیون به ترتیب 0/87، 0/55 و 0/85 به دست آمد. روایی پرسش نامه با استفاده از طیف لیکرت پنج نقطه ای مورد تایید خبرگان در سازمان آتش نشانی تهران قرار گرفت. مطالعات گوناگونی پیرامون ابعاد، مولفه ها و شاخص های تاب آوری صورت گرفته است، اما در زمینه تاب آوری شغلی آتش نشانان از نظر مولفه های جو ایمنی کار، حوادث شغلی و بدبینی سازمانی تحقیقاتی صورت نگرفته است، بنابراین پژوهش حاضر از این منظر دارای نوآوری است.
یافته هایافته ها حاکی از همبستگی بین جو ایمنی کار، حوادث شغلی و بدبینی سازمانی است. مقدار آماره محاسبه شده و درست نمایی بیشینه برای مدل ساختاری مشخص شد و حاصل 4673/97 به دست آمد، این نتیجه دارای توزیع کای مربع است که مقدار معنی داری آن (0/05>P) مناسب بودن مدل ساختاری را تایید می کند.
نتیجه گیریطبق نتایج، بین دو مقیاس ایمنی کار و تاب آوری، همبستگی مثبتی وجود دارد و بیانگر آن است که با بهبود شرایط ایمنی کار، تاب آوری پرسنل افزایش می یابد و برعکس. اما بدبینی سازمانی ارتباط منفی با تاب آوری دارد و اشاعه آن باعث کاهش تاب آوری پرسنل شده است. براساس نتایج پژوهش، وضعیت جو ایمنی در بین آتش نشانان مطلوب نیست و عدم توجه به مسائل ایمنی و تصمیمات اتخاذشده در این زمینه و بی توجهی به معیشت و ارتقای پست آنان باعث بدبینی سازمان در بین پرسنل شده است. آزمون تحلیل واریانس حاصل از این پژوهش نشان داد جو ایمنی کار در بین آتش نشانان با گروه سنی، سطوح تحصیلات و تجربه آنان ارتباط معنی داری دارد.
کلید واژگان: تاب آوری, جو ایمنی کار, حوادث شغلی, بدبینی, آتش نشانان}Background and objectiveWork safety and organizational cynicism can affect career resilience. The current study aims to predict the career resilience of firefighters based on the work safety climate and organizational cynicism.
MethodThis is a correlational study using the structural equation modeling (SEM) approach. Participants were 300 people selected randomly from the personnel of 16 fire stations in Tehran and from among firefighters working in the Tehran Fire Department. We used three questionnaires, including the organizational cynicism scale, the Nordic safety climate questionnaire, and Morgan Lyon’s career resilience scale. Data were analyzed using SEM and regression analysis in AMOS software, version 24.
ResultsThe findings indicated a significant correlation between work safety climate, career resilience, and organizational cynicism. The value of the maximum likelihood estimation statistic for the resulting SEM model was 4673.97 (P<0.05), confirming the SEM model’s suitability. The results of analysis of variance showed that the work safety climate among firefighters was significantly different based on age, education level, and work experience.
ConclusionThe work safety climate among the firefighters in Tehran is not favorable . The lack of attention to firefighters’ perceptions of safety issues and the lack of attention to their livelihood and job promotion can create organizational cynicism among the personnel. There is a significant positive correlation between work safety climate and career resilience among firefighters. Thus, with the improvement of work safety conditions, the resilience of firefighters can be increased. Organizational cynicism has a negative relationship with the career resilience of firefighters.
Keywords: Career Resilience, Work Safety Climate, Occupational Accidents Organizational Cynicism, Firefighters} -
وقوع رویدادهایی که منجر به ایجاد وقفه در جریان مواد می شوند حتی اگر این رویدادها در مکانی دور اتفاق بیافتند می توانند اختلالاتی در مقیاس وسیع را ایجاد نمایند. اختلالات، خرابی های ناگهانی و غیر منتظره ای هستند که به علت عوامل گوناگونی همچون بلایای طبیعی، آتش سوزی، از دست دادن تامین کننده حیاتی، جنگ، حملات سایبری، رکود اقتصادی، تحریم ها و شوک های اقتصادی، تروریسم، همه گیری و غیره ایجاد می شوند. زنجیره تامین بشردوستانه نوع خاصی از زنجیره تامین با ویژگی های منحصربه فرد است که در این شرایط نقش بسیار مهمی در مواجهه، کنترل و کاهش تاثیرات فاجعه ها دارد. از این رو، هدف این پژوهش ارائه مدل تاب آوری زنجیره تامین بشردوستانه در رویارویی با بیماری های همه گیر همانند ویروس کرونا است.
روشروش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی است. بر این اساس با استفاده از نظریه داده بنیاد مدل تاب آوری زنجیره تامین بشردوستانه در سازمان های ارائه دهنده خدمات بشردوستانه شکل گرفت. نتیجه به استخراج مدل زنجیره تامین بشردوستانه در رویارویی با بیماری های همه گیر ان منتج شد.
یافته هابر اساس نتایج پژوهش، مشخص گردید مدل مذکور دارای 28 مقوله فرعی در قالب 6 مقوله ی اصلی (شرایط علی تاب آوری، توجه به تاب آوری زنجیره تامین بشردوستانه، شرایط زمینه ای تاب آوری، عناصر مداخله گر تاب آوری، راهبردهای تاب آوری و پیامدهای تاب آوری) می باشد.
نتیجه گیرینتایج پژوهش مدلی مفهومی جهت مدیریت زنجیره تامین بشردوستانه در رویارویی با بیماری های همه گیر به خصوص در زمان شیوع ویروس کرونا ارائه نمود که می تواند مورد استفاده مدیران، صنعت گران و پژوهشگران قرار گیرد.
کلید واژگان: زنجیره تامین بشردوستانه, تاب آوری, بیماری های واگیردار, زنجیره تامین واکسن, نظریه داده بنیاد}The occurrence of events that lead to interruptions in the flow of materials, even if these events happen in a distant place, can cause disruptions on a large scale. Disruptions are sudden and unexpected disturbances caused by various factors such as natural disasters, fires, loss of vital supplies, war, cyber-attacks, economic recession, sanctions and economic shocks, terrorism, epidemics, etc. Humanitarian supply chain is a special type of supply chain with unique features, which in these conditions plays a very important role in facing, controlling and reducing the effects of disasters. Therefore, the aim of this research is to present a humanitarian supply chain resilience model in dealing with epidemic diseases such the Coronavirus.
MethodsThe research method is qualitative. Based on this, using the theory derived from the data, the humanitarian supply chain resilience model was formed in organizations providing humanitarian services. The result resulted in deriving the humanitarian supply chain model in dealing with epidemic diseases.
ResultsBased on the results of the research, it was determined that the mentioned model has 28 sub-categories in the form of 6 main categories is (causal conditions of resilience, attention to the resilience of the humanitarian supply chain, background conditions of resilience, intervening elements of resilience, strategies of resilience and consequences of resilience).
Keywords: Humanitarian Supply Chain, Resilience, Contagious Diseases, Vaccine Supply Chain, Grounded Theory} -
با گذشت چهارنسل تحول نظری و تجربی شهر هوشمند، انتظار بر این بود که با اتکا بر تکنولوژی هایی نظیر اینترنت اشیا، هوش مصنوعی، رایانش ابری و نظایرآن، این نظریه راه کار مواجهه با مساله و حل پیچیدگی های برنامه ریزی تاب آوری باشد. لکن پژوهش های بی شمار اخیر، مبین خلاف آن است. ریشه مساله نه درکاربست تکنولوژی بلکه درتلفیق نظری مدیریت شهر هوشمند و تاب آوری شهری است. در این میان در حال حاضر رویکرد تا ب آوری دیدگاه جدیدی است که به جای تمرکز بر کاهش آسیب پذیری و نگاه مقابله ای به افزایش تاب آوری و انعطاف پذیری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی و انسانی تاکید میکند. هدف از انجام این تحقیق امکان سنجی مدیریت شهری هوشمند بر ارتقا تاب آوری شهر ارومیه است. برای رسیدن به این هدف از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بر اساس تحلیل پرسشنامه ای که توسط 30 نفر از خبرگان و متخصصان شهری تکمیل شده بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیلهای آماری نشان میدهد که شهر ارومیه به لحاظ تابآوری اجتماعی و زیرساختی در حد نسبتا مطلوب قرار دارد اما از نظر تاب آوری نهادی- مدیریتی، اقتصادی و کالبدی- محیطی دارای وضعیت مطلوبی نیست. در مجموع تاب آوری کلی شهر ارومیه از نظر متخصصان پایینتر از حد مطلوب میباشد، به طوری که مقدار محاسبه شده تابآوری کلی شهر ارومیه 2.90 که کمتر از حد میانگین (3) است.
کلید واژگان: مدیریت شهری, شهر هوشمند, تاب آوری, رکود, صنعت ساختمان}With the passage of four generations of theoretical and experimental development of the smart city, it was expected that by relying on technologies such as the Internet of Things, artificial intelligence, cloud computing, and the like, this theory would be the way to face the problem and solve the complexities of resilience planning. But countless recent researches show the opposite. The root of the problem is not in the application of technology, but in the theoretical integration of smart city management and urban resilience. In the meantime, the resilience approach is a new point of view that instead of focusing on reducing vulnerability and looking at confrontation, it emphasizes increasing the resilience and flexibility of cities against natural and human hazards. The purpose of this research is to evaluate the feasibility of smart urban management to improve the resilience of Urmia city. To achieve this goal, a descriptive-analytical research method was used based on the analysis of a questionnaire that was completed by 30 urban experts and specialists. The results of the statistical analysis show that Urmia city is relatively favorable in terms of social and infrastructural resilience, but it does not have a favorable situation in terms of institutional-management, economic and physical-environmental resilience. In general, the overall resilience of Urmia city is lower than the optimal level according to the experts, so that the calculated value of the overall resilience of Urmia city is 2.90, which is less than the average level (3).
