به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « mindfulness » در نشریات گروه « پزشکی »

  • قادر بوستانی ماوی، بهمن اکبری*، آذر کیامرثی
    مقدمه

    پرفشاری خون یکی از بیماری های مزمن شایع در جهان و یکی از مهم ترین مسایل بهداشت عمومی در سطح جهان می باشد و موجب میلیون ها مرگ ناشی از سکته مغزی، بیماری های قلبی- عروقی و کلیوی می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfulness-based stress reduction یا MBSR) بر میزان فشار خون سیستولیک (Systolic blood pressure یا SBP) و دیاستولیک (Diastolic BP یا DBP) و تاب آوری زنان مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه نیمه تجربی، 32 زن مبتلا به پرفشاری خون واجد شرایط، به شیوه تصادفی در دو گروه تجربی و شاهد قرار گرفتند. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه تاب آوری Connor و Davidson (Connor-Davidson resilience scale یا CD-RISC) و دستگاه فشارسنج بازویی دیجیتالی برای هر دو گروه در سه مرحله قبل، بعد و دو ماه پس از مداخله جمع آوری گردید. مداخله MBSR در گروه تجربی به روش گروهی طی ده جلسه اجرا شد و در گروه شاهد مداخله ای انجام نشد. داده ها با استفاده از آزمون های Repeated measures ANOVA و Bonferroni در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نمره پس آزمون SBP و DBP گروه تجربی نسبت به پیش آزمون کاهش و نمره تاب آوری شرکت کنندگان افزایش یافت (01/0 > P) و تغییر مشاهده شده گروه تجربی در مرحله پیگیری پایدار بود (01/0 > P). همچنین، بین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری گروه شاهد در متغیرهای مذکور تفاوت معنی داری وجود نداشت که نشان داد در گروه شاهد تغییری ایجاد نشد.

    نتیجه گیری

    نتایج به دست آمده می تواند به عنوان مکمل دارودرمانی، در حل مشکلات مربوط به بیماران مبتلا به پرفشاری خون در مراکز مشاوره خصوصی و بیمارستانی استفاده گردد.

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, تاب آوری, پرفشاری خون}
    Ghader Bostani-Mavi, Bahman Akbari*, Azar Kiamarsi
    Background

    Hypertension (HTN) is one of the most common chronic diseases worldwide, considered a significant public health concern leading to millions of deaths from stroke, cardiovascular, and kidney diseases. This study aimed to explore the impact of mindfulness-based stress reduction therapy on systolic blood pressure (SBP), diastolic blood pressure (DBP), and resilience of women with HTN.

    Methods

    In this semi-experimental study, 32 eligible women with HTN were randomly divided into two groups: intervention and control. Data were collected using the Connor-Davidson Resilience Scale and a digital brachial sphygmomanometer for both groups at three stages: before, after, and two months after the intervention. A mindfulness-based stress reduction intervention was conducted for the experimental group in a group setting over ten sessions, while no intervention was performed in the control group. The data were analyzed using repeated measures analysis of variance (ANOVA) and Bonferroni post-hoc test with SPSS software.

    Findings

    The post-test scores of SBP and DBP of the intervention group decreased compared to the pre-test, and the resilience score of the participants increased significantly (P < 0.001). The observed change in the experimental group was stable in the follow-up phase. Moreover, no significant difference was observed between the pre-test, post-test, and follow-up scores of the control group in the variables of SBP and DBP, as well as resilience. This indicated that no change was found in the control group.

    Conclusion

    The results of this study can be used as a supplement to drug therapy in solving problems related to patients with HTN in private and hospital counseling centers.

    Keywords: Mindfulness, Resilience, Hypertension}
  • Fataneh Mahmoodi, Maryam Zarnaghash*, Nadera Sohrabi Shegefti, Majid Barzegar
    Background and Purpose

    Of the most prevalent problems of women heading the households is their low level of psychological wellbeing, for which plenty of training interventions have been executed in order to be promoted in this group of women. The present study was done pursuing the goal to find out mindfulness-based training interventions’ effectiveness in psychological capital and wellbeing among the women heads of the households.

    Material and Methods

    The current research was performed based on a quasi-experimental method of pretest-posttest design with a control group and a two-month period follow-up. The study statistical community was made up of all women in charge of their families covered by Shiraz City Welfare Center in 2022-2023. Also the children of such women were studying in primary schools covered by Shiraz based Educational Department, District 2. Out of such women, 30 ones were selected by convenience sampling and allocated to experimental group (n=15) and control group (n=15). For data collection, Ryff’s Psychological Wellbeing Scale (1989) and Luthans’ Psychological Capital Questionnaire (PCQ) (2007) were utilized. The experimental group received the mindfulness-based training intervention during eight 90-minute sessions (on a weekly basis from April 3, 2023 to June 4,2023).

    Results

    As the Covariance analysis induced findings indicated, the groups were significantly different in the pretest and posttest (P<0.0001).

    Conclusion

    The intervention led to increasing the psychological capital and psychological wellbeing. Overall, the results of the current research demonstrated the impact of the intervention on the psychological capital and wellbeing of the women heading their families.

    Keywords: Training Intervention, Mindfulness, Psychological Capital, Psychological Well-Being, Women Heads Of Households}
  • فرزانه حسینی، حکیمه آقایی*، شهناز نوحی، سید موسی طباطبایی
    مقدمه

    مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، اضطراب و رضایت جنسی در زنان مبتلا به ناباروری اولیه بود.

    روش کار

    این مطالعه از نوع نیمه تجربی  بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به ناباروری اولیه که در به بخش ناباروری و IVF بیمارستان آیت الله طالقانی در شهر تهران در ماه های مهر تا دی 1402 بودند. 30 نفر از زنان مبتلا به ناباروری اولیه به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش (تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی) (n=15) و گروه کنترل (n=15) گمارده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد مسائل جنسی (MSQ) اسنل و فیشرو والترز (1993)، در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه ماهه جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر چند متغیری انجام شد.

    نتایج

    یافته ها نشان داد که در گروه تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، میانگین نمره اضطراب جنسی و افسردگی جنسی همچنین رضایت جنسی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طرز معناداری کاهش و افزایش پیدا کرده است (001/0 < P).

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در بهبود اضطراب و افسردگی جنسی همچنین رضایت جنسی در زنان مبتلا به ناباروری اولیه موثر باشد.

    کلید واژگان: عملکرد جنسی, ذهن آگاهی, زنان مبتلا به ناباروری اولیه}
    Farzaneh Hosseini, Hakime Aghae *, Shahnaz Nouhi, Seyed Mosa Tabatabaee
    Introduction

    The purpose of this study was to determine the effectiveness of a stress reduction program based on mindfulness on depression, anxiety and sexual satisfaction in women with primary infertility.

    Methods

    This study was semi-experimental. The statistical population of all women with primary infertility who were in the infertility and IVF department of Ayatollah Taleghani Hospital in Tehran in the months of October to January 2014. 30 women with primary infertility were selected using available sampling method. Then they were randomly assigned to the experimental group (under the mindfulness-based stress reduction program) (n=15) and the control group (n=15). Snell and Fisher-Walters (1993) Standardized Sexual Issues Questionnaire (MSQ) data collection tools were collected in three baseline stages, after intervention and three-month follow-up. Data analysis was done using the method of analysis of variance with repeated measurements of multiple variables.

    Results

    The findings showed that in the group under the mindfulness-based stress reduction program, the average score of sexual anxiety and sexual depression as well as sexual satisfaction in the experimental group significantly decreased and increased compared to the control group (p ≥ 0/001).

    Conclusion

    The results of this research showed that the stress reduction program based on mindfulness can be effective in improving sexual anxiety and depression as well as sexual satisfaction in women with primary infertility.

    Keywords: Sexual Performance, Mindfulness, Women With Primary Infertility}
  • سوسن بهرامی کوهشاهی، فاطمه گلشنی*، آنیتا باغداساریانس، افسانه قنبری پناه
    زمینه و هدف

    درد مزمن، حاصل تعامل پیچیده عوامل جسمی، روانی و اجتماعی است که باعث تجربه درد می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین الگوی ساختاری درد مزمن بر اساس ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری پریشانی روانشناختی و فاجعه سازی درد بود.

    روش کار

    این پژوهش، یک مطالعه توصیفی همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه افرادی بودند که در سال 1401 با شکایت از درد عضلانی- اسکلتی و آرتریت روماتوئید به کلینیک های درد، متخصصان درد، متخصصان مغز و اعصاب، فیزیوتراپیست ها، مراکز بهداشتی- درمانی (مراجعین بخش ارتوپدی، فیزیوتراپی و مغز و اعصاب بیمارستان های مختلف و مراجعان ارتوپدی) و درمانگاه های مناطق 22 گانه شهر تهران مراجعه کرده بودند. از بین آنها تعداد 496 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های درد مک گیل، ذهن آگاهی بائر، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران، رویدادهای استرس زای زندگی پیکل، افسردگی، اضطراب و استرس لویباند و مقیاس فاجعه سازی درد سالیوان و همکاران را تکمیل کردند. داده ها با کمک نرم افزارهای آماری SPSS-26 و AMOS-23 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و روش مدل یابی معادلات ساختاری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج الگویابی معادلات ساختاری، حاکی از برازش مطلوب مدل با داده های تجربی بود. اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم ذهن آگاهی و میزان عوامل استرس زا بر درد مزمن، معنادار (0/01<p) و اثر مستقیم حمایت اجتماعی و تعداد عوامل استرس زا بر درد مزمن، غیرمعنادار بود. همچنین اثر ضریب مسیر استاندارد غیرمستقیم ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی، تعداد عوامل استرس زا و میزان عوامل استرس زا با نقش میانجی پریشانی روانشناختی و فاجعه سازی درد بر درد مزمن معنادار بود (0/01<p).

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری پریشانی روانشناختی و فاجعه سازی درد، نقش مهمی در تبیین درد مزمن ایفا می کنند. این یافته می تواند در برنامه ریزی دقیق تر مداخلات روان درمانی به بیماران دارای درد مزمن مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: درد مزمن, ذهن آگاهی, حمایت اجتماعی, پریشانی روانشناختی, فاجعه سازی درد}
    S Bahrami Koohshahi, F Golshani*, A Baghdassarians, Afsaneh Ghanbari Panah
    Background

    Chronic pain results from a complex interaction of biological, psychological and social factors that causes the experience of pain. The purpose of this research was to identify the structural model of chronic pain based on mindfulness, social support and life events with the mediating role of psychological distress and pain catastrophizing.

    Methods

    This was a descriptive-correlational study with structural equation modeling. The study population included all patients suffering from chronic pain with musculoskeletal and rheumatoid arthritis related pain, which had referred to Tehran medical centers for follow-up in 2023. A total of 496 people were selected using the convenience sampling method. They completed the McGill Pain Questionnaire (1957), the Bauer Five Factor Mindfulness Questionnaire (2006), the Perceived Social Support of Zimmet et al. (1988), the Pickel's Stressful Life Events (1971), the Leviband's Depression, Anxiety and Stress Questionnaire (1995) and the Pain Catastrophizing Scale of Sullivan et al. (1995). Research data were analyzed using SPSS-26 and AMOS-23 softwares using Pearson correlation coefficient and structural equation modeling.

    Results

    The results of the structural equation model indicated that this model fits the experimental data well. The direct effects of the standard pathway mindfulness coefficient and the amount of stressors on chronic pain were significant (p<0.01) and the direct effects of social support and the number of stressors for chronic pain was insignificant. Additionally, the effects of standard indirect path coefficients for mindfulness, social support and the number and the amount of stressors with the mediating role of psychological distress and pain catastrophizing on chronic pain was significant (p<0.01).

    Conclusion

    Mindfulness, social support and life events play an important role in explaining chronic pain through the mediation of psychological distress and pain catastrophizing. Therefore, the findings of this study can be used in more detailed planning of psychotherpeutic interventions for patients with chronic pain.

    Keywords: Chronic Pain, Mindfulness, Social Support, Psychological Distress, Pain Catastrophizing}
  • فاطمه احمدی کتایونچه، حسن خوش اخلاق*
    زمینه و هدف

    مولتیپل اسکلروزیس یکی از شایع ترین بیماری های مزمن، پیش رونده و خود ایمنی سیستم عصبی مرکزی است که بر کیفیت حوزه های مختلف زندگی از جمله سلامتی، اشتغال، اقتصادی، اجتماعی، عاطفی و خانوادگی افراد اثر می گذارد. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان محور بر ذهن آگاهی و سرمایه های عاطفی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

    این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس در شهر اصفهان در سال 1402 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند تعداد 30 نفر از زنان انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. داده ها با پرسش نامه های پنج وجهی ذهن آگاهی Baer (2006) و سرمایه عاطفی Golparvar (1395) جمع آوری شدند. مداخله درمان گروهی هیجان محور بر اساس پروتکل Greenberg و Goldman (2019) در 12 جلسه به مدت 60 دقیقه بر روی گروه آزمایش انجام شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آنالیز کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    درمان هیجان محور توانست ذهن آگاهی و مولفه های آن شامل مشاهده، توصیف، عمل همراه با آگاهی، عدم قضاوت و عدم واکنش و سرمایه عاطفی و مولفه های آن شامل عاطفه مثبت شبه حالت، احساس انرژی و شادمانی را در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش دهد (001/0>P).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که درمان هیجان محور بر بهبود ذهن آگاهی و سرمایه های عاطفی بیماران مالتیپل اسکلروزیس اصفهان موثر است. بنابراین، استفاده از این رویکرد جهت افزایش ذهن آگاهی و سرمایه عاطفی پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, سرمایه های عاطفی, درمان هیجان محور, مالتیپل اسکلروزیس}
    Fatemeh Ahmadi Katayouncheh, Hasan Khoshakhlagh*
    Background and Objectives

    Multiple sclerosis is one of the most common chronic, progressive, and autoimmune diseases of the central nervous system, which affects the quality of people's lives in various areas including health, employment, economic, social, emotional, and family. Therefore, the current research was conducted with the aim of determining the effectiveness of emotion-focused therapy on the mindfulness and affective capital of women with multiple sclerosis.