Keywords: Fuzzy Synthetic Evaluation, Genetic Algorithm, Portfolio Selection} -
طی سال های اخیر به کارگیری ظرفیت های اجتماع محور به عنوان یکی از راهکارهای مهم جهت افزایش تاب آوری جوامع در شرایط بحران، مورد توجه بسیاری از صاحب نظران و محققان قرار گرفته است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مرحله ای تاب آوری با تاکید بر ظرفیت های اجتماع محور در شرایط بحران انجام شده است. بدین منظور با استفاده از روش فراترکیب و جستجو در پایگاه های اطلاعاتی در محدوده زمانی 2000 تا 2023 میلادی و 1380 تا 1402 شمسی، درنهایت 56 پژوهش که ارتباط نزدیکی با موضوع پژوهش داشتند انتخاب گردیدند و پس از تحلیل محتوای آن ها ابعاد و کدهای مربوطه استخراج شدند. بر اساس یافته های پژوهش، 18 مفهوم و 66 کد در قالب سه بعد سازمانی، گروهی و فردی به منظور افزایش تاب آوری جوامع در شرایط بحران که با تاکید بر ظرفیت های اجتماع محور بودند، برچسب گذاری شدند. درنهایت پس از طی گام های پژوهش الگوی تاب آوری با تاکید بر ظرفیت های اجتماع محور در شرایط بحران در چهار مرحله بررسی و شناسایی الزامات و پیش نیازها، قبل از بحران، حین بحران و پس از بحران ارائه گردید.کلید واژگان: مدیریت, بحران, تاب آوری, اجتماع محور}
-
هدف این پژوهش تحلیل مدیریت ریسک زنجیره تامین بر اساس قابلیت های تاب آوری در شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران و در زنجیره تامین بنزین است. متغیرها از روش مالتی گراندد تئوری شناسایی و سپس با روش TISM، لایه های ارتباطی بین مقوله های اصلی تعیین شده و مدلی که در آن روابط و چگونگی اثرگذاری بین متغیرها مشخص باشد، ترسیم می گردد. نتایج نشان داد ریسک های ماهیتی، ریسک های سیاسی اجتماعی و ریسک های محیطی در راس مدل قرار داشته و تاثیر بیشتری بر سایر ریسک ها دارند. زمانی که ریسک های تامین، تقاضا و عملیاتی فرایندی رخ می دهند، با ایجاد اختلال در ساختار سازمان منجر به بروز ریسک های سازمانی می گردند. لذا جهت پاسخ به ریسک ها قابلیت های تاب آوری ارائه شده است. ابعاد تاب آوری تحت تاثیر ریسک ها قرار گرفته و جهت کنترل آن ها واکنش می دهند. این موضوع می تواند زنجیره تامین را در دستیابی به اهداف خود یاری نماید.
کلید واژگان: ریسک, مدیریت ریسک, زنجیره تامین, تاب آوری, بنزین, مدل ساختاری تفسیری فراگیر}The purpose of this research is analyzing the supply shain risk management based on resilience capabilities with TISM approach in Iran's National Oil Products Distribution Company and the gasoline supply chain.
Variables were identified through a multi-grounded theory.Then, the relationships between the dimensions of the structural model was determined through TISM.
The results showed that, inherent risks, socio-political risks and environmental risks are at the top of the model and have a greater impact on other risks. The occurrence of supply, demand and processes - operational risks lead to the emergence of organizational risks. A high level of risk in the organization causes disruptions in the supply chain.Therefore, in order to respond to risks and control them, resilience capabilities have been provided. The dimensions of resilience are affected by risks and react to control them. This issue can help the supply chain achieve its goals.Keywords: Risk, Risk Management, Supply Chain, Resilience, Gasoline, Total Interpretive Structural Model (TISM)} -
هدفامروزه استارت آپ ها نقش بی بدیلی در رشد و توسعه جوامع در دنیای کنونی ایفا می کنند. خلق اندیشه، کارآفرینی، رشد صنعت گردشگری، کسب وکارهای متنوع جدید، فناوری های نوآورانه و ظهور اقتصاد جدید مبتنی بر آن، نقطه عطفی در عرصه اقتصاد به شمار می رود که پنجره جدیدی برای کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه باز کرده است تا اینگونه بتوانند بهره مندی بیشتری از توسعه در حوزه اقتصاد دانش بنیان بدست بیاورد. استارتاپ ها باید در حین رشد و بلوغ خود موانع متعددی را پشت سر بگذارند و گروه های غیرپویا و غیرنوآور به ندرت از این تحولات نجات می یابند. بنابراین برای اینکه شرکتهای نوپا بتوانند در محیط پویای کسب و کار، حیات خود را حفظ کنند، نیاز است که قابلیت های کلیدی بازاریابی را در الگویی متناسب با چرخه عمر خود داشته باشند، بر همین اساس این پژوهش با هدف شناسایی قابلیت های بازاریابی در شرکت های نوپا تعریف شده است.روشاز منظر روش شناختی یک پژوهش اکتشافی است که از منظر هدف کاربردی و از نظر متغیرها آمیخته بوده و در افق زمانی مقطعی و با رویکرد استقرایی در محیط واقعی و غیرآزمایشگاهی انجام شده است. همچنین قلمرو مکانی آن کسب و کارهای نوپای مستقر در پارک علم و فناوری بوده اند که داده های آن قلمرو زمانی نیمه دوم 1399 و نیمه اول 1400 گردآوری شده اند. این پژوهش در سه مرحله اصلی اجرا شده است. در مرحله اول قابلیت های بازاریابی با استفاده از بررسی متون و مطالعات پیشین شناسایی و استخراج شده است. روش مورد استفاده در این گام، مرور نظام مند بودهاست. علت انتخاب این روش دقت و جامعیت بهره گیری علمی از پژوهش های اصلی برای به حداقل رساندن اشتباه ها و خطاهای تصادفی است که بیشترین تعداد ممکن از مطالعات مرتبط در این موضوع شناسایی شوند. جامعه آماری در این مرحله کلیه مقالات و کتب معتبر در دسترس بیست ساله اخیر بوده که با استفاده از روش کسپ ، اعتبار پژوهش های مورد استفاده ارزیابی شده است. در تکمیل این مرحله، با استفاده از مصاحبه عمیق، فهرست قابلیت های بازاریابی کسب وکارهای نوا تکمیل شده است. در مرحله دوم، اهمیت قابلیت های بازاریابی در چرخه عمر کسب و کارهای نوپا با استفاده از پیمایش میدانی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته تعیین شد. جامعه آماری در این مرحله همبنیان گذاران استارتاپ های مستقر در مرکز رشد پارک علم و فناوری فارس بوده اند که بر اساس فهرست دریافتی از مرکز رشد، بر اساس دسترسی، مشارکت کنندگان تعیین شدند. جامعه آماری در این مرحله 242 استارتاپ فعال در این مرکز بوده اند که بر اساس رابطه کوکران و با ضریب خطای 10 درصد، حجم نمونه 69 مورد مشخص شد و بر اساس دسترسی و تمایل به همکاری تعداد 56 پرسشنامه تکمیل شد. روایی پرسشنامه به روش صوری و بر اساس نظر دو نفر از صاحبنظران دانشگاهی و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (726/0) تایید شد. در ادامه میانگین داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون ناپارامتری کروسکال والیس مقایسه شده و بر اساس معناداری تفاوت میانگین ها، قابلیت های مهم در هر مرحله از چرخه عمر کسب و کارهای نوپا تعیین و الگوی نهایی ارائه شده است.یافته هابراساس یافته ها 56 قابلیت شناسایی و در 13دسته گروه بندی شده اند. اسامی گروه ها: مدیریت سرمایه های ارتباطی، مدیریت محصول، سیستم ها و منابع بازاریابی، قابلیت عملیانی، توزیع، تحقیقات بازاریابی، مدیریت منابع انسانی بازاریابی، مدیریت برند، مدیریت مشتریان، ترفیع وتبلیغات، تنوع بخشی به روش های بازاریابی، مدیریت فروش، دیجیتال مارکتینگ.نتیجهبه عنوان توصیه مدیریتی استارتاپ ها می توانند از این الگو به عنوان ابزاری علمی برای تصمیم سازی و عارضه یابی قابلیت های بازاریابی کسب و کارهای خود استفاده کنند. به علاوه استفاده از این الگو می تواند به شرکتهای نوپا کمک کند در محیط پویای کسب و کار، با شناخت قابلیت های مهم بازاریابی در مراحل مختلف، این قابلیت ها را در خود تقویت کرده و به قابلیت های پیشین خود اضافه نمایند. همچنین این الگو از لحاظ علمی منجر به گسترش دامنه علمی نوآوری مدل های کسب و کار شده و می تواند مبنایی برای پژوهش های مرتبط با مدیریت کسب و کارهای نوپا باشد.کلید واژگان: ارزش, نوآوری, تاب آوری, مرکز رشد, پایدارسازی}ObjectiveToday, the role of start-ups in the economic development of societies is such that it has a significant share of planning and studies at various levels, including policy and business management models. Startups have to overcome many obstacles as they grow and mature, and non-dynamic and non-innovative groups rarely escape these developments. Therefore, in order for start-ups to be able to survive in a dynamic business environment, they need to have key marketing capabilities in a pattern that fits their life cycle, Accordingly, this research is defined with the aim of identifying marketing capabilities in start-up companies.MethodIn this regard, from a methodological point of view, it is an exploratory research that is applied in terms of purpose and mixed in terms of variables, and was conducted in a cross-sectional time horizon and with an inductive approach in a real and non-laboratory environment. Also, the geographical area of those start-up businesses located in Science and Technology Park, whose data was collected in the second half of 2019 and the first half of 2010. This research has been implemented in three main stages. In the first stage, the marketing capabilities have been identified and extracted using the literature review and previous studies. The method used in this step is systematic review. The reason for choosing this method is the accuracy and completeness of the scientific use of the main researches to minimize mistakes and random errors, and to identify the largest possible number of related studies on this issue. At this stage, the statistical population has all available valid articles and books of the last 20 years, and the validity of the used researches has been evaluated using the Kasp method. At the completion of this stage, using in-depth interviews, the list of marketing capabilities of Nova businesses has been completed. In the second step, the importance of marketing capabilities in the life cycle of start-up businesses was determined using a field survey and using a researcher-made questionnaire. At this stage, the statistical population has been the co-founders of startups based in the Fars Science and Technology Park Growth Center, and the participants were determined based on the list received from the Growth Center, based on access. The statistical population at this stage has been 242 active startups in this center, based on Cochran's relationship and with an error rate of 10%, the sample size of 69 cases was determined, and 56 questionnaires were completed based on accessibility and willingness to cooperate. The validity of the questionnaire was confirmed by formal method and based on the opinion of two academic experts and its reliability was confirmed using Cronbach's alpha coefficient (0.726).In the following, the average of the collected data was compared using the non-parametric Kruskal-Wallis test, and based on the significance of the average difference, the important capabilities at each stage of the life cycle of start-up businesses were determined and the final model was presented.ResultsBased on the findings, 56 features were identified and grouped into 13 categories. Names of groups: communication capital management, product management, marketing systems and resources, operational capability, distribution, marketing research, marketing human resources management, brand management, customer management, promotion and advertising, diversification of marketing methods, sales management, digital marketing.ConclusionAs a management recommendation, startups can use this model as a scientific tool for decision-making and problem-solving of the marketing capabilities of their businesses. In addition, the use of this model can help start-up companies in a dynamic business environment, by recognizing important marketing capabilities at different stages, strengthen these capabilities and add to their previous capabilities. Also, scientifically, this model has led to the expansion of the scientific scope of innovation of business models and can be a basis for research related to the management of start-up businesses.Keywords: Value, Innovation, Resilience, Growth Center, Sustainability}
-
زمینه و هدف
در سال های اخیر به دلیل افزایش آسیب های زیست محیطی، نظیر اقداماتی که باعث افزایش دمای کره زمین شده است، و همچنین افزایش جنگ و تروریسم در سراسر جهان، شاهد افزایش بلایای گوناگون بوده ایم. درنظرگیری برنامه ریزی مناسب برای امور لجستیکی و ارسال اقلام امدادی در قبل و بعد از فاجعه می تواند باعث نجات جان و مال آسیب دیدگان شود. در این مطالعه، دو موضوع تاب آوری و انصاف در لجستیک بشردوستانه از دیدگاه تحقیق در عملیات موردبررسی قرار گرفته است. انصاف به توزیع و ارضای مساوی و عادلانه تقاضای اقلام امدادی بین حادثه دیدگان می پردازد. همچنین تاب آوری به مجموعه ای از اقدامات که باعث کاهش آسیب پذیری سیستم در برابر بلایا و بازگشت سریع سیستم به شرایط قبل از فاجعه می شوند، اشاره دارد. هدف از این مطالعه مرور پیشینه پژوهش در حوزه های انصاف و تاب آوری در لجستیک بشردوستانه است.