    Materials and Methods

    This was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all women with multiple sclerosis in the city of Isfahan in 2023. Using a purposive sampling method, 30 women were selected and randomly assigned into the experimental group (15 people) and the control group (15 people). The data were collected with Golparvar's Affective Capital (2006) and Baer's Five-Facet Mindfulness Questionnaires (2015). The intervention of emotion-focused therapy was conducted based on the protocol of Greenberg and Goldman (2019) in 12 sessions for 60 minutes on the experimental group, and the control group did not receive any intervention. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA).

    Results

    Emotion-focused therapy was able to significantly improve mindfulness and its components including observation, description, action with mindfulness, non-judgment and non-reaction, and emotional capital and its components including positive affect pseudo-state and feeling of energy and happiness in the experimental group compared to the control group (p<0.001).

    Conclusion

    The present study showed that emotion-focused therapy is effective in improving mindfulness and affective capital in multiple sclerosis patients in Isfahan. Therefore, it is recommended to use this approach to increase mindfulness and affective capital in women with multiple sclerosis.

    Keywords: Mindfulness, Affective Capital, Emotion-Focused Therapy, Multiple Sclerosis}
  • Shahrzad Bazargan-Hejazi *, Christopher Martin, Bellamy Hall, Jeneane Hamideh, Miranda Lam, Antonia Osuna-Garcia, Darlene Parker-Kelly, Derek O. Pipolo, Myra Usmani, Stacey A. Teruya
    Background

     Roughly 10% of children aged 3 -17 in the USA are diagnosed with attention-deficit hyperactivity disorder (ADHD), and minorities are less likely to initiate common pharmacologic treatment. We conducted a review of the literature to examine meditation as a safe, effective, and low-cost alternative.

    Methods

     We searched PubMed and other journals using “meditation,” “mindfulness,” “minority,” related keywords, and relevant MeSH terms. Eligible studies involved racial/ethnic minorities in the USA, reported quantitative psychosocial outcomes, and were published in a peer-reviewed, English-language journal.

    Results

     Out of 119 “hits,” 111 were eliminated as duplicates or were not relevant. A full-text review of the remaining eight revealed that none fully met our eligibility criteria. Besides the obvious lack of studies, those reviewed reported incomplete demographic and clinical data. They also employed different and inconsistent research methodologies, interventions and modalities, and statistical analyses. This hindered understanding exactly which populations may benefit from meditation, and for which specific symptoms.

    Conclusion

     We recommend a socio-ecological model in examining intervention modalities, especially in the context of intrapersonal, interpersonal, organizational, environmental, and policy domains. We also suggest the possible inclusion of research older than 10 years, conducted outside of the USA, on minority and non-minority populations, for supplementary and confirmatory data. We advocate for consistency in study design and data collection, which would help align research conducted in different countries. Searches should also include variations of meditation such as “mindfulness” and “guided imagery,” and associated symptoms and comorbidities of ADHD, including “learning disorder” and “behavioral problems.”

    Keywords: Health Disparity, Minority, Vulnerable, Attention Deficit Disorder, Attention Deficit Disorder With Hyperactivity, Mediation, Mindfulness}
  • Fahimeh Adibsaber, Soleyman Ansari*
    Objective

    The present study aims to compare the effectiveness of aquatic and karate training programs on sleep habits and stereotypic behaviors in children with autism spectrum disorder (ASD). 

    Methods

    This research was a quasi-experimental study with a pre-test/post-test design, with two intervention groups and one control group. The statistical population included all boys with ASD who were a member of the Autism Institute in Rasht City, Iran, in 2019. Of whom 30 individuals were selected using the purposive sampling method. Thirty children with autism (8–14 years) were randomly divided into karate exercise (n=10), aquatic training (n=10), and wait list control (n=10) conditions. The training groups practiced for 10 weeks, two sessions of 60 minutes per week. Karate exercises involved mindfulness Taikyoku Jodan Kata, consisting of blocking, punching, sticking, and kicking moves against an imaginary opponent. Aquatic training was a group intervention, including orientation training, basic swimming skills, and free swimming. Children’s sleep habits questionnaire (CSHQ, 2000) and stereotype subscale of the Gilliam autism rating scale (GARS-2, 2006) were completed by parents during pre-and post-intervention. Analysis of variance for repeated measures was utilized for data analysis. 

    Results

    The results indicated that both training interventions have a significant positive effect on stereotypic behaviors compared to the pre-intervention and control groups (P<0.01). We also found that the aquatic exercise group obtained better scores (P<0.001) and two subscale scores (sleep anxiety (P<0.001) and Parasomnias (P<0.05)) than the kata techniques training group, but no significant group effects were observed regarding the other subscales.

    Conclusion

    It is recommended to provide a suitable environment at school or institute for children with ASD to participate in physical activities, such as aquatic and karate exercises to alleviate repetitive behaviors. Furthermore, it is suggested to use aqua-based training as a complementary approach in the field of improving common problems, such as the sleep habits of children with ASD.

    Keywords: Stereotypic Behaviors, Sleep Habits, Children, Autism Spectrum Disorder, Mindfulness, Exercise, Swimming}
  • Fatemeh Zargar, Bentolhoda Kolahkaj*, Nastaran Majdinasab, Mohammadjavad Tarrahi
    Background

    Poor sleep quality (SQ) is a common problem in patients with multiple sclerosis (MS), which may reduce the quality of life and mood state and cause neuropsychological issues. 

    Objectives

    This study aimed to investigate the effectiveness of mindfulness-based stress reduction (MBSR) on the SQ in women who suffer from MS. 

    Materials & Methods

    From the patients with MS diagnosed by neurologists, 48 were selected by convenient sampling and randomly assigned to MBSR and control groups. The participants of two groups filled out the Pittsburgh sleep quality questionnaire as a pre-test, 8 weeks later as a post-test, and 1 month later as a follow-up. The MBSR group received 8 sessions of group therapy, while the control group did not receive any psychotherapy. The data were analyzed using variance analysis.  

    Results

    The results showed that the SQ of the MBSR group improved in all aspects significantly (P<0.01). 

    Conclusion

    Mindfulness-based stress reduction is helpful for improving the SQ in patients with MS.

    Keywords: Multiple Sclerosis (MS), Mindfulness, Sleep}
  • علی صیادی، حمیده شیروانی*، آیدا عزیزی، منصوره سادات رجایی زاده
    مقدمه

    زلزله و واکنش افراد به آن می تواند پیامدهای روان شناختی بلندمدتی به همراه داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل یابی روابط ساختاری تجربه ترومای زلزله با افکار خودکشی با میانجی گری ذهن آ گاهی و نشخوار فکری انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر مطالعه ای مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد بالای 18 سال ساکن شهر سرپل ذهاب بود که زلزله آبان ماه سال 96 را تجربه کرده بودند. از میان آنها تعداد 320 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه شدت مواجهه تروماتیک، مقیاس افکار خودکشی بک، مقیاس ارزیابی ذهن آگاهی و مقیاس نشخوارفکری استفاده شد. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و از نرم افزار SPSS-26 وAMOS-24  استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها حاکی از برازش مدل مورد نظر بود و تجربه ترومای زلزله با نقش میانجی نشخوار فکری و ذهن آگاهی در مجموع 61 درصد از واریانس افکار خودکشی را تبیین می‏کنند. نتایج به دست آمده حاکی از اثر غیرمستقیم متغیر تجربه ترومای زلزله بر افکار خودکشی از طریق نقش میانجی نشخوار فکری بود (05/0>P، 51/0=b). همچنین نتایج به دست آمده نشان از تاثیر غیرمستقیم متغیر تجربه ترومای زلزله بر افکار خودکشی از طریق نقش میانجی ذهن آگاهی بود (05/0>P، 62/0- =b).

    نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش حاکی از اهمیت سازه های ذهن آگاهی و نشخوارفکری به عنوان یک مفهوم بالینی ضروری در مداخلات پیشگیرانه و درمانی مرتبط با افکار خودکشی در افراد دارای تجربه زلزله است. تحقیقات آینده می توانند با افزودن مداخلات بالینی که هدف آنها توجه به ذهن آگاهی و نشخوارفکری است، در راستای پیشگیری و درمان مشکلات مرتبط با افکار خودکشی گام مهمی بردارند.

    کلید واژگان: زلزله, افکار خودکشی, ذهن آگاهی, نشخوار فکری}
    Ali Sayadi, Hamideh Shirvani*, Ayda Azizi, Mansoureh Sadat Rajaeizadeh
    Introduction

    Earthquake and people's reaction to it can have long-term psychological consequences. The present study was conducted with the aim of investigating the structural relationships between earthquake trauma experience and suicidal thoughts with the mediation of mindfulness and rumination.

    Methods

    The present study was a cross-sectional correlational study. The statistical population of this research included all people over 18 years of age living in Sarpol Zahab city who experienced the November 2017 earthquake. Among them, 320 people were selected using convenience sampling method. To collect data, Traumatic Exposure Severity Scale, The Beck Scale for Suicide Ideation, The Mindful Attention Awareness Scale and Ruminative Response Scale were used. For data analysis, Pearson correlation, structural equation modeling and SPSS-26 and AMOS-24 software were used.

    Results

    The results indicated the fit of the intended model and the experience of earthquake trauma with the mediating role of rumination and mindfulness explained a total of 61% of the variance of suicidal thoughts. The obtained results indicated the indirect effect of the earthquake trauma experience variable on suicidal thoughts through the mediating role of rumination (p<0.05, b=0.51). Also, the obtained results showed the indirect effect of the earthquake trauma experience variable on suicidal thoughts through the mediating role of mindfulness (P < 0.05, b = -0.62).

    Conclusions

    The findings of this research indicate the importance of mindfulness and rumination structures as an essential clinical concept in preventive and therapeutic interventions related to suicidal thoughts in people with earthquake experience. Future research can take an important step in preventing and treating problems related to suicidal thoughts by adding clinical interventions that aim to pay attention to mindfulness and rumination.

    Keywords: Earthquake, Suicidal Thoughts, Mindfulness, Rumination}
  • مریم ناجی ابهری، سیده زینب حسین نژاد*، فرحناز حشمت، نگار اصغری پور
    مقدمه

    سلامت جنسی بعدی مهم در زندگی اشخاص می باشد، که با تمام ابعاد زندگی افراد مرتبط  است. با توجه به اهمیت سلامت جنسی و شیوع قابل توجه اختلالات جنسی در زنان، هدف از این مطالعه بررسی مداخلات ذهن آگاهی موثر در بهبود رضایت و عملکرد جنسی زنان است، که به صورت مطالعه مروری نظام مند انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه در سال 2023 با مراحل، طراحی سوال مطالعه، جستجو، که  در پایگاه های غیر ایرانی Scopus, PubMed, EMBASE and Cochrane library, و ایرانی  Mag-Iran, SID, Iran Doc , Iran MEDEX and IRCT و موتور جستجوی Google Scholar با کلید واژه هایی مانند "مداخلات ذهن آگاهی " ،"رضایت جنسی " ،" عملکرد جنسی" ،"سلامت جنسی "،" زنان " و معادل انگلیسی شان انجام شد و پس از آن شناسایی مطالعات مرتبط از بازه زمانی 2015 تا 2023 انتخاب مطالعات،که بعد از غربالگری عنوان، چکیده و متن کامل از بین 311  مطالعه، نهایتا 14 مطالعه، جهت اعلان نتایج  باقی ماند.

    نتایج

    با بررسی 14 مطالعه و با توجه به متغیر های بررسی شده در  مطالعات به دو طبقه بررسی عملکرد جنسی و بررسی رضایت جنسی تقسیم شدند. 11 مطالعه به بررسی ذهن آگاهی و بهبود اختلالات عملکرد جنسی در زنان پرداختند و 5 مطالعه به بررسی تاثیر ذهن آگاهی و بهبود رضایت جنسی در زنان پرداخته بود (2 مطالعه هر دو متغییر را بررسی کرد و در هر دو گروه قرار داشت).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج مطالعه، مداخلات ذهن آگاهی به تنهایی یا با مداخلات روانشناختی دیگر می توان موجب افزایش رضایت و عملکرد جنسی در زنان شود.

    کلید واژگان: رضایت جنسی, ذهن آگاهی, زنان, عملکرد جنسی}
    Maryam Najiabhary, Seyedeh Zeynab Hoseinnezhad*, Farahnaz Heshmat, Negar Asgharipour
    Background and Objective

    Sexual satisfaction and sexual function are important in women’s lives. Given the prevalence of sexual disorders among women, this study aimed to investigate the effectiveness of mindfulness-based interventions on women’s sexual health.

    Materials & Methods

    This systematic review study was conducted in 2023. A comprehensive search in databases such as Scopus, PubMed, Embase, PsycINFO, Cochrane Library, MagIran, SID, IranDoc, IranMedex, IRCT webiste, Google Scholar was conducted using the keywords “mindfulness interventions”, “sexual satisfaction”, “sexual function”, “sexual health”, and “women” for related studies published from 2015 to 2023. After screening the titles, abstracts, and fulltexts of 1003 studies, 14 interventional studies were finally included.

    Results

    The findings were divided into two categories of sexual performance and sexual satisfaction. Eleven studies assessed the effects of interventions on sexual function, while five studies focused on sexual satisfaction.

    Conclusion

    The mindfulness-based interventions can improve sexual satisfaction and sexual performance of women. Therefore, such interventions are recommended to increase sexual satisfaction and sexual function of women.

    Keywords: Sexual Satisfaction, Mindfulness, Female, Sexual Function}
  • نگین سالاریان*، فروزان الیاسی، سید نورالدین موسوی نصب، زینب حمزه گردشی، محمداسماعیل ابراهیمی
    مقدمه

    ناباروری یک بحران در زندگی است که می تواند موجب ایجاد استرس روانی شدید در زوجین بخصوص زنان شود. راه های گوناگونی برای مدیریت دیسترس و پریشانی در زنان نابارور پیشنهاد شده است. پروتکل کارازمایی  حاضر با هدف تعیین تاثیر مشاوره ی آنلاین مختصر شده ی مبتنی بر توجه آگاهی بر میزان دیسترس زنان نابارور تحت درمان روش های کمک باروری طراحی شده است.