روشداده های مورداستفاده از نوع کیفی هستند. تمرکز این مطالعه، بررسی پژوهش های این حوزه طی سال های 1389 الی 1402 است. در این مطالعه، داده های مورداستفاده از کتاب ها و مقالات موجود در پایگاه های اطلاعاتی آنلاین نظیر گوگل اسکالر و اسکوپوس به دست آمد. سپس با روش فراتحلیل و با استفاده از نرم افزار مایکروسافت اکسل نسخه 2019 داده ها موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هاانصاف و تاب آوری را می توان جزو مباحث چالش برانگیز سازمان امداد و نجات دانست. همان طور که نتایج این مطالعه نشان می دهد، با وجود افزایش روزافزون تعداد مطالعات در مباحث تاب آوری و انصاف در لجستیک بشردوستانه، هنوز به اندازه کافی به آن توجه نشده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد علی رغم اهمیت کاربردی این دو مفهوم در حوزه لجستیک بشردوستانه، توجه کمی به آن ها در پژوهش های این حوزه شده است. ازجمله زمینه های تحقیقاتی می توان به درنظرگیری هم زمان انصاف و تاب آوری، درنظرگیری سنجه ای در جهت ایجاد تاب آوری به صورتی کارآمد در توزیع اقلام امدادی در لجستیک بشردوستانه، و درنظرگیری رویکرد های ریسک گریز عدم قطعیت مانند بهینه سازی استوار اشاره کرد.
نتیجه گیریدر این مطالعه، اهمیت انصاف و تاب آوری و سنجه های اندازه گیری آن ها در لجستیک بشردوستانه نشان داده شده است. نتایج نشان می دهد علی رغم اهمیت انصاف و تاب آوری در لجستیک بشردوستانه، همچنان شکاف های تحقیقاتی بسیاری وجود دارد که نتایج آن ها می تواند به بهبود برنامه ریزی سازمان امداد و نجات کمک قابل توجهی بکند.
کلید واژگان: لجستیک بشردوستانه, تاب آوری, انصاف, توزیع اقلام امدادی}Background and objectiveThe world is facing with the increase in natural disasters, wars and terrorism. Proper logistic planning and timely delivery of relief items before and after disasters can save lives and property of affected people. This study aims to review the literature on the concepts of resilience and fairness and their modeling in humanitarian logistics.
MethodThe data in this study are qualitative, collected from books and articles published from 2010 to 2023 and available in online databases such as Google Scholar and Scopus. Then, using the meta-analysis method, they were analyzed using Microsoft Excel software.
ResultsFairness and resilience are challenging issues for emergency and relief organizations. Despite the practical importance of these two concepts in humanitarian logistics, limited attention has been paid to them in literature. Some research areas included simultaneous consideration of fairness and resilience, the use of indicators to create efficient resilience in the distribution of relief items and the adoption of risk-averse approaches to estimate uncertainty, such as robust optimization.
ConclusionThis study highlights the importance of fairness and resilience and their measurement in humanitarian logistics. Despite their importance in humanitarian logistics, there are still research gap. Further studies can greatly contribute to improving the planning ability of emergency and relief organizations.
Keywords: Humanitarian Logistics, Resilience, Fairness, Distribution Of Relief Items} -
اقتصاد مقاومتی به عنوان یک راهبرد اقتصادی برای رویارویی با اقتصاد وابسته و در پاسخ به تحریم های استکبار جهانی علیه ایران، توسط مقام معظم رهبری مورد تاکید واقع گردیده است. اقتصاد مقاومتی به دنبال کاهش آسیب پذیری در مقابل تهدید های خارجی، جلوگیری از بحران ها و بازنگری در ساختارها و سامانه های ناکارآمد فعلی اقتصادی است. در اقتصاد مقاومتی تلاش بر کاهش وابستگی ها و استفاده حداکثری از مزیتهای تولید داخل است. از اینرو، ضروری است مدل های کسب و کار بنگاه های اقتصادی ایران بر اساس این رویکرد بازطراحی شود. در این راستا، این تحقیق چارچوب مفهومی، ابعاد و اجزای مدل کسب و کار مبتنی بر رویکرد اقتصاد مقاوتی را تدوین و تبیین نموده است. رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی و روش تحقیق مورد استفاده در آن فراترکیب است که از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی تبعیت نموده است. در گام نخست، بیانات مقام معظم رهبری در خصوص اقتصاد مقاومتی ، همچنین مقالات و مجموعه تحقیقات پیرامون مفاهیم تاب آوری و مدل کسب و کار به دقت گردآوری و مطالعه شد. سپس، چارچوب مفهومی کسب و کار با رویکرد اقتصاد مقاومتی شناسایی شد. در ادامه عوامل اثرگذار بر طراحی مدل کسب و کار با رویکرد اقتصاد مقاومتی شناسایی شد. بدین منظور 32 پژوهش که به طور مستقیم با موضوع پژوهش مرتبط بودند انتخاب و از طریق نرم افزار MAXQDA مورد واکاوی قرار گرفتند و 169 کد، شناسایی شد. در مرحله بعد، پس از دسته بندی کدهای مشابه، در نهایت 34 عنوان کد در قالب 9 موضوع انتخاب و در چارچوب مدل مفهومی پژوهش ارائه شدند.
کلید واژگان: اقتصاد مقاومتی, مدل کسب و کار, تاب آوری, فراترکیب}Resistance economy as an economic strategy to face the dependent economy and in response to the arrogant global sanctions against Iran, has been emphasized by the Supreme Leader. Resistance economy seeks to reduce vulnerability to external threats, prevent crises, and review current inefficient economic structures and systems. In the resistance economy, the effort is to reduce dependencies and make maximum use of the advantages of domestic production. Therefore, it is necessary to redesign the business models of Iranian enterprises based on this approach. In this regard, this research has compiled and explained the conceptual framework, dimensions and components of the business model based on the resistance economy approach. The approach of this qualitative research and the research method is meta-synthesis, which follows the seven-stage model of Sandelowski. In the first step, the Supreme Leader's statements regarding the resistance economy, as well as articles and research collections on the concepts of resilience and business models were carefully collected and studied. Then, the conceptual framework of business was identified with the resistance economy approach. In the following, the influencing factors on the design of the business model with the resistance economy approach were identified. For this purpose, 32 studies that were directly related to the research subject were selected and analyzed through MAXQDA software, and 169 codes were identified. In the next step, after categorizing the similar codes, finally 34 code titles were selected in the form of 9 topics and presented in the framework of the conceptual model of the research.