    روش کار

    استادی پروتکل حاضر یک مطالعه کار آزمایی بالینی تصادفی شده می باشد که بر روی 70 زن نابارور که با اعمال تخصیص تصادفی به دو گروه کنترل و مداخله 35 نفره انجام خواهد شد. برای ارزیابی شرکت کنندگان از پرسشنامه های الف)بررسی خصوصیات دموگرافیک و طبی بیماران، ب) پرسشنامه سلامت عمومی The General Health Questionnaire-28 ، ج) پرسشنامه استرس ناباروری نیوتن (FPI) و د) پرسشنامه دیسترس ناباروری  Infertility Distress Scale (IDS) ه)پرسشنامه کیفیت زندگی زنان نابارور استفاده خواهد شد. مداخله طراحی شده به صورت گروه هفت نفره، هر جلسه 2 ساعت و یک بار در هفته به مدت 4 هفت منسجم برگزار خواهد شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام خواهد شد.

    بحث: 

    این استادی پروتکل جهت بررسی...و در نهایت برای  ارتقا سلامت روانی و به تبع از آن سلامت جسمانی در زنان نابارور طراحی شده است. با توجه به اهمیت و وسعت فراوان آسیب های ناشی از ناباروری و شیوع قابل توجه آن در جوامع کنونی و همچنین اهمیت مشاوره مبتنی بر توجه آگاهی، بنظر می رسد که این طرح پژوهشی بسیار کار آمد خواهد بود.

    کلید واژگان: توجه آگاهی, دیسترس, زنان نابارور, مشاوره}
    Negin Salarian*, Forouzan Elyasi, Noraddin Mousavi Nasab, Zeinab Hamzehgardeshi, Mohammadesmail Ebrahimi
    Background and Objective

    Infertility is a major life event that can induce severe psychological stress in couples, especially women. This protocol-based study aims to assess the effect of an abbreviated online mindfulness-based intervention (MBI) on the distress and quality of life (QoL) of infertile women undergoing assisted reproductive technology fertility treatments.

    Materials & Methods

    This study outlines a protocol for a randomized clinical trial involving 70 infertile women in Iran, who will be randomly divided into two groups of control (n=35) and intervention (n=35). To collect data, a sociodemographic/medical-fertility form, the general health questionnaire-28 (GHQ-28), Newton’s fertility problem inventory, the infertility distress scale (IDS), and the QoL questionnaire for infertile women will be used. The online MBI will provided in groups of seven, once per week, for four weeks, each session for two hours. Data analysis will be performed in SPSS software, version 25.

    Discussion

    The goal of this protocol-based study is to introduce a clinical trial that assess the effect of online MBI for reducing distress and thereby improving the QoL and mental health of infertile women in Iran. Given the prevalence of infertility and the importance of MBI, the results of the clinical trial can be highly beneficial.

    Keywords: Mindfulness, Psychological Distress, Infertility, Counseling​​​​​​​}
  • ناهید برادران بزار، غلامرضا ثناگوی محرر*، سمیه نخعی
    مقدمه

    سرسختی روانشناختی یکی از مهم ترین پتانسیل های سلامت در مبانی نظری و پژوهشی توصیف شده است، بنابراین مطالعه حاضر باهدف بررسی نقش میانجی ذهن آگاهی در رابطه تجارب معنوی با سرسختی روانشناختی پرستاران انجام شد.

    روش ها

    پژوهش حاضر تحلیلی مقطعی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش شامل تمامی پرستاران شهر بیرجند در شش ماه دوم سال 1401 بودند که 280 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای(زن و مرد) انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه های تجارب معنوی اندروود و ترسی (2002)، ذهن آگاهی چادویک و همکاران (2008) و سرسختی روانشناختی کیامرئی و همکاران (1377) بودند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و Amos استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد تجارب معنوی به صورت مستقیم بر ذهن آگاهی (01/0>p، 592/0=β) تاثیر مثبت دارد. تجارب معنوی هم به صورت مستقیم (01/0>p، 198/0=β) و هم با میانجی گری ذهن آگاهی بر سرسختی روانشناختی (01/0>p، 224/0=β) تاثیر دارد. ذهن آگاهی نیز به صورت مستقیم بر سرسختی روانشناختی (01/0>p، 379/0=β) تاثیر مثبت دارد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود در جهت بهبود سرسختی روانشناختی پرستاران به ارتقای تجارب معنوی و ذهن آگاهی توجه بیشتری شود.

    کلید واژگان: تجارب معنوی, ذهن آگاهی, سرسختی روانشناختی, پرستاران}
    Nahid Baradaran Bazaz, Gholamreza Sanagouye Moharer*, Somayeh Nakhaei
    Introduction

    Psychological toughness is described as one of the most important health potentials in theoretical and research bases, so the present study was conducted with the aim of investigating the mediating role of mindfulness in the relationship between spiritual experiences and psychological hardiness of nurses.

    Method

    The present research was a Cross-sectional analysis type of path analysis. The research community included all the nurses of Birjand city in the second six months of 2023, of which 280 people were selected Stratified random sampling method (male and female). The data collection tools were spiritual experiences questionnaires by Underwood and Tersi (2002), mindfulness by Chadwick et al. (2008) and psychological hardiness by Kiamerei et al. SPSS version 22 and Amos software were used for data analysis.

    Results

    Bentayj showed that spiritual experiences have a direct positive effect on mindfulness (p < 0.01, β = 0.592). Spiritual experiences have an effect on psychological hardiness both directly (p<0.01, β=0.198) and through the mediation of mindfulness (p<0.01, β=0.224). Mindfulness has a direct positive effect on psychological hardiness (p<0.01, β=0.379).

    Conclusion

    According to the results of this research, it is suggested to pay more attention to improving spiritual experiences and mindfulness in order to improve the psychological hardiness of nurses.

    Keywords: Spiritual Experiences, Mindfulness, Psychological Hardiness, Nurses}
  • اعظم محمدی فخر، شیرین مهران فر، احمد یوسفی نژاد*، آمنه رضائیان دیلمی
    مقدمه

    ارتقای توان تاب آوری افراد یکی از عوامل موثر در مقابله با بحران کرونا محسوب می شود؛ بنابراین مطالعه حاضر باهدف نقش ذهن آگاهی و تجارب معنوی در پیش بینی تاب آوری دانشجویان در دوران کویید 19 انجام شد.

    روش ها

    در یک پژوهش توصیفی- همبستگی، از جامعه آماری که شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر کارشناسی دانشگاه فرهنگیان استان قزوین در سال تحصیلی 1400-1399 بودند، بر اساس جدول مورگان و گجرسی تعداد 269 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه اینترنتی به پرسش نامه ذهن آگاهی چادویک و همکاران (2008)، تجارب معنوی اندروود و ترسی (2003) و تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کمک نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین ذهن آگاهی (661/0=r) و تجارب معنوی (690/0=r) با تاب آوری ارتباط مستقیم وجود داشت (01/0>p). همچنین مولفه های ذهن آگاهی (3/45 درصد) و مولفه های تجارب معنوی (1/50 درصد) از واریانس تاب آوری را تبیین می کنند.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که ذهن آگاهی و تجارب معنوی، توانایی پیش بینی تاب آوری دانشجویان در دوران کرونا رو داشتند، بنابراین پیشنهاد می شود، برنامه های آموزشی و مشاوره در راستای ارتقای ذهن آگاهی و تجارب معنوی در جهت بهبود تاب آوری دانشجویان مدنظر دست اندرکاران نظام آموزشی باشد.