Keywords: Resistance Economy, Business Model, Resilience, Meta-Synthesis} -
با توجه به تاثیرات مخرب حوادث، بحران ها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی بر عملکرد زنجیره تامین شرکت ها، متخصصان سازمانی در صدد آن برآمدند تا به مطالعه درباره مفهوم ریسک در زنجیره تامین و همچنین چگونگی راه های مقابله با آن ها بپردازند. با توجه به اهمیت بحث تاب آوری در زنجیره تامین و چگونگی اجرای راهبرد های آن، هدف این پژوهش شناسایی و بررسی راهبرد های مناسب برای ایجاد تاب آوری در زنجیره تامین است. در راستای شناسایی راهبردهای تاب آوری زنجیره تامین از رویکرد فراترکیب بهره گرفته شده است. به منظور روایی و پایایی پژوهش از برنامه ارزیابی مطالعات کیفی استفاده شده است. برای این منظور، با مراجعه به اسناد و مدارک معتبر قابل دسترس در پایگاه های داده «گوگل اسکالر»، «ساینس دایرکت»، «اسپرینگر»، «امرالد»، «علم نت»، «مگیران» و «نورمگز» در بازه زمانی 2019-2000 (خارجی) و 98-80 (داخلی) تعداد 577 مقاله در حوزه تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شد و سپس 66 مقاله راجع به موضوع راهبرد ها انتخاب شد. از این تعداد 8 مقاله به زبان فارسی و 58 مقاله به زبان لاتین بودند. با مرور نظام مند پیشینه 68 راهبرد برای تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شد و در نهایت با توجه به زمان استفاده از آن ها، به سه دسته کلی راهبرد های پیشگیرانه، راهبرد های همزمان و راهبرد های واکنشی دسته بندی شدند. در بررسی مطالعات قبلی در این زمینه مجموعه کامل و جامعی از راهبرد های تاب آوری زنجیره تامین ارائه نشده است و این تحقیق به دنبال آن است تا با استفاده از مرور نظام مند پیشینه این راهبرد ها را شناسایی و ارائه کند. در نهایت، راهبردهای ایجاد انعطاف پذیری، ایجاد افزونگی، اطمینان از چابکی زنجیره تامین، افزایش قابلیت ردیابی و ساخت فرهنگ قوی همکاری به عنوان مهمترین راهبردها برای تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شدند.
کلید واژگان: تاب آوری, تاب آوری زنجیره تامین, راهبرد تاب آوری زنجیره تامین, فراترکیب, مدیریت ریسک زنجیره تامین}IntroductionSeveral disruptions in the business environment can occur naturally or by unnatural causes. Due to the destructive effects of disasters, crises, natural and unnatural disasters on supply chain performance, organizational experts seek to study the concept of risk in the supply chain as well as how to deal with them. Resilience refers to the system's ability to cope with disruptions and swiftly return to a prior or improved state. If the supply chains are not resilient, they will suffer severe damage with any disruption; as a result, resilience is a critical issue for the supply chain. Given the significance of this issue, the objective of this study is to identify suitable strategies for enhancing resilience in the supply chain.
MethodologyA metasynthesis approach was employed to identify supply chain resilience strategies. To evaluate the validity and reliability of the research, the quality assessment program (CASP) and the Cohen's kappa formula were utilized. For this purpose, by referring to the valid documents available in the databases "Google Scholar", "Science direct", "Emerald","Springer", "Elm Net", "Magiran" and "Noormagz" in the period 2000-2019 (External) and 80-98 (internal) 577 articles in the field of supply chain resilience identified, and then 66 articles related to the topic of strategies were selected. Of them, eight articles were In Persian, and 58 articles were in Latin.
Results and DiscussionWith a systematic review of the literature, 68 strategies for enhancing supply chain resilience were identified: “Increase backup inventory”, “Considering the bill of materials and substitutes (BOM)”, “Production of semi-finished products”, “Strategic inventory management”, “Postponing”, “Creating flexibility in transportation”, “Channel rerouting and reconfiguration”, “Adaptation of social and environmental issues”, “Creating additional capacity in the structure of the distribution network”, “Create backup capacity”, “Compliance with sustainability”, “Increasing speed”, “Delivery during low traffic hours”, “Create redundancy”, “Achieving a high level of flexibility”, “Ensuring supply chain agility”, “Customer response”, “Demand forecast”, “Creating diversity in the portfolio”, “Product differentiation and customization”, “Building relationships with buyers”, “Smooth replacement of the product”, “Creating appropriate contractual agreements”, “Establishing public and private partnerships”, “Creating relational competencies and social capital”, “Focus on integrity and communication”, “Increase creativity”, “Efficiency and skill development”, “Establishing a relationship with the supplier”, “Use of multiple sources of supply”, “Choosing the right supplier”, “Creating flexibility in supply”, “Providing parts and goods from domestic suppliers instead of foreign suppliers (use of domestic resources)”, “Using incentives for supplier development and improvement”, “Supplier resilience”, “Production outsourcing”, “Strengthening facilities”, “Dispersion of facilities”, “Operations and Supply Chain - Focus on supply chain management”, “Designing the supply chain network (paying attention to the size of the network/structure of the distribution center)”, “Building a strong culture of collaboration”, “Use of employees overseas”, “Human resources management”, “Quality Control”, “Using Six Sigma processes”, “Improve production and process for efficiency and reduce waste”, “Implementation of lean production processes with timely delivery and low inventory”, “Implementation and use of information and communication technology”, “Increased traceability”, “Provide security”, “Improve the security system”, “Creating a risk management culture”, “Safety certificate”, “Classification planning”, “Creating contingency planning”, “Revenue management through dynamic pricing and advertising”, “Economic supply incentives”, “Possible redirection”, “Creating logistics capabilities”, “Superior transportation”, “Use of multiple carriers/ports”, “Accelerate transportation”, “Creating flexibility in transportation” and “Channel rerouting and reconfiguration”. They were grouped in 12 categories including "inventory management", "adaptability", "demand management", "communication management", "knowledge management", "and supply chain management “,” quality management “,” information management “,” risk management, Planning “,” Financial Management and Logistics Management". Finally, according to the time of their use, they were classified into three general categories: preventive strategies, concurrent strategies and reactive strategies. Some categories were placed in only one category of preventive strategies, concurrent strategies and reactive strategies, but some strategies were placed in two or three categories. A review of previous studies in this field has not provided a complete and comprehensive set of supply chain resilience strategies, and this article seeks to identify and present these strategies using a systematic review of the literature. Finally, creating flexibility, creating redundancy, ensuring supply chain agility, increasing visibility and building a strong culture of cooperation were identified as the most important strategies for supply chain resilience.
ConclusionThe supply chain resilience strategies are categorized into those that can be utilized before a disruption, during a disruption, and after a disruption, based on the timing of their application. In the pre-disruption conditions, adopting preventive strategies will help to prevent the occurrence of disruptions. Based on this categorization, it is essential to identify preventive strategies according to the specific conditions and implement them effectively. When a disruption occurs, the supply chain must be prepared for it and be able to respond quickly to that disruption. Consequently, identifying concurrent (current) strategies is crucial here. Thus, by adopting concurrent strategies, the supply chain can be saved from severe damage in the event of a disruption. In situations where supply chain disruption has occurred and led to supply chain disruption, it is crucial to adopt reactive (recovery) strategies to improve the situation and its recovery. In summary, the adoption of appropriate strategies is crucial, considering the specific conditions in which the supply chain operates. Managers should focus on identifying strategies that enhance supply chain resilience.
Keywords: Meta-Synthesis, Resilience, Supply chain resilience strategy, Supply Chain Resilience, Supply chain risk management} -
کوچک ترین اخلال در روند یک زنجیزه تامین را می توان به یک گسل تشبیه کرد. گسلی که شکاف و عمق آن می تواند لحظه به لحظه افزایش پیدا کند. تاب آوری زنجیره تامین صنعت قطعه سازی خودروایران ضمن امکان مقابله با این اختلالات، منجر به توسعه صادرات در این زنجیره تامین می شود.در همین راستا، این پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) باهدف ارائه الگوی عوامل عملکردی تاب آوری پایدارزنجیره تامین صنعت قطعه سازی خودروایران با رویکرد توسعه صادرات انجام گرفته است. ابتدا در بخش کیفی با کمک مرور پیشینه های پژوهشی معتبر 49 شاخص شناسایی شدند. سپس در بخش کمی با استفاده از روش دلفی وپنل 19 نفره خبرگان پس از سه راند 24 شاخص مهم برگزیده و پایداری شاخص ها نیز با نظر خبرگان تایید شد. درادامه بخش کمی پژوهش نیزتعیین ارتباط بین متغیرها برای دستیابی به الگو در بخش کمی با اتکا به روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شد. یافته های پژوهش مدلی ده سطحی بود که تاثیرگذارترین شاخص در سطح دهم پیش بینی بحران ها همانند حوادث غیر مترقبه (طوفان،ریزگرد،زلزله،سیل، خشکسالی) و تاثیر پذیرترین شاخص هم سرعت و توانایی واکنش اضطراری بود.
کلید واژگان: زنجیره تامین, پایداری, تاب آوری, عملکرد زنجیره تامین, صادرات صنعت قطعه سازی}The smallest disruption in the process of a supply chain can be likened to a fault. A fault whose gap and depth can increase moment by moment. The resiliency of the supply chain of Iran's auto parts manufacturing industry, along with the possibility of dealing with these disturbances, leads to the development of exports in this supply chain. In this regard, this mixed research (qualitative-quantitative) aims to provide a model of the functional factors of sustainable resilience of the supply chain of the parts manufacturing industry. Iran's auto has done it with the approach of export development. First, in the qualitative section, 49 indicators were identified with the help of reviewing valid research records. Then, in the quantitative part, using the Delphi method and a panel of 19 experts, after three rounds, 24 important indicators were selected and the stability of the indicators was also confirmed by the opinion of the experts. In the continuation of the quantitative part of the research, the relationship between the variables was determined to achieve the pattern in the quantitative part by relying on the Interpretive Structural Modeling (ISM) method. The findings of the research were a ten-level model, where the most effective index in the tenth level was the prediction of crises such as unexpected events (storms, hailstorms, earthquakes, floods, droughts) and the most effective index was the speed and ability of emergency response.
Keywords: Supply Chain, Sustainability, Resilience, Supply Chain Performance, Export Of Component Industry} -
روند توسعه شهری در طی دهه های اخیر بسیار شدت یافته و انطباق محیط ساخته شده و زیرساخت های حیاتی برای افزایش تاب آوری آنها موردنیاز است. یکی از مهم ترین این عناصر، زیرساخت های حمل ونقل هستند که پرداختن به تاب آوری این زیرساخت ها به عنوان رویکردی راهبردی از اهمیت خاصی برخوردار است. ازاین رو، در این پژوهش به تبیین تاب آوری زیرساخت های حمل ونقل محلات نواحی دو (منطقه 9)، چهار (منطقه 6) و پنج (منطقه 1) کلان شهر تهران پرداخته شد. به این منظور 6 شاخص تراکم جمعیتی، بافت محلات، الگو طراحی محلات، قرارگیری بر گسل، محصوریت، عرض معبر با استفاده از روش تحلیل شبکه ای (ANP) به جهت ارزیابی تاب آوری زیرساخت های حمل ونقل محلات، وزن دهی و طبقه بندی شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که تاب آوری زیرساخت های حمل ونقل محله کاشانک بیشترین امتیاز (89/4) و محله مهرآباد جنوبی کمترین امتیاز (92/2) را درمجموع بررسی شاخص ها کسب کردند که این موضوع نشانگر مطلوبیت بهتر و تاب آورتر بودن زیرساخت های حمل ونقل محله کاشانک نسبت به بقیه محلات و در مقابل لزوم توجه بیشتر بر زیرساخت های حمل ونقل محله مهرآباد جنوبی و توانمندسازی آنها است.