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, تجارب معنوی, تاب آوری, کرونا, دانشجویان}
    Azam Mohammadifakhr, Shirin Mehranfar, Ahmad Usefynezhad*, Ameneh Rezaian Deylami
    Background and Objectives

    Improving people's resilience is one of the most effective factors in dealing with the Corona crisis. Therefore, the present study was conducted with the aim of the role of mindfulness and spiritual experiences in predicting students' resilience during the Covid-19.

    Methods

    In a descriptive-correlation study, 269 people were selected from the statistical population, which included all male and female undergraduate students of Farhangian University of Qazvin province in the academic year 2020-2021, based on the table of Morgan and Gujersi, and selected by available sampling method. They answered the mindfulness questionnaire of Chadwick et al. (2008), spiritual experiences of Underwood and Tersi (2003) and resilience of Connor and Davidson (2003) online. Pearson's correlation test and multiple regressions were used in data analysis with the help of SPSS version 24 software.

    Results

    The results showed that there was a direct relationship between mindfulness (r=0.661) and spiritual experiences (r=0.690) with resilience (p<0.01). Also, the components of mindfulness (45.3%) and the components of spiritual experiences (50.1%) explain the variance of resilience.

    Conclusion

    The results showed that mindfulness and spiritual experiences had the ability to predict the resilience of students in the era of Corona, so it is suggested that educational and counseling programs in order to promote mindfulness and spiritual experiences to improve the resilience of fashion students. The opinion of those involved in the educational system.

    Keywords: Mindfulness, Spiritual Experiences, Resilience, Corona, Students}
  • پروین فروغی، غلامرضا منشئی*، سید حمید آتش پور
    زمینه و هدف

    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی بود.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای علائم اختلال وحشت زدگی مراجعه کننده به مراکز خدمات مشاوره وروان شناختی در شهر تهران در سال 1402- 1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر از افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی بود که به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه 15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی هشت جلسه تحت درمان ترکیبی واقعیت مجازی ودرمان ذهن آگاهی قرارگرفت. دو گروه در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 45 روزه) به سوالات مربوط به پرسشنامه، اضطراب صفت-حالت اسپیلبرگر (STAI) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 و با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تی مستقل و تی وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که میانگین نمرات اضطراب صفت و اضطراب حالت در گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشته است (001/0p<). به این معنی که درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی اثربخش بوده است.

    نتیجه گیری

    باتوجه به نتایج حاصل مبنی بر اثربخش بودن درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی درمانگران می توانند از بسته ترکیبی واقعیت مجازی وذهن آگاهی، جهت درمان افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی استفاده کنند.

    کلید واژگان: واقعیت مجازی, ذهن آگاهی, اضطراب صفت, حالت, اختلال وحشت زدگی}
    Parvin Foroughi, Gholamreza Manshaee*, Seyed Hamid Atashpour
    Aim and Background

    The current study aimed to investigate the effectiveness of a combined treatment based on virtual reality and mindfulness on trait-state anxiety in individuals with panic disorder.

    Methods and Materials:

     The research employed a semi-experimental design with two experimental and control groups, utilizing pre-test, post-test, and a 45-day follow-up. The target population included all individuals exhibiting symptoms of panic disorder seeking counseling and psychotherapy services in Tehran during the years 1401-1402. The sample size consisted of 30 individuals diagnosed with panic disorder, selected purposively, and randomly assigned to the experimental (15 individuals) and the control groups (15 individuals). The experimental group underwent eight sessions of combined virtual reality and mindfulness-based therapy. Both groups answered the State-Trait Anxiety Inventory (STAI) questionnaire in three phases (pre-test, post-test, and 45-day follow-up). The research data were analyzed using SPSS23 statistical software, employing mixed analysis of variance (ANOVA) and independent and dependent t-tests for analysis.

    Findings

    The results showed that the average scores of trait and state anxiety in the experimental group at post-test and follow-up stages compared to the control group had a significant decrease (p<0.001). This means that the combined treatment of virtual reality-based therapy and mindfulness has been effective in reducing trait-state anxiety in individuals with panic disorders.

    Conclusions

    Based on the results indicating the positive effect of the combined treatment of virtual reality-based therapy and mindfulness on trait-state anxiety in individuals with panic disorders, therapists can utilize the combination of virtual reality and mindfulness packages for treating individuals with panic disorders.

    Keywords: Virtual Reality, Mindfulness, Trait-State Anxiety, Panic Disorder}
  • فرزین باقری شیخانگفشه*، فرشته رضازاده خلخالی، وحید صوابی نیری، سارا ملک محمدی، عطیه السادات ناظر، علی فتحی آشتیانی
    هدف

    طی همه گیری کووید-19 پرستاران با چالش هایی روبه‏رو شدند که قبلا آن را تجربه نکرده بودند، به همین دلیل سلامتی روانی این افراد دچار آسیب های متعددی شد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خستگی، اختلال استرس پس از ضربه و شکست های شناختی شغلی پرستاران در دوران پساکووید-19 انجام شد.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش مطالعه حاضر پرستاران بیمارستان های منطقه شش استان تهران در سال 1401 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 36 پرستار که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه جای دهی شدند. ابزار گردآوری پرسش نامه های شدت خستگی، استرس پس از ضربه و شکست های شناختی شغلی بود. گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره توسط SPSS-24 تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت معناداری موجب کاهش خستگی، استرس پس از ضربه، حافظه، توجه، اعمال حرکتی و تخمین در پرستاران می شود (01/0>P).

    نتیجه گیری

    یافته های به دست آمده مشخص کرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معنی داری باعث کاهش اختلالات روان شناختی ناشی از همه گیری کووید-19 در پرستاران شد. بدین منظور لازم است اقداماتی در جهت شناسایی و درمان روان شناختی پرستارانی که طی همه گیری در بخش های ویژه بیماران کرونایی حضور داشتند انجام شود.

    کلید واژگان: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی, خستگی, اختلال استرس پس از ضربه, شکست های شناختی شغلی, پرستاران, کووید-19}
    Farzin Bagheri Sheykhangafshe*, Fereshteh Rezazadeh Khalkhali, Vahid Savabi Niri, Sara Malek Mohammadi, Atiyeh Alsadat Nazer, Ali Fathi-Ashtiani
    Introduction

    During the COVID-19 pandemic, nurses faced unprecedented challenges they had not experienced before, leading to multiple psychological health issues. The present study aimed to investigate the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on fatigue, post-traumatic stress disorder, and cognitive job failures among nurses in the post-COVID-19 era.

    Materials and Methods

    The current research utilized a semi-experimental design with a pretest-posttest approach, employing a control group. The study population consisted of nurses from hospitals in the six provinces of Tehran in 2022. The study sample included 36 nurses who were selected purposively and randomly allocated into the experimental and control groups. The data collection tools included questionnaires assessing the severity of fatigue, post-traumatic stress, and cognitive job failures. The experimental group received eight sessions of 90-minute mindfulness-based cognitive therapy, while the control group did not receive any intervention.

    Results

    The results indicate that mindfulness-based cognitive therapy significantly reduces fatigue, post-traumatic stress disorder, memory, attention, motor skills, and estimation among nurses.

    Conclusion

    The findings demonstrate that mindfulness-based cognitive therapy significantly contributes to the reduction of psychological disorders resulting from the COVID-19 pandemic among nurses. Therefore, it is essential to identify and provide psychological treatment for nurses involved in the care of COVID-19 patients in specialized units during the pandemic.