کلید واژگان: حمل ونقل شهری, تاب آوری, زیرساخت های شهری, کلان شهر تهران}Emergency Management, Volume:12 Issue: 2, 2024, PP 191 -205The process of urban development has intensified in recent decades, and adaptation of the built environment and critical infrastructures are needed to increase their resilience. Some of the most important of these elements are transportation infrastructures, which is particularly important to address the resilience of these infrastructures as a strategic approach. Therefore, in this research, the resilience of the transportation infrastructures of two (region 9), four (6) and five (region 1) neighborhoods of Tehran metropolis were explained. For this purpose, 6 indicators of population density, texture of localities, design pattern of localities, Placement on the fault, enclosure, width of passage using network analysis method (ANP) in order to evaluate the resilience of transportation infrastructure the locations were weighted and classified. The results of this research showed that the resilience of transportation infrastructure in Kashank neighborhood got the highest score (4.89) and South Mehrabad neighborhood got the lowest score (2.92) in the total of indicators, which indicates better desirability and resilience. The transportation infrastructure of Kashank neighborhood is better compared to other neighborhoods, and in contrast, it is necessary to pay more attention to the transportation infrastructure of South Mehrabad neighborhood and empower them.
Keywords: transportation, resilience, urban infrastructure, Tehran metropolis} -
زمینه و هدف
امروزه بهبود فرآیند مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی، شناسایی و ارزیابی ریسک ها، پیشگیری از وقوع آن ها و برنامه ریزی برای مدیریت راهبردی منابع انسانی نیز بسیار حایز اهمیت است. لذا هدف از پژوهش حاضر، تجزیه وتحلیل اثر مدیریت راهبردی منابع انسانی بر مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی با نقش میانجی تاب آوری کارکنان می باشد.
روش بررسیتحقیق کنونی ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی و از حیث گردآوری داده ها و اطلاعات پژوهشی توصیفی-پیمایشی است. جامعه ی آماری این تحقیق کلیه ی کارکنان شرکت رجا به تعداد 706 نفر بوده و حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 249 نفر از کارکنان تعیین شده است. روش جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه و روش تجزیه وتحلیل داده ها از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری بود.
یافته هانتایج نشان داد که مدیریت راهبردی منابع انسانی به ترتیب بر مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی و تاب آوری کارکنان با ضریب t به مقادیر 2/56 و 9/15، و ضرایب استاندارد به مقادیر 0/62 و 0/86 تاثیر معناداری دارد. تاب آوری کارکنان بر مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی با ضریب t به مقدار 4/52، و ضریب استاندارد به مقدار 0/77 تاثیر معناداری دارد. مدیریت راهبردی منابع انسانی بر مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی با نقش میانجی تاب آوری کارکنان با ضریب t به مقدار 12/3 تاثیر معناداری دارد.
بحث و نتیجه گیریتاب آوری کارکنان از طریق سطوح تاب آوری برنامه ریزی شده و انطباقی با رویکردهای ایجاد افزایش اعتمادبه نفس، انعطاف پذیری و انطباق پذیری در سازمان به مدیریت راهبردی منابع انسانی بر مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی با کاهش پیامدهای نارضایتی شغلی به افزایش عملکرد سازمان کمک می نماید.
کلید واژگان: مدیریت راهبردی منابع انسانی, مدیریت ریسک های منابع انسانی, تاب آوری}Background and purposeTherefore, the purpose of this research is to analyze the effect of strategic human resources management on the effective risk management of human resources with the mediating role of employee resilience.
Research methodThe current research is an applied research in terms of its purpose, and a descripti vesurvey research in terms of collecting data and information. The statistical population of this research is 706 employees of Raja company, and the size of the statistical sample is 249 employees based on Cochran's formula. The data collection method was through a questionnaire and the data analysis method was from the structural equation modeling approach.
FindingsThe results showed that the strategic management of human resources has a significant effect on the effective risk management of human resources and the resilience of employees with t coefficients of 2.56 and 9.15, and standard coefficients of 0.62 and 0.86, respectively. The resilience of employees has a significant effect on the effective risk management of human resources with a t coefficient of 52.4 and a standard coefficient of 0.77. Strategic management of human resources has a significant effect on effective risk management of human resources with the mediating role of employee resilience with a t coefficient of 3.12
ConclusionEmployee resilience through planned resilience levels and adaptation with approaches to increase self-confidence, flexibility and adaptability in the organization, strategic management of human resources, effective risk management of human resources by reducing the consequences of job dissatisfaction, helps to increase the performance of organization.
Keywords: strategic management of human resources, risk management of human resources, resilience} -
ارائه روش ترکیبی تصمیم گیری چندمعیاره فازی جهت ارزیابی و انتخاب تامین کننده بادوام (مورد مطالعه: تامین کننده دارو)
با توجه به شرایط پیچیده امروزی کسب وکارها و وقوع مواردی مانند اپیدمی کرونا، سازمان ها به فکر سرعت عمل بالاتر و چابکی در بستر تحولات دیجیتال افتاده اند. با توجه به تغییرات به وجود آمده در اثر انقلاب صنعتی چهارم و تحولات دیجیتال، سازمان ها و زنجیره های تامین می بایست به سوی استفاده از مولفه های انقلاب صنعتی چهارم حرکت کنند. در این راستا، هدف اصلی این مطالعه ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان دارو در بیمارستان متناسب با پارادایم های زنجیره تامین بادوام می باشد. با توجه به پارادایم های زنجیره تامین بادوام (ناب-چابکی، تاب آوری، پایداری و دیجیتالی شدن)، 21 معیار جهت ارزیابی تامین کنندگان انتخاب گردیده است. معیارها و زیرمعیارها با روش ترکیبی FDEMATEL-FBWM وزن دهی شده که پارادایم های ناب-چابکی، تاب آوری، دیجیتالی شدن و پایداری به ترتیب دارای اهمیت می باشند. از میان زیرمعیارهای ارزیابی تامین کنندگان نیز، سرعت، مسافت، ظرفیت تامین، اشتراک اطلاعات، توانایی مالی و مدیریت بحران به عنوان مهم ترین زیرمعیارها انتخاب شده اند. متناسب با وزن به دست آمده معیارها از روش ترکیبی مذکور، تامین کنندگان با روش ویکور اولویت بندی شده اند. یافته های این مطالعه به دلیل جدید بودن روش حل، با روش ترکیبی FAHP-TOPSIS جهت اعتبارسنجی مقایسه گردیده است.
کلید واژگان: انتخاب تامین کننده, زنجیره تامین بادوام, تاب آوری, پایداری, دیجیتالی شدن}A Hybrid Fuzzy Multi-Criteria Decision-Making to Evaluate and Select a Viable Supplier (Case Study: Drug)Given the complex conditions of businesses today and the occurrence of events such as the COVID-19 epidemic, organizations are thinking about higher operational speed and agility in the context of digital transformations. With the changes brought about by the fourth industrial revolution and digital transformations, organizations and supply chains should move towards using the components of the fourth industrial revolution. In this regard, the main objective of this study is to assess and select pharmaceutical suppliers in hospitals in line with the paradigms of viable supply chains. Considering the paradigms of viable supply chains (Lean-Agility, Resilience, Sustainability, and Digitalization), 21 criteria have been selected for evaluating suppliers. The criteria and sub-criteria have been weighted using the hybrid FDEMATEL-FBWM method, wherein the paradigms of Lean-Agility, Resilience, Digitalization, and Sustainability are of respective importance. Among the sub-criteria for evaluating suppliers, speed, distance, supply capacity, information sharing, financial capability, and crisis management have been chosen as the most important. According to the weights obtained from the mentioned hybrid method, suppliers have been prioritized using the VIKOR method. The findings of this study have been compared with the combined FAHP-TOPSIS method for validation due to the novelty of the solution method.
Keywords: Supplier Selection, Viable Supply Chain, Resilience, Sustainability, Digitization} -
امروزه یکی از مولفه های مهم توسعه و بقای سازمان سازگاری و ایستادگی در برابر شرایط غیر قابل پیشبینی و محیط متلاطم جهان است که با به کارگیری تابآوری کارآفرینی میتوانند زمینه مقابله و تحمل کردن این بی ثباتی را فراهم آورند. با توجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر تقویت تابآوری کارآفرینی انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از حیث ماهیت و روش توصیفی پیمایشی، و از لحاظ نوع شناسی در زمره پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است. جامعه آماری پژوهش خبرگان هستند که تعداد 30 نفر از آن ها بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کیفی پژوهش، ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته است که روایی و پایایی آن با استفاده از ضریب CVR و آزمون درون کدگذار و میان کدگذار تایید شد. همچنین ابزار گردآوری دادهها در بخش کمی پرسشنامه دلفی فازی است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و آزمون مجدد تایید شد. در این پژوهش برای تحلیل دادهها در بخش کیفی از روش کدگذاری و نرم افزار Atlas.ti و در بخش کمی از روش Delphi fuzzy استفاده شد. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی عوامل موثر بر تقویت تابآوری کارآفرینی است که در نهایت 15 نوع از عوامل موثر بر تقویت تابآوری کارآفرینی شناسایی شدند و از میان آن ها اشتیاق کارآفرینی، ذهنیت رشد، سهولت فرایند بازیابی، و احیا و توانش مقابله با ناملایمتیها در سازمان به منزله مهم ترین عوامل موثر بر تقویت تابآوری کارآفرینی مشخص شدند.
کلید واژگان: تابآوری, تابآوری کارآفرینی, تکنیک دلفی فازی, کارآفرینی}Today, one of the most important components of the development and survival of the organization is adaptability and resistance to unpredictable conditions and the turbulent environment of today's world. bring Considering the importance of this issue, the present research was conducted to identify the effective factors for strengthening the resilience of entrepreneurship. In terms of practical purpose, in terms of nature, and descriptive survey method, this research is in the category of mixed research with qualitative and quantitative approaches. The statistical population of the research is the experts, 30 of whom were selected based on the principle of theoretical adequacy and using the purposeful sampling method. In the qualitative part of the research, the data collection tool is a semi-structured interview, the validity and reliability of which was confirmed using the CVR coefficient and intra-coder and inter-coder tests. Also, the data collection tool in the quantitative section is a fuzzy Delphi questionnaire, whose validity and reliability were confirmed using content validity and retesting. In this research, the coding method and Atlas.ti software were used in the qualitative part, and the Delphi fuzzy method was used in the quantitative part. The results of the research include the identification of effective factors for strengthening entrepreneurial resilience, and finally 15 types of effective factors for strengthening entrepreneurial resilience were identified, among them, entrepreneurial enthusiasm, growth mindset, ease of the recovery and revival process, and the ability to deal with adversity. In the organization, they were identified as the most important factors affecting the strengthening of entrepreneurial resilience.
Keywords: resilience, Entrepreneurship, entrepreneurial resilience, Fuzzy Delphi technique} -
در شرایط ناپایدار موجود، شبکه های زنجیره تامین تحت تاثیر شرایط اختلال است؛ بنابراین در طراحی شبکه های زنجیره تامین باید استراتژی های تاب آوری لحاظ شود؛ اما این رویکرد بار مالی برای شرکت ایجاد می کند. در طراحی شبکه های زنجیره تامین تاب آور، تامین مالی بسیار اهمیت دارد. برای تامین بار مالی، علاوه بر سرمایه موجود، می توان از وام های بانکی و اعتبار تجاری استفاده کرد که به بهبود سرمایه در گردش منجر می شود. بر اساس بررسی مبانی نظری موضوع، بار مالی ایجادشده، به دلیل استفاده از استراتژی های تاب آوری، موردتوجه قرار نگرفته است؛ همچنین درنظرگرفتن اعتبار تجاری و زمان بندی بازپرداخت اعتبارهای تجاری در تمام سطوح در شبکه زنجیره تامین بررسی نشده است. در این پژوهش سعی شده است خلاهای موجود پوشش داده شود. بدین منظور یک شبکه زنجیره تامین سه سطحی شامل تامین کنندگان اصلی و پشتیبان، کارخانه و مراکز توزیع، تحت شرایط عدم قطعیت تقاضا طراحی شد. اهداف اصلی پژوهش بیشینه سازی ارزش فعلی خالص و بیشینه سازی برآورد تقاضا است. برای حل مدل دوهدفه در این پژوهش از روش برنامه ریزی آرمانی فازی پیشگیرانه و سالور CPLEX استفاده شد. طبق یافته های پژوهش، در صورتی تامین کننده پشتیبان انتخاب می شود که بار مالی آن تامین شده باشد؛ همچنین اعتبار تجاری بین تمام سطوح به طور موثر برقرار است.
کلید واژگان: زنجیره تامین با سرمایه محدود, عدم قطعیت تقاضا, اعتبار تجاری, تامین مالی, بهینه سازی چندهدفه, تاب آوری}In the present unstable business environment, supply chains are considerably impacted by disruptions, necessitating the implementation of resilience strategies. These strategies, however, pose significant financial challenges for companies. Therefore, financing is essential in developing resilient supply chain networks. In addition to utilizing existing capital, options such as bank loans and trade credit can be employed to alleviate the financial burden and enhance working capital. The present scholarship has failed to address the issue of financial strain resulting from the adoption of resilience strategies. Additionally, the significance of trade credit and repayment scheduling in all levels of the supply chain network also left under-researched. To fill this research gap, this paper proposes a three-tiered supply chain network consisting of main/support suppliers, factories, and distribution centers under uncertain demand conditions. The network is developed to effectively handle demand uncertainty and achieve optimal net present value and demand estimation. To solve the bi-objective model of the study, a preemptive fuzzy ideal programming approach accompanied by the implementation of the CPLEX solver is utilized. The findings lend support to the importance of securing financial support for support suppliers and establishing effective trade credit agreements across all levels of the supply chain.
Keywords: Capital-Constrained Supply Chain, Demand Uncertainty, Trade Credit, Financing, Multi-Objective Optimization, Resilience} -
تاب آوری به دلیل پویا بودن واکنش جامعه در برابر حوادث، نوعی آینده نگری است و به گسترش گزینش های سیاستی برای رویارویی با اعلام قطعیت و تغییر هم کمک می کند. هدف پژوهش، بررسی و تحلیل فضایی شاخص های تاب آوری مناطق شهری بوشهر بوده است. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و داده ها به روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) جمع آوری شده است. جامعه آماری پژوهش 30 نفر از متخصصان، کارشناسان امور شهری و اساتید دانشگاه مرتبط در زمینه موضوع بود که به روش نمونه گیری در دسترس - غیر احتمالی به صورت هدفمند انتخاب شدند. به منظور تعیین روایی، پرسشنامه در اختیار اساتید و کارشناسان قرار گرفت و برخی گویه ها با نظر ایشان اصلاح و روایی محتوایی آن تایید گردید. پایایی ابزار تحقیق، (پرسشنامه) با نرم افزار SPSS مورد ارزیابی قرار گرفت و آزمون آلفای کرونباخ معادل 886/0 به دست آمد؛ این مقدار برای ابزار تحقیق مناسب است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از فرآیند تصمیم گیری چند معیاره ویکور و روش آنتروپی شانون انجام گرفت. بر اساس روش آنتروپی شانون، ابعاد کالبدی- زیرساختی، نهادی، اقتصادی و اجتماعی به ترتیب، از وزن (806/0)، (512/0)، (110/0) و (95/0) برخوردار می باشند. نتایج پژوهش حاضر، بر اساس مدل ویکور بیانگر این بود که، در مجموع، تاب آوری کالبدی- زیرساختی، نهادی، اقتصادی و اجتماعی در شهر بندر بوشهر به ترتیب با میانگین شاخصی (71/4)، (84/3)، (3) و (01/2)، در وضعیت نامطلوبی قرار دارد.
کلید واژگان: تاب آوری, منطقه شهری, بوشهر}Resilience is a form of foresight due to the dynamic nature of society's response to events and helps to expand policy options to face both uncertainty and change. The aim of the research was to investigate and spatially analyze resilience indicators of urban areas of Bushehr. The research method is descriptive-analytical and the data is collected by documentary and field method (questionnaire). The statistical population of the research was 30 specialists, urban affairs experts and university professors related to the subject, who were selected in a purposeful way using available-non-probability sampling. In order to determine the validity, the questionnaire was given to professors and experts, and some items were modified with their opinion and its content validity was confirmed. The reliability of the research tool (questionnaire) was evaluated with SPSS software and Cronbach's alpha test was equal to 0. 886; This value is suitable for research tools. Data analysis was done using Vicor's multi-criteria decision-making process and Shannon's entropy method. According to Shannon's entropy method, physical-infrastructural, institutional, economic and social dimensions have the weight of (0. 806), (0. 512), (0. 110) and (0. 95), respectively. The results of the current research, based on the Vicor model, showed that, in total, physical-infrastructural, institutional, economic and social resilience in the city of Bandar Bushehr with an index average of (4. 71), (3. 84), (3) respectively. ) and (2/01), is in an unfavorable situation.
Keywords: resilience, urban areas, Bushehr} -
هدف پژوهش طراحی الگویی از تاب آوری در سازمان های دولتی استان کرمانشاه است. روش پژوهش از نوع کیفی - کمی است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع توسعه ای- کاربردی و به لحاظ گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران دولتی است که حداقل 10 سال سابقه فعالیت دارند. به منظور نمونه گیری در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی نیز بر اساس تعداد مولفه های استخراج شده تعداد نمونه 396 نفر مشخص شد و جهت نمونه گیری از روش خوشه ای استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش کدگذاری و در بخش کمی از روش الگوی معادلات ساختاری بوسیله نرم افزار پی آل اس استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که عوامل علی شامل؛ عوامل فردی، گروهی و سازمانی است. همچنین بستر محیطی دربرگیرنده؛ نقش دولت، عوامل سیاسی و اقتصادی و بسترهای الکترونیک می باشد. پیامدها نیز بر استمرار و پیشرفت سازمان دلالت می کند. نتایج معادلات ساختاری نیز نشان داد که مدل تاب آوری در سازمان های دولتی از برازش مطلوبی برخوردار است.کلید واژگان: تاب آوری, تاب آوری سازمانی, ظرفیت تاب آوری, سازمان های دولتی}The purpose of the research is to design a model of resilience in government organizations of Kermanshah province. The research method is qualitative-quantitative. This research is developmental-applicative in terms of purpose, and descriptive-survey in terms of data collection. The statistical population of the research includes government managers who have at least 10 years of experience. In order to sample; purposeful sampling method in the qualitative part was used, and in the quantitative part based on the number of extracted components, the number of samples was determined to be 396 people and the cluster method was used for sampling. In order to analyze the data, the coding method was used in the qualitative part and the structural equation model method was used in the quantitative part by PLS software. The results indicate that the causal factors include; individual, group and organizational factors. Also, the environmental platform includes; the role of the government, political and economic factors, and electronic platforms. The consequences also indicate the continuity and progress of the organization. The results of the structural equations also showed that the resilience model has a favorable fit in government organizations.
Extended abstractIntroductionOrganizational resilience is a subcategory of positive organization and today, despite the attention to the term resilience and its vastly uses in various fields, there is a limited theoretical and practical understanding of this concept in its evaluation and measurement in relation to organizational resilience (Rafiyan et al, 2011). Resilience has been studied in many different fields, including management, security, ecology, psychology, disaster management, organization management, engineering, etc., but there is no definition acceptable in any field (Bergström et al., 2015). Resilience in the organizational field is not an exception to this rule. Researchers such as Alblas & Jayaram (2015), Alblas & Jayaram (2015), Chand & Loosemore (2016), and Hu et al, (2018) have considered organizational resilience as the ability to deal with changes, internal and external risks and impulses, and some such as Linnenluecke & Griffiths (2010), Alexiou (2014), and Ortiz & Bansal (2015) have defined resilience as a capacity to deal with changes, risk and impulses, and some others have considered it as an essential asset for the organization when it faces a risk (Ruiz-Martin et al, 2018). Rai et al, (2021) have considered organizational resilience as a way to deal with successive environmental crises. Organizations try to prepare themselves for all kinds of crises in advance and without fear by planning and making necessary preparations against all kinds of crises.
Resilience means developing new competencies and broad capabilities to sustain momentum by creating new opportunities. Also, in this definition, resilience is considered as success due to the ability to invest in challenges and unexpected changes. According to another definition, resilience is the ability of a person or organization to quickly design and implement positive adaptive movements coordinated with an emergency situation, in such a way as to bear little pressure. Others define it as an essential asset for the organization when it faces a risk (Ruiz-Martin et al, 2018). Therefore, the concept of organizational resilience includes resistance, compromise and adaptation as the main assets and refers to shock absorption, reorganization and learning, etc. as the main capacities. Resilient organizations are also organizations that are able to deal with unforeseen shocks such as financial crises and globalization of competition, etc., and in some cases, it makes the organization prosper. In fact, resilience can be considered a necessity in recent centuries. Today's societies are increasingly facing emergency and crisis situations that challenge social and economic stability, and they rely on the services and employment provided by organizations to achieve resilience, because organizational resilience and societies' resilience are two sides of the same coin, and this means that if organizations are not ready to respond to emergencies and crises, then societies will not be ready either (Stephenson, 2010). Resilient organizations are organizations that can overcome crises with low costs due to their preparation and planning and high flexibility. All organizations should consider resilience against threats and environmental changes as one of their important and strategic goals and consider achieving this important goal. Therefore, the present research, with regard to the earthquake that happened in some cities of Kermanshah province in 2016 and caused a lot of money and lives (about 2,000 dead and 10,000 injured), seeks to, by designing a model of resilience in the government organizations of this province, help to increase their strength and readiness, which will reduce the amount of damages to the lowest possible level in the repetition of such events. The main question of the current research is: what are the characteristics of the model of resilience in government organizations of Kermanshah province?
Theoretical framework
The word resilience was presented for the first time by Holling in 1973 in a study titled resilience and stability of ecological systems. Then this term has been used for various other forms of resilience such as individual, organizational, supply chain, etc. If we consider people as a part of societies, resilience depends on societies and is not limited to social relations and social structure. One way to create resilience is to support people to create favorable social relations through technical resilience interventions. These interventions can include the development of services, the use of resources in communities, and the creation of new social and operational values for them. The origins and meaning of resilience as a scientific concept is ambiguous (Friend & Moench, 2013). The concept of resilience is used everywhere in both physical and social sciences. However, it has different meanings at different times. In recent years, resilience has become more common in both scientific and political discourses (Meerow & Newell, 2015). In fact, there are many meanings and concepts for resilience, there are wide definitions and interpretations of resilience, many of which are taken from the academic community of ecological systems. Originally, resilience is related to hazard studies, materials science and environmental studies, and also is a concept that has been used freely and enthusiastically by a wide range of policy makers, practitioners and academic researchers in the last decade. Although the actual meaning associated with this term varies accordingly, there are actually a large number of conceptual frameworks for resilience that are increasing day by day, reflecting its complex and multidimensional nature (Breetzke & Pearson, 2017).
In relation to organizational resilience, it can be acknowledged that this category is a subcategory of positive organization, but today, even with attention to the term resilience and its many uses in various fields, especially in relation to organizational resilience, there is a limited theoretical and practical understanding of this concept in its evaluation, measurement or creation (Rafiyan, 2011). In general, two views have been mentioned in relation to organizational resilience, one of which defines resilience as the ability to return to the normal situation in the face of adversity, conflict, failure or positive events, and the other includes the development of new capabilities and the ability to expand simultaneously or even create new opportunities. Vogest also acknowledges that a resilient organization is considered to be able to maintain positive settings under challenging conditions (Hillmann & Guenther, 2021). Therefore, resilience is a necessity to respond to threats and also to adapt positively in the face of challenging conditions, accept opportunities, and provide sustainable performance (Duchek, 2020).MethodologyThe current research is developmental-applicative in terms of its purpose, and descriptive-survey in terms of data collection according to the nature of the research. In order to collect data in the qualitative part, in-depth semi-structured interviews were used, which were selected through purposeful and snowball sampling. The statistical population of the research included managers who are in government organizations of Kermanshah province and had at least 10 years of experience. The statistical population of quantitative section is a small part of the employees of the government organizations of Kermanshah province, whose number is 5641 people. Sampling in the quantitative section is 5 to 15 times the number of observed or apparent components (Homan, 2017). Considering that 33 primary components have been extracted, at least 190 questionnaires should have been distributed. The sampling method in this research was cluster. As a result, 400 questionnaires were distributed, of which 396 were usable.
Discussion andResultsThe researcher analyzes the data in depth and presents them in the form of Strauss & Corbin theory (2008), and the main purpose of the research is to understand the situation. In this research process, after determining the core category, other categories are drawn in the form of a paradigmatic pattern around the core category. By using selective coding, the relationship between the categories has been identified and the conceptual model has been presented in an integrated manner. After making sure that there is a reasonable correlation and relationship between the observations and the related local variables, it is time for another important analysis, through which the statistical hypotheses of the current research will be investigated. In this part, the overview of the research model was examined first, and then each hypothesis was investigated separately.
As it is clear in the previous figures, the value of t among the causal conditions, the central phenomenon, the consequences and the environmental background is higher than 1.96, which indicates the significance of the relationships between them. This shows that the model extracted in government organizations of Kermanshah is a suitable model. Also, the coefficients between the mentioned factors are all positive. Therefore, it is positive and direct between them. Also, in Table 13, the estimated coefficients and explained variance of the research variables are reported.
ConclusionThe purpose of this research is to study resilience in government organizations of Kermanshah province. Therefore, while examining the concept of resilience; antecedents, environmental background and consequences of organizational resilience have been identified and a model of resilience has been presented in government organizations of Kermanshah province. After designing the research model, a number of interviewees were asked to express their opinions regarding the presented model so that required corrections can be made if necessary. The findings of the research were evaluated and reviewed by five university professors and three PhD. students, and necessary corrections were made while receiving opinions. In the following, explanations are given about each of the factors of the model. Based on the research model, "organizational resilience" as a central category based on the causal conditions of "individual, group and organizational factors" and taking into account the role of the government, economic and political factors and electronic platforms as a pattern is realized and leads to the creation of continuity in the organization and the progress of the organization. The research findings are in line with the results of Ruiz-Martin et al, (2018) and Lengnick-Hall et al, (2011).Keywords: Resilience, Organizational Resilience, resilience capacity, Government Organizations} -
هدف
هدف این مقاله گردآوری و دسته بندی مفاهیم مرتبط با «تاب آوری کسب و کار» از طریق بررسی جامع وجه مشترک ادبیات «تاب آوری»، با حوزه های «کسب و کار» و «کارآفرینی» است. بررسی پژوهش های انجام شده در این زمینه نشان می دهد که به «تاب آوری کسب و کار» از منظرهای متفاوتی نگریسته شده است. دسته بندی های متفاوتی توسط نویسندگان در ادبیات پیشنهاد شده است، که ناظر به تعاریف متفاوت و گاه متناقضی است. به علاوه، پژوهش گران این مفهوم را دارای وجوه و سطوح مختلفی می دانند. این مقاله با بررسی دقیق تر این مفهوم، به نتایج نظری و کاربردی مشخصی در پژوهش های کارآفرینی منجر خواهد شد.
روشدر این پژوهش، با استفاده از روش فراتحلیل کیفی (QMA)، مجموعه ای از پژوهش ها در مورد تاب آوری بررسی شده است. جستجویی بین سال های 2000 تا 2020 انجام شده و حدود 10,500 مقاله حاوی واژه "تاب آوری" پیدا شده است. سپس با حذف مقالاتی که عنوان آن ها شامل واژه های مرتبط با کسب و کار نبود، تعداد 1,260 مقاله برای تحلیل بیشتر باقی ماندند. در مرحله بعد، گروهی از مقالات برای تحلیل دقیق تر انتخاب شدند و پس از بررسی دقیق، 85 مقاله برای تحلیل کیفی و کدگذاری انتخاب شدند. مراحل بعدی شامل ارزیابی مطالعات اولیه، فراهم کردن داده ها، تجزیه و تحلیل و اعتبارسنجی بودند.
یافته هانتایج نهایی تجزیه و تحلیل در سه بخش اصلی ارایه شده است. ابتدا تعاریف تاب آوری در شش گروه دسته بندی شدند. سپس مفاهیم مشابه تاب آوری بر اساس زمان وقوع بحران در چهار گروه طبقه بندی شدند. در نهایت، شبکه ای از مضامین مرتبط با تاب آوری کسب و کار توسعه یافت که دارای هشت شاخه اصلی است. تعاریف تاب آوری در این شبکه به سه دسته کلی تقسیم می شود: «کسب و کار باقی مانده پس از وقوع بحران»، «کسب و کاری که پس از وقوع بحران به سطح عملکرد پیش از آن بازگردد» و «کسب و کاری که پس از وقوع بحران عملکرد خود را به سطح بالاتری ارتقا داده است». همچنین، تاب آوری در چهار سطح «اقتصادی-منطقه ای»، «اجتماعی»، «کسب و کار» و «کارآفرین» دسته بندی شده است. علاوه بر این، برای تاب آوری سه رویکرد اصلی «مهندسی»، «بوم شناختی» و «تطبیقی» ذکر شده است. از منظری دیگر، برخی معتقدند تاب آوری در هر نقطه از زمان قابل ارزیابی است، اما برخی دیگر یک بازه زمانی را برای ارزیابی تاب آوری لازم می دانند.
نتیجه گیریدر نتیجه این پژوهش، مشخص شد که غنای ادبیات تاب آوری کسب و کار در سطوح فردی و کسب و کار بالا، اما در سطح کلان پایین است. همچنین به نظر می رسد ادغام رویکردهای بوم شناختی و انطباقی با رویکرد مهندسی کمک قابل توجهی به ادبیات خواهد کرد. در مورد اصطلاحات و تعاریف مختلف، باید توجه داشت که می توان تمامی تعاریف را در دو دوگانه «فعال- منفعل» و «جاذب- انطباقی» دسته بندی نمود. بنابراین پیشنهاد می شود در استفاده از واژه ها و تعاریف متعددی که در ادبیات رایج است، تجدید نظر شود.
کلید واژگان: بحران, تاب آوری, کارآفرینی, کسب و کار, کسب و کارهای کوچک و متوسط}ObjectiveThis paper aims to comprehensively review the conceptualizations of "business resilience" in the context of entrepreneurship and gather different perspectives on the topic. The goal is to provide conceptual clarity and enhance theoretical and practical outcomes in entrepreneurship research.
MethodThis research is a descriptive study carried out using the qualitative meta-analysis (QMA) method. The purpose of this method is to qualitatively summarize a set of researches in terms of concepts, methods, results, context, etc. This method especially is used when the central issue has been investigated from various perspectives. By searching for research published between 2000 to 2020, containing “resilience” in the title, approximately 10,500 records were found. Filtering the document and journal titles with certain words led to 1260 records. At this stage, a group of papers was selected for further analysis by reviewing titles and abstracts. After detailed examination, 85 studies were selected for qualitative analysis and coding. Thereafter, subsequent steps for conducting a qualitative meta-analysis research including the appraisal of primary studies, preparing data, data analysis and credibility checks are followed.
ResultsThe final results of the analysis are provided in three main parts. At first, the definitions of resilience were categorized into six groups. Then, similar concepts to resilience were classified into four groups based on crisis occurrence time. Finally, a network of related concepts to business resilience was developed. This network has eight parts. According to this conceptual network, resilience is assumed to have three main definitions in general. Some define “resilient business” as “a business that has survived after the disaster”, some assume it to be “a business that has recovered to the same performance level in comparison to the pre-disaster state”, and others describe it as “a business that has improved its performance to a higher level”. Also, resilience has been explained at four levels: “regional economic resilience”, “social resilience”, “business resilience”, and “resilience of the entrepreneur”. Moreover, resilience has been studied by three main approaches, namely “engineering”, “ecological” and “adaptive”. Considering the required duration to evaluate resilience, some believe that resilience could be evaluated at any “point” in time, while others declare that it is necessary to consider a “duration” of time for evaluation.
ConclusionThe literature on business resilience is rich at the individual and business levels but lacks research at macro levels. Integrating ecological and adaptive approaches with the engineering approach would contribute significantly to the field. It is suggested to categorize concepts into "active-passive" and "absorptive-adaptive" dualities and avoid the use of numerous overlapping terms and definitions found in the literature.
Keywords: Business, Disaster, Entrepreneurship, resilience, SMEs} -
زمینه و هدف
فعالیت های پلیس به عنوان یک حرفه مخاطره آمیز، مستعد ابتلای کارکنان به فرسودگی شغلی است که یکی از علل کاهش عملکرد سازمانی است. این پژوهش به منظور بررسی نقش عوامل روان شناختی در فرسودگی شغلی در سازمان پلیس انجام شده است.
روش شناسی:
این پژوهش با توجه به اهداف، جزو تحقیقات توصیفی به روش همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان پلیس شاغل در رده های ستادی شهر تهران در سال 1401 است. به این منظور از بین کارکنان، تعداد 350 نفر نمونه به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و با پرسش نامه های فرسودگی شغلی ماسلاچ، تاب آوری کانر، هوش هیجانی شیرینگ و استرس شغلی، ارزیابی شدند.
یافته هایافته های تحلیل الگوی معادلات ساختاری نشان داد که بین استرس و فرسودگی شغلی، رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد (05/3= نمره آزمون تی و معنی داری 002/0=)؛ بین تاب آوری و استرس، رابطه منفی وجود دارد (43/6= نمره آزمون تی و معنی داری 000/0=)؛ بین تاب آوری و فرسودگی، رابطه منفی وجود دارد (46/5= نمره آزمون تی و معنی داری 000/0=)؛ بین هوش هیجانی با استرس، رابطه منفی وجود دارد (15/4= نمره آزمون تی و معنی داری 000/0=) و بین هوش هیجانی با فرسودگی، رابطه منفی وجود دارد (82/2= نمره آزمون تی و معنی داری 005/0=). نتایج آزمون بوت استرپینگ نشان داد که استرس شغلی بین تاب آوری و فرسودگی شغلی کارکنان، نقش میانجی دارد و همچنین استرس شغلی بین هوش هیجانی و فرسودگی شغلی کارکنان، نقش میانجی دارد.
نتیجه گیریاجرای برنامه های توسعه ای در ارتقاء عوامل روان شناختی پلیس و استفاده از راهبردهای مشخص و موثر برای توسعه و هدایت کارکنان، می تواند گام بزرگی درراستای کاهش فرسودگی باشد.
کلید واژگان: فرسودگی شغلی, تاب آوری, استرس شغلی, عوامل روان شاختی}The role of psychological factors in job burnout with the mediation of job stress in police officersBackground and purposePolice activities as a risky profession are susceptible to employee burnout, which is one of the causes of reducing organizational performance. This research has been done in order to determine the role of psychological factors in job burnout in the police organization
MethodAccording to the objectives, this research is part of descriptive research using the correlation method. The statistical population is all the employees who are busy working in the headquarters ranks in the city of Tehran in 1401. For this purpose, a sample of 350 people were randomly selected from among the employees and were evaluated with job burnout, resilience, emotional intelligence, job stress questionnaires.
ResultsThe findings of structural equation model analysis showed that there is a positive and direct relationship between stress and job burnout (t=3.05 and p=0.002); There is a negative relationship between resilience and stress (t=6.43 and p=0.000); There is a negative relationship between resilience and burnout (t=5.46 and p=0.000); There is a negative relationship between emotional intelligence and stress (t=4.15 and p=0.000) and there is a negative relationship between emotional intelligence and burnout (t=2.82 and p=0.005). The results of the bootstrapping test showed that job stress has a mediating role between resilience and employee burnout (p<0.05) and also job stress has a mediating role between emotional intelligence and employee burnout (p<0.05).
DiscussionThe implementation of development programs in improving the psychological factors of the police and the use of specific and effective strategies for the development and guidance of employees can be a big step in reducing burnout.
Keywords: burnout, Resilience, Job Stress, psychological factors, police organization} -
آشنایی با تحولات نوین و پویایی ها در علوم مختلف از جمله علوم مدیریت ،کمک شگرفی در راه تعالی و شکوفایی جوامع است و می تواند رویارویی با بحران ها و مشکلات را تسهیل نموده و موجبات پاسخگویی و قدرت حل مسایل پیچیده را فراهم آورد. بر این اساس در تحقیق کاربردی پیش رو ،پیشران های مدیریت تاب آور کسب و کارها ، متاثر از بحران کووید 19 مورد شناسایی و ارزیابی قرار گرفته اند. روش پژوهش در این تحقیق، آمیخته (کیفی- کمی) می باشد. در بخش کیفی مولفه های مدیریت تاب آور کسب و کارها ،بواسطه ی مطالعات نظامند اسنادی و روش تحلیل محتوای کیفی؛ با سه مرحله کد گذاری، بواسطه نرم افزار MAXQDA2020، در بازه زمانی دو ساله مشخص شدند .مولفه های مدیریت تاب آور کسب و کارها متاثر از بحران کووید 19 مشتمل بر«معماری سازمانی،سازماندهی جهت پاسخگویی، شک و شهود، ارزیابی مستمر،اعطای اختیارات، ایمنی روانشناختی،گروه های انعطاف پذیر و توانمندی حل سریع مسیله»می باشند.در بخش کمی با ابزار پرسشنامه و روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLS و SPSS میزان تاثیر گذاری مولفه ها مشخص شدند.جامعه آماری در این بخش مدیران و صاحبان کسب و کار ها در شهر های منتخب بوده اند که تعداد نمونه با فرمول کوکران 90 نفر مشخص گردید.نتایج تحقیق نشان داده است؛همه مولفه ها بر مدیریت تاب آور کسب و کارها تاثیر گذار بوده اند ومولفه های «گروه های انعطاف پذیر،اعطای اختیارات،معماری سازمانی و شک و شهود»بیشترین تاثیر گذاری ، و «ارزیابی مستمر» کمترین میزان تاثیر گذاری را داشته است.
کلید واژگان: بحران کووید 19, مدیریت بحران, تاب آوری, کسب و کار, مدیریت تاب آور}Awareness of modern developments and dynamics in different disciplines including management can dramatically contribute to the transcendence and prosperity of communities, facilitate facing crises and problems, and help accountability and complicated problem-solving skill. This applied study identified and evaluated the drivers of resilient management of businesses affected by the COVID-19 crisis using a mixed-methods (qualitative-quantitative) design. In the qualitative phase, the components of resilient management were identified with a systematic study of documents and using qualitative content analysis through three coding steps in the MAXQDA2020 software for a two-year time interval. These components were found to include organizational architecture, organizing to be accountable, suspicion and intuition, continuous assessment, delegation of authority, psychological safety, flexible groups, and rapid problem-solving capability. In the quantitative phase, the effectiveness of the components was determined by the structural equation modeling using a questionnaire in the PLS software package. The statistical population in this phase was composed of the managers and owners of businesses in selected cities. The sample size was estimated at 90 people by Cochran’s formula. The results show that all components influence the resilient management of businesses. The components of flexible groups, delegation of authority, organizational architecture, and suspicion and intuition are the least influential.
Keywords: Covid-19 Crisis, crisis management, resilience, Business, Resilient management}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.