    Keywords: Mindfulness, Cognitive Therapy, Fatigue, Stress Disorder, Post-Traumatic, Nurses, Occupational Injuries, COVID-19}
  • مجتبی رضایی راد*، فائزه اصغری قاجاری
    مقدمه

    آموزش ذهن آگاهی در جهت تقویت و بهبود پیش نیازهای یادگیری مفید می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر وب بر خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری انجام گردید.

    روش کار

    این مطالعه با روش، نیمه آزمایشی با مراحل پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری کلیه دانشجویان رشته پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران در سال تحصیلی 1402-1401 که به روش هدفمند، تعداد 40 نفر در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) گمارش شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های خود تنظیمی بوفارد و همکاران، اعتماد به نفس مهری و همکاران و خودکارآمدی شرر و مادوکس بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس یک و جند متغیره استفاده شد.

    نتایج

    یافته ها نشان داد که در سطح اطمینان 95 درصد (05/0=α)، آموزش ذهن آگاهی بر هر یک از متغیرهای خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری موثر بوده و میزان تاثیر نخست بر خودکارآمدی (اندازه اثر: 91/0)، سپس بر خودتنظیمی تحصیلی (اندازه اثر: 71/0) و در نهایت بر اعتماد به نفس (اندازه اثر: 39/0) باشد.

    نتیجه گیری

    آموزش ذهن آگاهی  یکی از شیوه ها و روش های موثر در افزایش میزان خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری است.

    کلید واژگان: اعتماد به نفس, خودتنظیمی تحصیلی, خودکارآمدی, ذهن آگاهی, دانشجویان پرستاری}
    Mojtaba Rezaei Rad*, Faeze Asghari Ghajari
    Introduction

    Mindfulness training is useful for strengthening and improving learning prerequisites. Based on this, the present study was conducted with the aim of investigating the impact of web-based mindfulness training on academic self-regulation, self-confidence and self-efficacy of nursing students.

    Methods

    This study was conducted with a semi-experimental method with pre-test and post-test stages and experimental and control groups. The statistical population of all nursing students of Mazandaran Islamic Azad University in the academic year 2021-2022, which was assigned in a targeted way, 40 people in two experimental groups (20 people) and control group (20 people). The measurement tools were the self-regulation questionnaires of Bouffard et al., the self-confidence of Mehri et al., and the self-efficacy of Sherer and Maddox. In order to analyze the data, descriptive tests such as mean, standard deviation, and one- and two-variable covariance analysis tests were used.

    Results

    The findings showed that at the confidence level of 95% (α = 0.05), mindfulness training was effective on each of the variables of academic self-regulation, self-confidence and self-efficacy of nursing students, and the first effect on self-efficacy (size effect: 0.91), then on academic self-regulation (effect size: 0.71) and finally on self-confidence (effect size: 0.39).

    Conclusion

    Mindfulness training is one of the effective ways to increase the level of academic self-regulation, self-confidence and self-efficacy of nursing students.

    Keywords: Self-Confidence, Academic Self-Regulation, Self-Efficacy, Mindfulness, Nursing Students}
  • Effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy on Infertility-Related Stigma and Sexual Self-Esteem in Infertile Women
    F. Zarean, A. Sheykholeslami*, E. Sadri Damirchi, A. Rezaei Sharif
    Aims

    Infertility can cause social stigma and erode sexual self-esteem in women, highlighting the need to explore interventions like mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) to address these challenges. The present study aimed to investigate the effectiveness of MBCT on infertility-related stigma and sexual self-esteem in infertile women.

    Methods

    This was a three-stage (pre-test, post-test, and follow-up) two-group (experimental and control) quasi-experimental study. To conduct the study, all infertile women referred to infertility treatment centers in Isfahan City in early 2023 were recruited using a convenience sampling method based on inclusion and exclusion criteria. A total of 40 participants were randomly assigned to either the experimental group (n= 20) or the control group (n= 20). The sample group completed the Infertility-Related Stigma Questionnaire and the Sexual Self-Esteem Scale in three stages: pre-test, post-test, and follow-up. The experimental group received an 8-session MBCT (one 90-minute session per week). Repeated measures ANOVA was used to analyze the results.

    Findings

    The findings revealed that MBCT significantly improved infertility-related stigma in the social withdrawal, family stigma, and public stigma dimensions (P<0.01). However, the intervention was not significantly effective in enhancing sexual self-esteem in infertile women.

    Conclusion

    MBCT demonstrated promise as an intervention for infertile women, leading to a significant reduction in infertility-related stigma, specifically in the social withdrawal dimension. However, further research is needed to explore adaptations of the program or investigate the influence of additional factors that might contribute to sexual self-esteem in this population.

    Keywords: Mindfulness, Cognitive Therapy, Stigma, Self-Esteem, Infertility, Women}
  • مقدمه

    ذهن آگاهی گرایشی هنوز در رابطه با شاخص های ناسازگاری مورد بررسی قرار نگرفته است.

    روش کار

    این مطالعه ارتباط بین ذهن آگاهی تمایلی، خصومت صفت، پرخاشگری در طول زندگی و شاخص های ناسازگاری اضافی را در یک دانشگاه (N=945) و یک نمونه ملی (N=239) برقرار کرد. ما نمونه ها را از طریق یک نظرسنجی الکترونیکی ارزیابی کردیم. نمونه کالج از طریق گروه روانشناسی اعتبار اضافی در دانشگاه ایالتی داکوتای شمالی جمع آوری شد. یک نظرسنجی مختصر در نمونه ملی با استفاده از انگیزه مالی برای مشارکت انجام شد.

    یافته ها

    در 19 شاخص از 31 شاخص ناسازگاری، بین کمترین (زیر صدک 20) پاسخ دهندگان و باقی مانده ها تفاوت معنی داری مشاهده شد. اندازه اثر گروهی معنی دار (d) به طور میانگین 0.49 با بالاترین 0.94 (درمان روانپزشکی قبلی در نمونه ملی) بود (P<0.001).
     

    نتیجه گیری

    ذهن آگاهی با گرایش به پرخاشگری فیزیکی همراه بود که توسط شاخص های متعدد نشان داده شد. این نتایج نشان می دهد که نگرانی اصلی ناشی از ذهن آگاهی پایین، نگرش های خصمانه نسبت به دیگران است که به اعمال خشونت آمیز در میان زیرمجموعه کوچک تری از این گروه پرخطر گسترش می یابد.

    کلید واژگان: پرخاشگری, ذهن آگاهی, خصومت}
    Olivia Revels-Strother *, Tiffany D. Russell, Amanda J. Lopez-Auen, Corey M. Doan, Alan R. King
    Introduction

    Dispositional mindfulness has yet to be examined in relation to maladjustment indicators.
     

    Materials and Methods

    This study established associations between dispositional mindfulness, trait hostility, lifetime aggression, and additional maladjustment indicators in a college (N= 945) and a national (N= 239) sample. We assessed the samples through an electronic survey. The college sample was collected through the Psychology Department extra credit participant pool at North Dakota State University. An abbreviated survey was administered in the national sample using a financial incentive for participation.
     

    Results

    Significant differences were found between the least (below 20th percentile) mindful and remaining respondents on 19 of 31 maladjustment indices. Significant group effect sizes (d) averaged 0.49 with a high of 0.94 (prior psychiatric treatment in national sample) (P< 0.001).
     

    Conclusion

    Mindfulness was associated with propensities toward physical aggression, as indicated by multiple indicators. These results suggested that a primary concern posed by low dispositional mindfulness was hostile attitudes toward others that extended to violent acts among a smaller subset of this high-risk cohort.

    Keywords: Aggression, Hostility, Mindfulness}
  • مهرداد پورشهبازی، مهدی ایمانی*، مهدی رضا سرافراز، محمدعلی گودرزی
    زمینه و هدف

    پدیده سایبرکندریا علاوه بر ایجاد پریشانی و تخریب عملکردی، از طریق افزایش مراجعات بی دلیل به بیمارستان ها و مراکز پزشکی موجب فشار کاری بیشتر بر کادر درمان می شود. شناسایی بهتر این پدیده می تواند به انتخاب و طراحی مداخلات درمانی کمک کند. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دو مولفه انعطاف پذیری روان شناختی (ذهن آگاهی و ناهم آمیزی شناختی) با سایبرکندریا و نیز نقش میانجیگر اضطراب کووید-19 انجام شده است.

    مواد و روش ها

    روش این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویانی بود که در سال تحصیلی 1401-1400 در دانشگاه شیراز مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. با توجه به رعایت اصل فاصله گذاری اجتماعی، جمع آوری داده ها به شیوه اینترنتی صورت پذیرفت و در پایان 262 مشارکت کننده پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز از مقیاس شدت سایبرکندریا، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ، پرسشنامه ناهم آمیزی شناختی و مقیاس اضطراب بیماری کرونا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و برنامه لیزرل استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، برازش مدل مطلوب بود. رابطه معناداری بین ذهن آگاهی و سایبرکندریا مشاهده نشد. ناهم آمیزی شناختی دارای اثر مستقیم و غیرمستقیم (از طریق اضطراب کووید-19) بود. براین اساس، وجود رابطه آماری معنادار بین متغیرهای پژوهش تایید شد.

    نتیجه گیری

    در مجموع، به نظر می رسد ناهم آمیزی شناختی سهم قابل توجهی در زمینه شکل گیری علائم سایبرکندریا دارد و اضطراب کووید-19 به عنوان متغیر میانجی نقش معناداری را در آسیب پذیری افراد در برابر سایبرکندریا ایفا می کند

    کلید واژگان: سایبرکندریا, ذهن آگاهی, ناهم آمیزی شناختی, اضطراب کووید-19, انعطاف پذیری روان شناختی}
    Mehrdad Pourshahbazi, Mahdi Imani*, Mahdi Reza Sarafraz, MohammadAli Goodarzi
    Aim and Background

    In addition to inflicting distress and functional impairment, the Cyberchondria phenomenon could cause a heavy burden to healthcare professionals by increasing in number of visitors to hospitals and medical centers. Cyberchondria can be helpful in choosing and designing psychological interventions. Therefore, this study aimed to explore relationships between two components of psychological flexibility (Mindfulness and Cognitive diffusion) to Cyberchondria and the possible moderator effect of COVID-19 Anxiety in this relationship.

    Methods and Materials: 

    The method used in this study was descriptive and correlational. The statistical population included all students who were studying at Shiraz University in the academic year 2021-2022. Convenience Sampling was used to choose participants. Data gathering was done on the Internet because of social distancing obligations. 262 participants completed study questionnaires. The tools used in this research were the Cyberchondria severity scale (CSS), Freiburg Mindfulness Inventory (FMI), Cognitive Fusion Questionnaire, and Corona Disease Anxiety Scale (CDAS). The structural equation modeling method and Lisrel software were used to explore the relationship between study variables.

    Findings

    The presented model has a good fit. No significant relationship was found between mindfulness and cyberchondria. Cognitive Diffusion also had direct and indirect (through COVID-19 Anxiety) effects on Cyberchondria. Therefore, a significant statistical relationship was confirmed between study variables.

    Conclusions

    In sum, it seems cognitive defusion significantly contributes to cyberchondria symptoms, and COVID-19, as a mediant variable, plays a significant part in individuals' vulnerability against cyberchondria.

    Keywords: Cyberchondria, Mindfulness, Cognitive diffusion, COVID-19 anxiety, Psychological Flexibility}
  • لیلا ضامنی*، سیده یاسمن اسدی ساروی
    مقدمه

    شیوع کووید-19 بحران بهداشتی بزرگی است که سبک زندگی افراد زیادی را در سراسر دنیا تغییر داده است. نگرانی گسترده ای در مورد تاثیر کووید-19 و محدودیت های مرتبط با آن بر سلامت روان وجود دارد. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر تمرینات آنلاین یوگا و ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده و تاب-آوری زنان جوان در پاندمی کووید-19 صورت گرفت.

    روش کار

    روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه های تحقیق شامل 70 زن جوان با میانگین سنی45/6 ± 64/27 سال بودکه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (35 آزمودنی در هر گروه) قرار گرفتند. صرفا گروه آزمایش 21 جلسه تمرین یوگا و ذهن آگاهی را طی 21 روز مداوم انجام دادند. هر دو گروه با مقیاس های استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 25 با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره در سطح معناداری 05/0≥ P تحلیل شد.

    نتایج

    نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره تفاوت معناداری را بین نمرات پس آزمون دو گروه با کاهش استرس ادراک شده و افزایش تاب آوری در گروه آزمایش نشان داد. (001/0= P). البته در گروه کنترل، افزایش و کاهش اندکی به ترتیب در استرس و تاب آوری در پس آزمون مشاهده شد که معنادار نبود (001/0= P).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد تدوین برنامه های مداخله ای مبتنی بر یوگا و ذهن آگاهی به صورت آنلاین به کاهش استرس و افزایش تاب آوری در زنان جوان در شرایط پراسترس کمک می کند.

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, یوگا, کووید-19, استرس ادراک شده, تاب آوری}
    Leila Zameni *, Seyedeh Yasaman Asadi
    Introduction

    The outbreak of Covid-19 is a major health crisis that has changed the lifestyles of many people around the world. There is widespread concern about the impact of Covid-19 and its associated limitations on mental health. The aim of this study was to investigate the effect of online yoga and mindfulness training on perceived stress and resilience of young females during the Covid-19 pandemic.

    Methods

    The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The sample consisted of 70 young women (27.64 ± 6.45 years) who were selected by convenience sampling and randomly divided into experimental and control groups (35 subjects in each group). The experimental group performed 21 sessions of yoga practice and mindfulness for 21 consecutive days. Both groups were assessed using the Cohen et al. (1983) Perceived Stress and Connor & Davidson (2003) Resilience Scales in both pre-test and post-test. Data were analyzed using SPSS25 with multivariate analysis of covariance at the significant level of P ≥ 0.05.

    Results

    The results of multivariate analysis of variance showed a significant difference between the post-test scores of the two groups with a decrease in perceived stress and an increase in resilience in the experimental group. However, in the control group, a slight increase and decrease in stress and resilience were observed in the post-test, respectively, which was not significant (P =0.001).

    Conclusion

    Developing online yoga and mindfulness -based intervention programs seems to help reduce stress and increase resilience in young females in stressful situations.

    Keywords: Mindfulness, Yoga, COVID-19, Perceived Stress, Resilience}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال