جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Resilience » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مقدمه
پرفشاری خون یکی از بیماری های مزمن شایع در جهان و یکی از مهم ترین مسایل بهداشت عمومی در سطح جهان می باشد و موجب میلیون ها مرگ ناشی از سکته مغزی، بیماری های قلبی- عروقی و کلیوی می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfulness-based stress reduction یا MBSR) بر میزان فشار خون سیستولیک (Systolic blood pressure یا SBP) و دیاستولیک (Diastolic BP یا DBP) و تاب آوری زنان مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
روش هادر این مطالعه نیمه تجربی، 32 زن مبتلا به پرفشاری خون واجد شرایط، به شیوه تصادفی در دو گروه تجربی و شاهد قرار گرفتند. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه تاب آوری Connor و Davidson (Connor-Davidson resilience scale یا CD-RISC) و دستگاه فشارسنج بازویی دیجیتالی برای هر دو گروه در سه مرحله قبل، بعد و دو ماه پس از مداخله جمع آوری گردید. مداخله MBSR در گروه تجربی به روش گروهی طی ده جلسه اجرا شد و در گروه شاهد مداخله ای انجام نشد. داده ها با استفاده از آزمون های Repeated measures ANOVA و Bonferroni در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانمره پس آزمون SBP و DBP گروه تجربی نسبت به پیش آزمون کاهش و نمره تاب آوری شرکت کنندگان افزایش یافت (01/0 > P) و تغییر مشاهده شده گروه تجربی در مرحله پیگیری پایدار بود (01/0 > P). همچنین، بین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری گروه شاهد در متغیرهای مذکور تفاوت معنی داری وجود نداشت که نشان داد در گروه شاهد تغییری ایجاد نشد.
نتیجه گیرینتایج به دست آمده می تواند به عنوان مکمل دارودرمانی، در حل مشکلات مربوط به بیماران مبتلا به پرفشاری خون در مراکز مشاوره خصوصی و بیمارستانی استفاده گردد.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, تاب آوری, پرفشاری خون}BackgroundHypertension (HTN) is one of the most common chronic diseases worldwide, considered a significant public health concern leading to millions of deaths from stroke, cardiovascular, and kidney diseases. This study aimed to explore the impact of mindfulness-based stress reduction therapy on systolic blood pressure (SBP), diastolic blood pressure (DBP), and resilience of women with HTN.
MethodsIn this semi-experimental study, 32 eligible women with HTN were randomly divided into two groups: intervention and control. Data were collected using the Connor-Davidson Resilience Scale and a digital brachial sphygmomanometer for both groups at three stages: before, after, and two months after the intervention. A mindfulness-based stress reduction intervention was conducted for the experimental group in a group setting over ten sessions, while no intervention was performed in the control group. The data were analyzed using repeated measures analysis of variance (ANOVA) and Bonferroni post-hoc test with SPSS software.
FindingsThe post-test scores of SBP and DBP of the intervention group decreased compared to the pre-test, and the resilience score of the participants increased significantly (P < 0.001). The observed change in the experimental group was stable in the follow-up phase. Moreover, no significant difference was observed between the pre-test, post-test, and follow-up scores of the control group in the variables of SBP and DBP, as well as resilience. This indicated that no change was found in the control group.
ConclusionThe results of this study can be used as a supplement to drug therapy in solving problems related to patients with HTN in private and hospital counseling centers.
Keywords: Mindfulness, Resilience, Hypertension} -
زمینه و هدف
نیاز به مراقبت های بهداشتی یکی از نیازهای اساسی انسان ها در شرایط بحرانی و اضطرار است. بیمارستان ها و مراکز بهداشتی جزء اولین واحدهایی هستند که با ارائه خدمات بهداشتی درمانی بهینه و به موقع می توانند باعث کاهش تلفات شوند. لذا مطالعه حاضر باهدف بررسی وضعیت تاب آوری بیمارستان های منتخب شهر یزد در شرایط بحران در سال 1402 انجام شده است.
روش پژوهش:
این مطالعه پژوهشی از نوع توصیفی_مقطعی در 5 بیمارستان منتخب شهر یزد (برحسب نوع مالکیت بیمارستان ها، به تفکیک بیمارستان های دانشگاهی A_B_C، خیریه D، خصوصی E) در سال 1402 انجام گرفت. سنجش میزان تاب آوری بیمارستان در بحران با استفاده از پرسشنامه ی استاندارد ژونگ که 9 بعد تاب آوری را ارزیابی می کرد، انجام گردید. پاسخ به سوالات به صورت طیف 5 گزینه ای لیکرت (همیشه تا هرگز) بوده و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 26 تجزیه وتحلیل شد. داده های کمی با شاخص های مرکزی (میانگین) و پراکندگی (انحراف معیار) و در ادامه داده های کیفی (دموگرافیک) به صورت تعداد و درصد گزارش شدند.
یافته هانتایج نشان داد وضعیت کلی تاب آوری در بیمارستان های مطالعه حاضر به طور متوسط 0/69 ± 3/95 بوده که در سطح خوب ارزیابی شده است. بیش ترین نمره مربوط به بیمارستان خصوصی E با میانگین 0/55 ± 4/30 و کمترین نمره برای بیمارستان دولتی A با میانگین 0/55 ± 3/75 می باشد که امتیاز بیمارستان A در سطح متوسط و مابقی بیمارستان ها در سطح خوب سنجیده شد.
نتیجه گیریبا توجه به تاب آوری متوسط بیمارستان ها در تعدادی از حیطه ها، تدوین و ارائه برنامه های آموزشی مرتبط با آمادگی برای شرایط بحرانی و برگزاری مانورها و انجام تمرین ها با تاکید بر آموزش کارکنان کلیدی پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: تاب آوری, بحران, بیمارستان}BackgroundThe need for healthcare is one of the fundamental needs of humans in critical and emergency situations. Hospitals and healthcare centers are among the first units that can reduce casualties by providing optimal and timely healthcare services. Therefore, the present study aims to evaluate the resilience status of selected hospitals in Yazd city during the crisis in the year 2023.
MethodsThis research is a descriptive-cross sectional study conducted in 2023 in 5 selected hospitals in Yazd (classified by hospital ownership: university hospitals A, B, C, charity hospital D, and private hospital E). The resilience level of the hospitals during a crisis was assessed using Zhong's standard questionnaire, which evaluated 9 dimensions of resilience. Responses to the questions were based on a 5-point Likert scale (always to never), and data were analyzed using SPSS 26 software. Quantitative data were reported with central (mean) and dispersion (standard deviation) indicators, followed by qualitative (demographic) data as numbers and percentages.
ResultsThe results showed that the overall resilience status of the hospitals in this study averaged 3.95 ± 0.69, which was evaluated at a good level. The highest score was for the private hospital E with an average of 4.30 ± 0.55, and the lowest score was for the public hospital A with an average of 3.75 ± 0.55. Hospital A's score was at a moderate level, while the remaining hospitals were rated at a good level.
ConclusionConsidering the average resilience of hospitals in a number of areas, it is suggested to develop and present training programs related to preparing for critical situations and holding maneuvers and conducting exercises with emphasis on training key employees.
Keywords: Resilience, Disaster, Hospital} -
Objectives
The outstanding performance of Paralympic athletes improves their quality of life and resilience. The present study explores the role of mental toughness in predicting resilience and distress tolerance in Paralympic athletes.
MethodsThis descriptive and correlational study was conducted on Paralympic athletes who were members of the Iran Sports Federation for the Disabled (IRISFD) and were invited to attend the Paralympic games. The participants were 128 Paralympic athletes (n=60 women and n=68 men) who were selected via the simple random sampling method. The data were collected using the mental toughness questionnaire-48 (MTQ48), the Connor-Davidson resilience scale (CD-RISC) and the distress tolerance scale (DTS). The collected data were analyzed using the multiple regression analysis by the SPSS software, version 26.
ResultsThe results showed that mental toughness can predict resilience and distress tolerance in Paralympic athletes. Moreover, mental toughness accounted for 47.8% of the variances in resilience and 28.6% of the variance in distress tolerance. In addition, the analysis of the standard beta coefficients showed that mental toughness can positively and significantly predict resilience and distress tolerance in Paralympic athletes, with β coefficients equal to 0.69 and 0.53, respectively.
DiscussionMental toughness is a psychological construct that affects the performance and success of Paralympic athletes and increases their resilience and distress tolerance. Thus, a part of the preparation process, namely training and skill development programs for Paralympic games should focus on the mental toughness of athletes.
Keywords: Mental Toughness, Resilience, Distress Tolerance, Athletes, Disability, Paralympics} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هشتاد و یکم شماره 10 (پیاپی 273، دی 1402)، صص 740 -749زمینه و هدف
در زمینه مراقبت های بهداشتی کارکنان اتاق عمل با توجه به ماهیت پر استرس کار آنها موضوع تاب آوری از اهمیت بالایی برخوردار است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش رواقی بر تاب آوری کارکنان اتاق عمل انجام شده است.
روش بررسیمطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی مداخله ای از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود که بین 67 نفر از کارکنان اتاق عمل شاغل در بیمارستان های امام علی (ع) و امام حسن (ع) شهرستان بجنورد در مهر 1402 و به مدت شش روز به صورت آنلاین انجام شد. در این مطالعه از چک لیست جمعیت شناختی و پرسشنامه (1402) استاندارد تاب آوری کانر و دیویدسون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. مداخله آموزشی نیز با استفاده از بسته آموزش رواقی “SeRenE” اجرا شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از SPSS software, version 24 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) و در سطح معناداری 05/0 انجام شد.
یافته هابراساس نتایج نمره کل تاب آوری پس از انجام آموزش رواقی (31/8±03/72) افزایش یافت و اختلاف آماری معنا داری را با گروه کنترل (16/11±03/65) نشان داد (005/0=P). پس از آموزش رواقی نتایج نشان داد که میانگین زیر مقیاس های تصور از شایستگی فردی، اعتماد به غرایز فردی تحمل عاطفه منفی، پذیرش مثبت تغییر و روابط ایمن، کنترل و نمره کل تاب آوری در گروه آموزش افزایش پیدا کرد. میانگین بعد تاثیرات معنوی اگرچه پس از آموزش افزایش پیدا کرد، اما این افزایش از نظر آماری معنا دار نبود (097/0=P).
نتیجه گیرییافته ها نشان می دهد که آموزش رواقی تاثیر مثبتی بر جنبه های مختلف تاب آوری در بین کارکنان اتاق عمل داشته است. توصیه می شود برنامه های آموزش رواقی در آموزش های کارکنان و مراقبین سلامت گنجانده شود.
کلید واژگان: آموزش رواقی, تاب آوری, تکنسین های اتاق عمل, دستیاران بیهوشی}BackgroundIn health care, the well-being and flexibility of the operating room staff are of great importance due to the hard and stressful nature of their work. Therefore, this study was conducted to determine the effect of Stoic resilience training on the resilience of operating room staff.
MethodsThe present study was a semi-experimental pre-test-post-test intervention study with a control group. A study was conducted among 67 people operating room staff working in Imam Ali and Imam Hassan hospitals in Bojnord city in September 2023 In this research, the demographic check list and the Connor and Davidson standard resilience questionnaire were used to collect information. The educational intervention was also implemented using the “SeRenE” Stoic education package. This training package includes 4 exercises, which were used only 3 exercises per day and for 6 consecutive days (45 minutes per day) due to the resilience variable. Statistical analysis was done using SPSS version 24 and at a significance level of 0.05.
ResultsBased on the results, the total resilience score increased after the Stoic training (72.03±8.31) and showed a statistically significant difference with the control group (65.03±11.16) (P>0.05). The results showed that after Stoic training, mean of subscales of competence, trust in one’s instincts, tolerance of negative affect, positive acceptance of change and secure relationships, control as well as the total score of resilience increased in the training group. Although the mean score of spiritual influences dimension increased after the training, this increase was not statistically significant (P=0.097).
ConclusionThe findings show that Stoic training had a positive effect on various aspects of resilience among operating room staff, whose effects are more obvious in some subscales such as trusting individual instincts, tolerance of negative emotions, and positive acceptance of change. In general, the results showed that people's resilience increased after Stoic training. It is recommended to include Stoic training programs in the training of health personnel and caregivers.
Keywords: Anesthesia Assistant, Operating Room Technicians, Resilience, Stoicism} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و هفتم شماره 3 (پیاپی 195، امرداد و شهریور 1403)، صص 849 -869
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش-تعهد و آموزش هوش معنوی بر تاب آوری کودکان مبتلا به سرطان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دوگروه آزمایش و یک گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود و جامعه آماری آن را کودکان مبتلا به سرطان که در بخش اطفال مراکز درمانی شهر تهران در سال 1402 بستری بودند تشکیل دادند که در محدوده سنی 9-13 سال قرار داشتند. از بین این افراد 30 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه (20 نفر در دو گروه آزمایش، 10 نفر گروه گواه) تقسیم شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کارنر- دیویدسون (2003) استفاده شد. روش مداخله به این صورت بود که گروه آزمایش 1، طی یک دوره، به مدت 8 جلسه، دوجلسه در هفته و هر جلسه به مدت 45 دقیقه در معرض متغیر مستقل (آموزش گروهی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش) و گروه آزمایش 2، طی یک دوره، به مدت 8 جلسه، دوجلسه در هفته و هر جلسه به مدت 45 دقیقه در معرض متغیر مستقل (آموزش گروهی هوش معنوی) قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس درون گروهی با اندازه گیری تکراری روی عامل مراحل اندازه گیری (پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری)و تحلیل واریانس چندمتغیری بلوکی) برروی نرم افزار spss-23 استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش-تعهد و آموزش هوش معنوی بر تاب آوری کودکان مبتلا به سرطان تاثیر دارد و بین اثربخشی
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش-تعهد, آموزش هوش معنوی, تاب آوری, سرطان}The present study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of acceptance-commitment therapy and spiritual intelligence training on the resilience of children with cancer. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with two experimental groups and a control group and a one-month follow-up, and its statistical population consisted of children with cancer who were hospitalized in the pediatric department of Tehran medical centers in 1402, who were within the range of They were 9-13 years old. Among these people, 30 people were randomly selected and randomly divided into three groups (20 people in two experimental groups, 10 people in the control group). To collect data, Karner-Davidson (2003) resilience questionnaire was used. The intervention method was that experimental group 1, during one period, for 8 sessions, two sessions a week and each session for 45 minutes, exposed to the independent variable (commitment and acceptance-based therapy group training) and experimental group 2, during They were exposed to the independent variable (spiritual intelligence group training) for one period, for 8 sessions, twice a week and each session lasted 45 minutes. To analyze the data, descriptive statistics (mean, standard deviation) and inferential (within-group analysis of variance with repeated measurement on the factor of measurement steps (pre-test-post-test-follow-up) and block multivariate analysis of variance) were used on spss-23 software. The results of the present study showed that the treatment based on acceptance-commitment and spiritual intelligence training has an effect on the resilience of children with cancer, and there is a difference between
Keywords: Treatment Based On Acceptance-Commitment, Spiritual Intelligence Training, Resilience, Cancer} -
زمینه و هدف
یکی از بیماری های مزمن که به طور وسیعی توسعه پیدا کرده بیماری نارسایی مزمن کلیوی است. همودیالیز، شایع ترین درمان بیماران مبتلا به مرحله نهایی نارسایی کلیه است. تجربه همودیالیز و مشکلات آن، تاب آوری افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. با توجه به مزمن بودن بیماری در بیماران تحت همودیالیز و لزوم آموزش مستمر و مراقبت پیگیر در این بیماران و محدودیت وجود مقالات، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مدل مراقبت پیگیر بر تاب آوری بیماران تحت همودیالیز انجام شد.
روش هااین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بر روی 74 بیمار (37 بیمار آزمایش و 37 بیمار کنترل) تحت همودیالیز در سال 1402 در بیمارستان شهید چمران تهران انجام شد. در این مطالعه از روش تصادفی سازی ساده با پرتاب سکه، جهت تخصیص واحدها در گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (Connor and Davidson) استفاده شد. در گروه آزمایش علاوه بر مراقبت های روتین، مدل مراقبت پیگیر در 4 مرحله (شامل چهار مرحله آشنا سازی، حساس سازی، کنترل و ارزشیابی) به مدت یک ماه اجرا شد. میزان تاب آوری بیماران قبل، بلافاصله و یک ماه بعد مداخله سنجیده شد. داده ها پس از جمع آوری در نرم افزار SPSS نسخه 23 وارد شد و مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته هاقبل از مداخله، دو گروه، از نظر مشخصات فردی و میانگین تاب آوری اختلاف معناداری نداشتند (0/05<P). بر اساس نتایج، اجرای مدل مراقبت پیگیر باعث ارتقای میانگین نمره تاب آوری شده بود (0/001>P). در زمان پیگیری نیز، این تفاوت بین دو گروه معنا دار بود (0/001>P) و در گروه آزمایش تاب آوری همچنان بالاتر بود.
نتیجه گیریبیماران تحت همودیالیز تحت فشار و استرس بالا بوده و نیازمند تاب آوری بالاتری هستند. این مطالعه نشان داد که مدل مراقبت پیگیر در ارتقای تاب آوری و افزایش تحمل بیماران تحت همودیالیز مفید است. لذا، استفاده از الگوی مراقبت پیگیر در بیماران تحت همودیالیز توصیه می شود.
کلید واژگان: تاب آوری, همودیالیز, مدل مراقبت پیگیر}Journal of Military Medicine, Volume:26 Issue: 3, 2024, PP 2322 -2331Background and AimOne of the chronic diseases that has developed widely is chronic kidney disease. Hemodialysis is the most common treatment for patients with end-stage renal disease. The experience of hemodialysis and its problems affect people's resilience. Considering the chronic nature of the disease in hemodialysis patients and the need for continuous education and continuous care in these patients and the limited availability of articles, this study was conducted with the aim of determining the effect of the continuous care model on the resilience of hemodialysis patients.
MethodsThis study was conducted as a clinical trial on 74 patients (37 experimental patients and 37 control patients) undergoing hemodialysis in 2023, at Shahid Chamran Hospital in Tehran. In this study, a simple randomization method with coin toss was used to allocate units in the experimental and control groups. Personal characteristics questionnaire and Connor and Davidson's resilience questionnaire were used to collect information. In the experimental group, in addition to routine care, the continuous care model was implemented in 4 stages (including four stages of orientation, sensitization, control, and evaluation) for one month. The resilience of the patients was measured before, immediately, and one month after the intervention. After collecting the data, it was entered into SPSS version 23 and analyzed.
ResultsBefore the intervention, there was no significant difference between the two groups in terms of individual characteristics and average resilience (P<0.05). Based on the results, the implementation of the continuous care model had improved the average resilience score (P<0.001). At the time of follow-up, this difference between the two groups was significant (P<0.001) and it was still higher in the endurance test group.
ConclusionHemodialysis patients are under high pressure and stress and need higher resilience. This study showed that the continuous care model is useful in promoting resilience and increasing tolerance of hemodialysis patients. Therefore, it is recommended to use continuous care model in hemodialysis patients.
Keywords: Resilience, Hemodialysis, Continuous Care Model} -
پرسنل نظامی در معرض عوامل استرس زای مختلفی قرار دارند و این عوامل استرس زا می توانند صدمات جبران ناپذیری به سلامت روان افراد وارد کند. تاب آوری ویژگی ای است که می تواند به پرسنل نظامی کمک کند تا در برابر عوامل استرس زا مقاومت داشته باشند. امروزه ارتش ها به منظور افزایش تاب آوری در سربازان، به دنبال دست یابی به روش های نوین هستند و یکی از این روش های پیشنهادی و در حال بررسی، استفاده از نوتروپیک ها است که به عنوان "داروهای هوشمند" نیز شناخته می شوند. مطالعه پیش رو به منظور بررسی اهمیت تاب آوری و استفاده از داروهای هوشمند در تقویت تاب آوری شناختی اجرا گردیده است. به این منظور، یک بررسی متون در پایگاه های داده Google Scholar ،IranMedex ،Scopus ،PubMed ،Web of Science ،MEDLIB ،Science Direct انجام شد. تاب آوری ساختاری چندوجهی است که شامل عوامل مختلف زیستی، روان شناختی و اجتماعی می باشد. اگرچه تعدادی از مطالعات بر کارآمدی نوتروپیک ها در افزایش عملکردهای شناختی از طریق مسیرهای مختلف تاکید می کنند، در این حوزه کارآزمایی های بالینی هنوز محدود هستند. با وجود اینکه شواهد مقدماتی، پتانسیل های افزایش شناختی را برای بعضی ترکیبات خاص نشان داده اند اما سوالات مهمی مانند ایمنی، اثربخشی و تنوع فردی بی پاسخ مانده است. تحقیقات بیشتری برای درک کامل مکانیسم های عمل و تعاملات بالقوه نوتروپیک ها در زمینه تاب آوری و عملکرد شناختی مورد نیاز است. همچنین مطالعات طولانی مدت برای ارزیابی ایمنی و اثربخشی این مواد به ویژه در جمعیت نظامی ضروری می باشد.
کلید واژگان: تاب آوری, افزایش عملکرد شناختی, داروهای هوشمند, نوتروپیک ها, نیروهای نظامی}Journal of Military Medicine, Volume:26 Issue: 3, 2024, PP 2301 -2309Military personnel are exposed to various stressful factors that can cause irreparable damage to the persons' mental health. Resilience is a trait that can help military personnel resist stressful factors. Today, armies seek new ways to boost resilience in soldiers. One of the proposed and under-study methods is the use of nootropics or smart drugs. This study was conducted to evaluate the effect of smart drugs on cognitive resilience. For this purpose, the literature review was conducted with the search of databases, including Google Scholar, IranMedex, Scopus, PubMed, MEDLIB, Science Direct, and Web of Science. Resilience is a multilateral framework that includes various aspects such as biologic, physiologic, and sociologic. Although some studies emphasize the efficacy of nootropics in enhancing cognitive functions through different pathways, clinical trials are still limited in this area. Despite preliminary evidence, some people suggest cognitive enhancement potential for certain compounds؛ but important questions such as safety, efficacy, and individual variability remain unanswered. More research is needed to fully understand the mechanisms of action and potential interactions of nootropics on resilience and cognitive function. Also, long-term studies are necessary to evaluate the safety and effectiveness of these compounds, especially in the military population.
Keywords: Resilience, Enhancing Cognitive Functions, Smart Drugs, Nootropic, Military Forces} -
زمینه و هدففناوری بلاکچین به دلیل پتانسیلی که برای متحول کردن سیستم دارویی دارد، بخش های مختلف صنعت از جمله صنعت دارو را متحول می کند. ادغام بلاکچین در طراحی زنجیره تامین دارو، مدیریت زنجیره تامین دارو را غیرمتمرکز می کند، کارایی گردش کار را بهبود می بخشد و تهدیدات امنیتی را کاهش می دهد. این مطالعه تاثیر ادغام فناوری بلاکچین در شیوه های زنجیره تامین دارو بر شفافیت و تاب آوری را بررسی می کند. با اتخاذ تئوری پردازش اطلاعات سازمانی، یک مدل تحقیقاتی برای بررسی تاثیر ویژگی های بلاکچین، از جمله کیفیت داده ها، قراردادهای هوشمند و قابلیت ردیابی، بر تاب آوری و شفافیت زنجیره تامین دارو توسعه داده شد. علاوه بر این، تاثیر شفافیت زنجیره تامین دارو بر تاب آوری بررسی شد.روش هاداده ها از 215 نفر از پرسنل صنعت دارو در ایران با استفاده از یک نظرسنجی الکترونیکی جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار RStudio استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که کیفیت داده ها به طور قابل توجهی بر شفافیت و تاب آوری زنجیره تامین دارو تاثیر می گذارد. در حالی که قراردادهای هوشمند به طور مثبت با شفافیت زنجیره تامین دارو مرتبط هستند، اما بر تاب آوری تاثیری ندارند. قابلیت ردیابی به طور مثبت با هر دو شفافیت و تاب آوری مرتبط است. شفافیت زنجیره تامین دارو مبتنی بر بلاکچین تاثیر مثبتی بر تاب آوری دارد.نتیجه گیریادغام فناوری بلاکچین در زنجیره تامین دارو می تواند شفافیت و تاب آوری را افزایش دهد و امکان بازیابی زنجیره تامین دارو از رویدادهای مخرب را فراهم کند. این بینش ها می تواند به مدیران زنجیره تامین دارو و سایر ذینفعان کمک کند تا استراتژی ها و تاکتیک هایی برای استفاده بهینه از فناوری بلاکچین برای افزایش شفافیت وتاب آوری توسعه دهند.کلید واژگان: بلاکچین, زنجیره تامین, دارو, تاب آوری}Journal of Military Medicine, Volume:26 Issue: 3, 2024, PP 2332 -2346Background and AimBlockchain technology is transforming various industry sectors, including pharmaceuticals, due to its potential to revolutionize the drug system. Integrating blockchain into supply chain design decentralizes pharmaceutical supply chain management, improving workflow efficiency and reducing security threats. This study examines the impact of integrating blockchain technology into pharmaceutical supply chain practices on transparency and resilience. By adopting organizational information processing theory, a research model was developed to investigate the impact of blockchain features, including data quality, smart contracts, and traceability, on supply chain resilience and transparency. Additionally, the study examined the impact of supply chain transparency on resilience.MethodsData were collected from 215 pharmaceutical industry personnel in Iran using an electronic survey. RStudio software was used for data analysis.ResultsThe results showed that data quality significantly affects the transparency and resilience of the pharmaceutical supply chain. While smart contracts are positively associated with supply chain transparency, they do not impact resilience. Traceability is positively associated with both transparency and resilience. Blockchain-based supply chain transparency positively impacts resilience.ConclusionIntegrating blockchain technology into the pharmaceutical supply chain can enhance transparency and resilience, enabling recovery from disruptive events. These insights can help pharmaceutical supply chain managers and stakeholders develop strategies to best utilize blockchain technology for enhancing transparency and resilience.Keywords: Blockchain, Supply Chain, Drug, Resilience}
-
زمینه و هدف
ارائه مراقبت خانواده محور و توجه به خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه یکی از ضرورت های بخش مراقبت ویژه است. از طرفی تاب آوری به عنوان یکی از مولفه های سلامت روان است که توانایی فرد را برای سازگاری مثبت در وضعیت های استرس زا افزایش می دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین نیازها و تاب آوری اعضای خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه شد.
روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی، توصیفی همبستگی است که در سال 1400 در شهر شهرکرد، ایران انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه اعضای خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه بود. تعداد 149 نفر از پرستاران به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های دموگرافیک، تاب آوری کانر و دیویدسون و پرسشنامه سنجش نیازهای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه استفاده شد
نتایجبر اساس یافته های این مطالعه، میانگین نمره نیازهای خانواده 143/14 با انحراف معیار 21/75 بود که سطح بالایی از نیازها را نشان داد. بیشترین نیاز اعضاء خانواده مربوط به بعد اطمینان و اطلاعات و کمترین نیاز مربوط به بعد حمایت بود. میانگین نمره تاب آوری 70/04 با انحراف معیار 16/89 بود که نشان می دهد اعضاء خانواده از تاب آوری قابل قبولی برخوردار بودند. با توجه به نمره تعدیل شده در بررسی نمره تاب آوری اعضا خانواده بیشترین نمره مربوط به بعد معنویت و کمترین نمره مربوط به بعد کنترل بود. بین تاب آوری با همه ابعاد نیازهای خانواده، ارتباط مستقیم و معنی داری (0/05<P) وجود داشت.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج مطالعه افزایش دانش و آگاهی پرستاران نسبت به نیازها، وضعیت سلامت روان و تاب آوری اعضای خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه می تواند با اتخاذ راهکارهایی به رفع این نیازها و نیز با اجرای برنامه های آموزشی به بهبود تاب آوری و کاهش پیامدهای روانی منفی اعضای خانواده در زمان بستری و حتی بعد از ترخیص منتهی شود. حمایت از خانواده برای شناسایی و درک اهمیت و اولویت نیازهای آنان و برآورده ساختن مناسب این نیازها و توجه به وضعیت سلامت روان و تاب آوری خانواده ها امری ضروری است.
کلید واژگان: مراقبت ویژه, خانواده, تاب آوری, نیاز}Background & aimIt is essential to provide family-centered care and pay attention to the families of critically ill patients. Consequently, the present study determined the relationship between the needs and resilience of family members of patients hospitalized in Intensive Care Units (ICUs) of hospitals affiliated to Shahrekord University of Medical Sciences in 2021.
MethodsThe present cross-sectional, descriptive-correlational study, was conducted in order to investigate the relationship between the needs and resilience of families of critically ill patients. The study population included the family members of all patients hospitalized in the ICUs of hospitals affiliated to Shahrekord University of Medical Sciences in 2021, who were selected by available sampling. For this purpose, 149 family members were selected and answered the demographic questionnaire, the Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC) and Critical Care Family Needs Inventory (CCFNI).
ResultsBased on the findings, the average score of family needs was 143.14 ± 21.75, which showed a high level of needs. The highest need of family members was related to the dimension of assurance and information and the lowest need was related to the dimension of support. The mean resilience score was 70.04 ± 16.89, which shows that the family members had acceptable resilience. According to the adjusted resilience score of family members, the highest score was related to the dimension of spirituality and the lowest score was related to the dimension of control. There was a direct and significant relationship (P<0.05) between resilience and all the dimensions of family needs.
ConclusionImproving nurses' knowledge and awareness of the needs, mental health status and resilience of family members in ICUs can lead to improved resilience and reduction of negative psychological consequences of family members during hospitalization and even after discharge by adopting solutions to meet these needs, as well as implementing training programs. Supporting the family is essential to identify and understand the importance and priority of their needs to meet these needs properly and to pay attention to the mental health and resilience of families.
Keywords: Intensive Care Unit, Family, Resilience, Need} -
سابقه و هدف
رضایت زناشویی احساسی عینی از خشنودی و لذت تجربه شده ی زن و مرد با توجه به تمام جنبه های ارتباط زناشویی است؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط سبک های دل بستگی به خدا، تاب آوری و شفقت به خود با رضایت زناشویی زوجین شهر اصفهان است.
مواد و روش هااین پژوهش توصیفی و هم بستگی بود. جامعه ی پژوهش شامل تمام زوجین مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی و فرهنگ سراهای خانواده ی شهر اصفهان در سال 1401 و 1402 به تعداد 420 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه 110 زوج (زوج 44 زن و 66 مرد) انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های دل بستگی به خدا (QAG)، شفقت به خود (SCS، تاب آوری (RQ) و رضایتمندی زناشویی (MSQ) بود. داده ها از طریق روش ضریب هم بستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد که دل بستگی به خدا، تاب آوری و شفقت به خود با رضایت زناشویی زوجین شهر اصفهان ارتباط معناداری دارد (01/0P<، 28/0, 26/0=r) . همچنین، از بین متغیرهای پیش بین پژوهش، متغیرهای دل بستگی به خدا (با آماره ی t برابر با 2/81) و شفقت به خود (با آماره ی t برابر با 2/49) می تواند تغییرات مرتبط با رضایت زناشویی زوجین شهر اصفهان را پیش بینی کند و از بین مولفه های دل بستگی به خدا، مولفه های پایگاه مطمئن، اعتراض به جدایی، جست وجوی مجاورت و درک مثبت به خدا با رضایت زناشویی ارتباط معناداری دارد و نیز بین مولفه های مهربانی با خود، اشتراکات انسانی و به هشیاری یا ذهن آگاهی با رضایت زناشویی ارتباط معناداری وجود دارد (01/0<p).
استنتاجنتایج این پژوهش نشان می دهد که سبک های دل بستگی به خدا و ابعاد آن و شفقت ممکن است در میزان رضایت زناشویی نقش داشته باشد.
کلید واژگان: سبک های دل بستگی به خدا, تاب آوری, شفقت به خود, رضایت زناشویی زوجین}Background and PurposeMarital satisfaction is the objective feeling of pleasure, satisfaction, and pleasure experienced by spouses for all aspects of the marital relationship. Therefore, the purpose of the present study is to investigate the relationship of the styles of attachment to God, resilience, and self-compassion with marital satisfaction among couples in Isfahan, Iran.
Materials and MethodsThis research was descriptive-correlational. The research population (n=420) included all the couples who referred to psychological clinics and family culture centers in Isfahan city in 2022-2023. Among this population, 110 couples (44 female and 66 male couples) were selected by purposeful and volunteer sampling methods. The necessary data were collected using questionnaires, namely the Attachment to God, Self-Compassion Scale, Resilience Questionnaire, and Marital Satisfaction Questionnaire. The collected data were analyzed in SPSS-23 software.
ResultsThe results showed that marital satisfaction had a significant relationship with attachment to God, resilience, and self-compassion among couples in Isfahan (P<0.01, r=0.28, 0.26). Moreover, among the predictor variables of the research, the variables of attachment to God (t-statistic=2.81) and self-compassion (t-statistic=2.49) can predict the changes related to the marital satisfaction of couples in Isfahan city. Among the components of attachment to God, the components of a secure base, objection to separation, seeking closeness, and positive understanding of God had a significant relationship with marital satisfaction. There was also a significant relationship between marital satisfaction and the components of self-compassion, human commonality, and mindfulness (P<0.01).
ConclusionThe results of this research showed that the styles of attachment to God and its dimensions and compassion can play a role in marital satisfaction.
Keywords: Marital Satisfaction Of Couples, Resilience, Self-Compassion, Styles Of Attachment To God} -
Background
Resilience is a psychological trait and a protective factor that plays a vital role in coping with Chronic Pain (CP). Despite its importance, research has yet to fully clarify the concept and components of resilience in patients with CP. Accordingly, the present study aims to explain the components of resilience in patients with CP.
Materials and MethodsThe current qualitative study used a conventional content analysis methodology. The research population included all patients with CP who were referred to clinics affiliated with Shiraz University of Medical Sciences (south of Iran) from August 2021 to August 2022. Participants were selected using the purposive sampling method. In‑depth semi‑structured interviews were conducted with 20 participants to collect information. Data analysis was conducted using MAXQDA 2020 software in conjunction with data collection efforts.
ResultsGenerally, in the current study, 30 sub‑sub‑categories, 11 sub‑categories, and five main categories were extracted as components of resilience in patients with CP. The main categories of resilience against CP included the following: 1. emotional self‑regulation, 2. psychological flexibility, 3. self‑care, 4. appeal to religion–spirituality, and 5. internal resources and individual competencies.
ConclusionsThe present study highlights the different physical, mental, and religious‑spiritual strategies that may contribute to resilience against pain. The resilience components identified in this study provide a foundation for healthcare professionals, particularly nurses, to design and implement diverse pain management strategies that enhance adjustment to CP conditions.
Keywords: Chronic Pain, Qualitative Research, Resilience, Strategies} -
زمینه و اهداف
عوامل اجرایی دانشگاه های علوم پزشکی در شرایط تحمل فشار کاری بالا و نیز شیوع پاندمی کرونا و مشخص نبودن آینده آن، نیازمند تقویت توانمندی سازمانی در ایجاد انطباق پذیری و تاب آوری سازمانی هستند و این مقاله به دنبال مدل یابی و پیش بینی تاب آوری سازمانی با رویکرد آینده پژوهی در دانشگاه های علوم پزشکی است.
روش بررسیپژوهش از حیث هدف توسعه ای-کاربردی بوده که دارای رویکردی آمیخته اکتشافی و به روش کیفی به اجرا در آمده است. جامعه آماری شامل خبرگان و متخصصین علوم مدیریتی و مدیران ارشد دانشگاه های علوم پزشکی (با دارا بودن خصوصیات و ضوابطی مشخص) بوده که 26 نفر از آنها به صورت روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند (قضاوتی) به عنوان اعضای گروه خبرگان و پانل دلفی انتخاب گردیدند.
یافته هابرمبنای نتایج حاصل از مراحل سه گانه تکنیک دلفی و محاسبه شاخص های مختلف اجماع و توافق نظر، مدل تاب آوری سازمانی با رویکرد آینده پژوهی در دانشگاه های علوم پزشکی دارای 14 بعد و 71 مولفه است؛ به طوری که برای سنجش و ارزیابی متغیر تاب آوری سازمانی در مدل مذکور از 8 بعد و 38 مولفه و برای سنجش آینده پژوهی از 6 بعد و 33 مولفه بهره گیری شد.
نتیجه گیریپیشنهاد می شود که مسئولین و مدیران ذیربط با بهره گیری از اجزاء مدل مستخرج و تبیین شده در بهبود وضعیت تاب آوری دانشگاه های علوم پزشکی با رویکرد آینده پژوهی استفاده کنند.
کلید واژگان: تاب آوری, آینده پژوهی, روش دلفی}EBNESINA, Volume:26 Issue: 2, 2024, PP 13 -24Background and aimsMedical sciences universities grapple with high work pressure and the ongoing challenges posed by the pandemic. Addressing the need to bolster organizational adaptability and resilience in the face of these stressors, this study aimed to identify and forecast models that can enhance organizational resilience through a future research lens.
MethodsThis research follows a developmental-applicative objective by employing a mixed exploratory approach within a qualitative framework. The study's participants encompassed management science experts and senior managers from medical sciences universities, selected based on specific characteristics and criteria. A total of 26 individuals were chosen to form the expert group and Delphi panel using a non-probability targeted (judgmental) sampling method.
ResultsThrough the Delphi technique and the assessment of various consensus indicators, the study proposes an organizational resilience model incorporating a future research perspective for medical sciences universities. The model comprises 14 dimensions and 71 components, with eight dimensions and 38 components focusing on assessing organizational resilience, and six dimensions and 33 components dedicated to evaluating future research aspects.
ConclusionThe study advocates for officials and managers to use the model's components to enhance the resilience of medical sciences universities, particularly when adopting a future research-oriented approach.
Keywords: Resilience, Futurology, Delphi Technique} -
مقدمه
بلایا در سراسر جهان در حال افزایش است و زندگی انسان ها را متاثر از خود ساخته است. در بسیاری از این موقعیت ها، نابرابری های جنسیتی، تاثیرگذاری و کنترل زنان و دختران را در تصمیم گیری های حاکم بر زندگی شان محدود می کند. هدف از این مطالعه، بررسی و تحلیل فرصت ها و چالش های مرتبط با تاب آوری زنان حاشیه نشین در برابر انواع مختلف بلایا می باشد.
روش کاردر این مطالعه مروری، به منظور یافتن منابع و مطالعات مرتبط، مقالات، دستورالعمل ها، کتابچه های راهنمای مربوطه از ژانویه 2006 تا مارس 2021 استخراج شدند. جستجو در پایگاه های اطلاعاتی معتبر علمی مانند پایگاه های، PubMed, Sid, Google Scholar, Scopus, science direct, Medline, Ovid, Web of knowledge با ترکیبی از کلمات کلیدی زنان، تاب آوری، فاکتورهای اجتماعی، حاشیه نشینی، بلایا و اصطلاحات لاتین، women، Resilience ،Social Factors ،Marginalization ،Disastersجستجویی هدفمند به دو زبان فارسی و انگلیسی انجام شد.
یافته هااز مجموع 76مطالعه به دست آمده، بر اساس معیارهای ورود و خروج و حذف مطالعات تکراری 23مقاله که مرتبط با هدف مطالعه بودند مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج مطالعات مورد بررسی نشان داد که میزانی از آسیب پذیری اجتماعی هنگام رخداد بلایا به عنوان "آسیب پذیری مضاعف" برای زنان مطرح می شود. مطالعات نشان داد تلاش برای غلبه بر پیامدهای مخاطرات از طریق بسیج و ادغام شبکه های اجتماعی برای رسیدگی به اختلافات جنسیتی ناشی از بلایا،ضروری است. روش (GHROW) یا جعبه تاب آوری جهانی مخاطرات از طریق فرصت برای زنان، جهت توانمندسازی زنان حاشیه نشین برای عمل و بهبود پیامدها برای خود، خانواده و اجتماعاتشان طراحی شده است.
نتیجه گیریتوانمندسازی زنان برای ارتقای کاهش خطر بلایا و نیز تاب آوری در برابر بلایا برای همه جوامع به ویژه برای جوامع حاشیه نشین بسیار مهم بوده و مشارکت جوامع برای ایجاد تاب آوری در برابر بلایا ضروری است.
کلید واژگان: زنان, حاشیه نشینی, بلایا, تاب آوری, فاکتورهای اجتماعی}IntroductionDisasters are increasing all over the world and have affected people's lives. In many of these situations, gender inequalities limit the influence and control of women and girls in the decisions governing their lives. The purpose of this study is to investigate and analyze the opportunities and challenges related to the resilience of marginalized women against different types of disasters.
MethodsIn this review, in order to find related sources and studies, relevant articles, guidelines, manuals were extracted from January 2006 to March 2021. Searching in reliable scientific databases such as PubMed, Sid, Google Scholar, Scopus, science direct, Medline, Ovid, Web of knowledge with a combination of keywords women, resilience, social factors, marginalization, disasters and Latin terms, women, Resilience, Social Factors, Marginalization, Disasters, a targeted search was conducted in Persian and English languages.
ResultsFrom the total of 76 collected studies, based on the inclusion and exclusion criteria, 23 articles that were related to the purpose of the study were examined. The results of the reviewed studies showed that a degree of social vulnerability during disasters is presented as a "double vulnerability" for women. Studies have shown that efforts to overcome the consequences of hazards through the mobilization and integration of social networks are necessary to address gender differences due to disasters. The GHROW method or Global Risk Resilience Box through Opportunity for Women is designed to empower marginalized women to act and improve outcomes for themselves, their families, and their communities.
ConclusionsEmpowering women to promote disaster risk reduction and disaster resilience is very important for all societies, especially for marginalized societies. The participation of communities solves this problem and is a collective effect, and it is necessary to create resilience against disasters.
Keywords: Women, Marginalization, Disasters, Resilience, Social Factors} -
مقدمه
جو عاطفی خانواده و تاب آوری از جمله عوامل محافظت کننده در برابر مصرف مواد توسط نوجوان محسوب می شود.
هدفهدف پژوهش حاضر پیش بینی استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر براساس جو عاطفی خانواده با میانجیگری تاب آوری بود.
روشروش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پسر مدارس دولتی شهر تهران در نیمسال تحصیلی اول و دوم 1398-1397 بود که از میان آن ها به روش نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای 267 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس جو عاطفی خانواده، مقیاس تاب آوری کانر دیویدسون و پرسشنامه استعداد اعتیاد ویراست نوجوانان بود. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس تحلیل شدند.
یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد جو عاطفی خانواده (468/0-=β، 001/0=P) و تاب آوری (246/0-=β، 001/0=P) استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر را به صورت منفی و معنادار پیش بینی می کنند. جو عاطفی خانواده با میانجیگری تاب آوری استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر را پیش بینی می کند (083/0=β، 001/0=P).
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر بر اهمیت نقش خانواده چه از لحاظ ایجاد جو عاطفی مطلوب و چه از لحاظ ایفای نقش، به عنوان الگویی مناسب در بروز رفتار تاکید دارد. پیشنهاد می شود والدین نیز با فراهم آوردن جو عاطفی مناسب فرزندان خود را از تاثیر همسالان و مصرف دخانیات و مواد محفوظ دارند.
کلید واژگان: اعتیاد, تاب آوری, خانواده, عاطفی, نوجوانان}IntroductionThe family's emotional climate and resilience are among the protective factors against drug use by teenagers.
AimThe present study aimed to predict addiction susceptibility in male adolescents based on the family's emotional climate with the mediation of resilience.
MethodsThe research method was of the descriptive correlation type and the study's statistical population included all male students of public schools in Tehran in the first and second semesters of 2017-2018, from which 267 people were selected by multi-stage random sampling. The research tools included the Affective Family Climate Scale, the Connor-Davidson Resilience Scale, and the Addiction Susceptibility Questionnaire-Adolescents Version. The data of the present research were analyzed using the structural equation modeling method and Imus software.
ResultsThe present study's results showed that the family's emotional climate (β=-0.468, P=0.001) and resilience (β=-0.246, P=0.001) predict addiction susceptibility in male adolescents negatively and meaningfully. The family's emotional climate predicts addiction susceptibility in male adolescents through the mediation of resilience (β=0.083, P=0.001).
ConclusionThe results of the present study emphasize the importance of the role of the family, both in terms of creating a favorable emotional climate and in terms of playing a role, as a suitable model in the emergence of behavior. It is suggested that parents also protect their children from the influence of peers and the use of tobacco and drugs by providing a suitable emotional climate.
Keywords: Addiction, Emotional, Resilience, Family, Adolescents} -
BackgroundPhysical activity (PA) and resilience may be effective in increasing the strength, vitality and productivity of the elderly. Therefore, in this study, we aimed to explore the correlation between participation in PA and psychological wellbeing among elderly women with considering the mediating role of resilience.MethodsThis descriptive-correlational study consisted of 320 elderly women in Tehran, Iran in 2023 who were selected through convenience sampling technique. Standard Questionnaires were used for data collection. Pearson correlation test and the path analysis were used for data analysis.ResultsThe level of engagement in PA was below the average (256.47 out of 793). Also, PA had a significant correlation with psychological well-being (r=0.589, P<0.001). Additionally, PA had a significant correlation and resilience (r=0.714, P<0.001). Furthermore, resilience had a significant correlation with psychological well-being (r=0.625, P<0.001). Finally, resilience significantly mediated the correlation between PA and psychological well-being (Z=5.967, P<0.001).ConclusionThe findings of the study clearly demonstrated that active participation in PA plays a significant role in enhancing the mental well-being of older women. Therefore, it is highly recommended to prioritize the promotion of PA as the primary strategy to improve the psychological well-being of elderly women.Keywords: Exercise, Mental Health, Resilience, Aged, Women}
-
سابقه و هدف
یکی از مهم ترین عوارض بیماری دیابت مشکلات روانشناختی مانند کاهش تاب آوری و بهزیستی روانشناختی می باشد. استفاده از روش آرام سازی عضلانی روشی آسان، ایمن و غیر دارویی می باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر تکنیک آرام سازی عضلانی به روش جاکوبسون بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری بیماران مبتلا به دیابت نوع دو طراحی شد.
مواد و روش هامطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو گروه با طرح پیش آزمون پس آزمون بود که بر روی 40 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو در کلینیک دیابت خیام شهر نیشابور در سال 1400 انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل داشتن حداقل سواد خواندن و نوشتن، توانایی شنوایی و گفتاری قابل قبول، دامنه سنی 25 تا 65 سال، عدم سابقه دریافت آموزش آرام سازی، ابتلا به دیابت نوع دو حداقل به مدت 6 ماه، عدم مصرف سیگار و الکل، امکان استفاده از فایل آموزشی و هم چنین با توجه به پاسخگویی به پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی دارای بهزیستی روانشناختی و تاب آوری ضعیف (نمره بهزیستی روانشناختی مساوی یا کم تر از63، نمره تاب آوری مساوی یا کم تر از50) و نداشتن اختلالات قطعی روانپزشکی بود. معیارهای خروج از مطالعه نیز شامل شرایط خاص پزشکی (از قبیل بستری یا معذوریت پزشکی برای ادامه درمان)، انصراف از پژوهش، فوت، عدم تمایل به همکاری، تکمیل ناقص پرسشنامه ها توسط اعضا، عدم انجام آرام سازی بیش از 4 جلسه بودند. نمونه ها به روش در دسترس انتخاب و سپس به روش تخصیص تصادفی با بلوک های جایگشتی، در دو گروه مداخله وکنترل قرارگرفتند. سپس تکنیک آرام سازی به مدت 8 هفته و یک بار در روز توسط گروه مداخله در منزل انجام شد. پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و پرسشنامه تاب آوری کانر در ابتدا و انتهای مداخله توسط گروه مداخله وکنترل تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون نرمالیتی شاپیرو-ویلک، تست دقیق فیشر، مجذور کای، تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار 25SPSS انجام شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد دو گروه از لحاظ متغیرهای جنس، تاهل، سن، تحصیلات، سابقه بیماری مزمن، سابقه مصرف داروی اعصاب، سابقه مصرف انسولین، سابقه ورزش، سابقه همتا، رعایت رژیم غذایی، درآمد و شغل همگن بودند و تفاوت آماری معنی داری بین دوگروه از این متغیرها وجود نداشت (0/05<P). نتایج آزمون کوواریانس نشان می دهد که میانگین های گروه های آزمایش و کنترل در تاب آوری بیماران با هم یکسان است (0/02= eta، 0/49=P)، لذا می توان نتیجه گرفت که میان گروه های آزمایش و کنترل از نظر تاب آوری بیماران، با مهار اثر میانگین های پیش آزمون، تفاوت معنی دار وجود نداشت. هم چنین میانگین های گروه های آزمایش و کنترل در بهزیستی روانشناختی با هم متفاوت است (0/44= eta ، 0/00=P). لذا می توان نتیجه گرفت که گروه ها بایکدیگر تفاوت آماری معنی دار داشتند. به بیان دقیق تر میان گروه های آزمایش و کنترل از نظر بهزیستی روانشناختی، با مهار اثر میانگین های پیش آزمون، تفاوت معنی دار وجود داشت.
استنتاجنتایج این مطالعه نشان داد، آموزش آرام سازی عضلانی به عنوان یک روش موثر، کاربردی و کم هزینه در بهبود و پیشگیری از مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به دیابت در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل موثر بوده است.
کلید واژگان: آرام سازی عضلانی جاکوبسون, تاب آوری, بهزیستی روانشناختی, دیابت نوع دو, کارآزمایی بالینی}Background and purposeOne of the main complications of diabetes is psychological problems, such as reduced stamina and psychological well-being. The use of muscle relaxation is a simple, safe, and non-pharmacological method. Therefore, the present study was designed to investigate the effect of Jacobson's muscle relaxation technique on psychological well-being and resilience in patients with type 2 diabetes.
Materials and methodsThe current study is a two-group randomized clinical trial with a pre-test and post-test design conducted on 40 patients with type 2 diabetes at the Khayyam Diabetes Clinic in 2021. Eligibility criteria included minimum literacy, acceptable hearing, and speaking ability, age between 25 and 65 years, no history of relaxation training, type 2 diabetes for at least 6 months, no smoking and no alcohol, ability to use a computer, poor psychological well-being and resilience (psychological well-being score equal to or less than 63, resilience score equal to or less than 50), and no definite psychiatric disorders. Exclusion criteria included: special medical conditions (such as hospitalization or medical inability to continue treatment), withdrawal from the research, death, unwillingness to cooperate, incomplete completion of questionnaires by members, and failure to perform sedation for more than 4 sessions. The samples were selected using the available methods and then randomly allocated with permutation blocks to two intervention and two control groups. The relaxation technique was then practiced at home by the intervention group once a day for 8 weeks. Rif's psychological well-being questionnaire and Connor's resilience questionnaire were completed by the intervention and control groups at the beginning and end of the intervention. Data were analyzed using the Shapiro-Wilk test for normality, Fisher's exact test, chi-square, and analysis of covariance using SPSS 25 software.
ResultsThe results of the research showed that the two groups were homogeneous in terms of gender, marriage, age, education, history of chronic diseases, history of neuro medications, insulin history, exercise history, peer history, dietary compliance, income, and occupation and there was a statistically significant difference. There was no difference in these variables between the two groups (P>0.05). The results of the covariance test show that the means of the experimental and control groups are the same in terms of patient resilience (P=0.49, eta=0.02). Therefore, it can be concluded that there is no significant difference between the experimental and control groups in terms of patient endurance, controlling for the effect of pre-test means. Also, the means of the experimental and control groups differ in psychological well-being (P=0.00, eta=0.44). Therefore, It can be concluded that there were statistically significant differences between the groups. More specifically, there was a significant difference between the experimental and control groups in terms of psychological well-being, controlling for the effect of pre-test means.
ConclusionResults of the study showed that muscle relaxation training was an effective, practical, and inexpensive method of improving and preventing psychological problems in people with diabetes in the intervention group compared with the control group.
Keywords: Jacobson Muscle Relaxation, Resilience, Psychological Well-Being, Type 2, Clinical Trial} -
Background & Aim
Results of previous studies on the role of personality traits and resilience in explaining health-oriented behaviors such as social/physical distance and self-isolation were inconsistent. The present study was conducted to determine the role of the five big personality traits and resilience in adherence to self-isolation during the COVID-19 pandemic.
Methods & Materials:
A prospective longitudinal cohort study tracked 112 healthcare providers who tested positive for SARS-CoV-2. Using GPS data from their cell phones, researchers assessed self-isolation adherence over 14 days. Participants completed NEO-Five-Factor Inventory (NEO-FFI) and Connor–Davidson Resilience Scale (CD-RISC) questionnaires.
ResultsSixty-one (58.7%) of the subjects violated their self-isolation, and 43 (41.3%) did not violate it during the 14 days after PCR positivity for COVID-19. After adjustment for potential confounders, results showed that only two of the five big personality traits included, conscientiousness (AOR=1.37; 95%CI: 1.15–1.63) and neuroticism (AOR=0.85; 95%CI: 0.74–0.98), were significantly related to the self-isolation adherence. This means a one-unit increase in conscientiousness is associated with 37% higher odds of self-isolation adherence, while a one-unit increase in neuroticism reduces self-isolation adherence by 15%. Resilience was the main predictor for self-isolation adherence in which a one-unit increase in resilience score, the odds of adherence to self-isolation significantly increased by 18% (AOR=1.18, 95%CI: 1.07–1.30) (P<0.001).
ConclusionThe study suggests that fostering conscientiousness and resilience among individuals may enhance self-isolation commitment during pandemics. Further research is needed to explore the influence of agreeableness, extraversion, and openness to experience on self-isolation adherence.
Keywords: COVID-19, Big Five Personality Traits, Resilience, Self-Isolation} -
مقدمه
ارتقای توان تاب آوری افراد یکی از عوامل موثر در مقابله با بحران کرونا محسوب می شود؛ بنابراین مطالعه حاضر باهدف نقش ذهن آگاهی و تجارب معنوی در پیش بینی تاب آوری دانشجویان در دوران کویید 19 انجام شد.
روش هادر یک پژوهش توصیفی- همبستگی، از جامعه آماری که شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر کارشناسی دانشگاه فرهنگیان استان قزوین در سال تحصیلی 1400-1399 بودند، بر اساس جدول مورگان و گجرسی تعداد 269 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه اینترنتی به پرسش نامه ذهن آگاهی چادویک و همکاران (2008)، تجارب معنوی اندروود و ترسی (2003) و تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کمک نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد بین ذهن آگاهی (661/0=r) و تجارب معنوی (690/0=r) با تاب آوری ارتباط مستقیم وجود داشت (01/0>p). همچنین مولفه های ذهن آگاهی (3/45 درصد) و مولفه های تجارب معنوی (1/50 درصد) از واریانس تاب آوری را تبیین می کنند.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که ذهن آگاهی و تجارب معنوی، توانایی پیش بینی تاب آوری دانشجویان در دوران کرونا رو داشتند، بنابراین پیشنهاد می شود، برنامه های آموزشی و مشاوره در راستای ارتقای ذهن آگاهی و تجارب معنوی در جهت بهبود تاب آوری دانشجویان مدنظر دست اندرکاران نظام آموزشی باشد.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, تجارب معنوی, تاب آوری, کرونا, دانشجویان}Background and ObjectivesImproving people's resilience is one of the most effective factors in dealing with the Corona crisis. Therefore, the present study was conducted with the aim of the role of mindfulness and spiritual experiences in predicting students' resilience during the Covid-19.
MethodsIn a descriptive-correlation study, 269 people were selected from the statistical population, which included all male and female undergraduate students of Farhangian University of Qazvin province in the academic year 2020-2021, based on the table of Morgan and Gujersi, and selected by available sampling method. They answered the mindfulness questionnaire of Chadwick et al. (2008), spiritual experiences of Underwood and Tersi (2003) and resilience of Connor and Davidson (2003) online. Pearson's correlation test and multiple regressions were used in data analysis with the help of SPSS version 24 software.
ResultsThe results showed that there was a direct relationship between mindfulness (r=0.661) and spiritual experiences (r=0.690) with resilience (p<0.01). Also, the components of mindfulness (45.3%) and the components of spiritual experiences (50.1%) explain the variance of resilience.
ConclusionThe results showed that mindfulness and spiritual experiences had the ability to predict the resilience of students in the era of Corona, so it is suggested that educational and counseling programs in order to promote mindfulness and spiritual experiences to improve the resilience of fashion students. The opinion of those involved in the educational system.
Keywords: Mindfulness, Spiritual Experiences, Resilience, Corona, Students} -
زمینه و اهداف
کادر درمان بیمارستان ها بسیار در معرض این ویروس SARS-CoV-2 قرار دارند و به همین علت احتمال بروز اختلالات روان شناختی در آنها وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی، تاب آوری، سلامت روان و اختلال خواب کادر درمان شاغل در بخش های کرونا بود.
روش بررسیروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 30 نفر از کادر درمان درگیر مراقبت از بیمارن مبتلا به کووید-19 در بیمارستان شهید مدرس تهران با استفاده از نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. جلسات درمان شناختی رفتاری به صورت فردی و در 8 جلسه 120 دقیقه ای و یک جلسه در هفته برگزار شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودکارآمدی عمومی (GSE-10)، تاب آوری، سلامت روان (GHQ-28) و شاخص شدت بی خوابی (ISI) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی، تاب آوری ، سلامت روان به صورت مثبت و معناداری و در اختلال خواب به صورت منفی و معناداری اثرگذار بوده است (0.001>p).
نتیجه گیریبه طور کلی نتایج حاکی از تاثیر معنادار یک دوره درمان شناختی رفتاری بر برخی متغیرهای روان شناختی بود و می توان پیشنهاد کرد از این روش برای درمان اختلالات کادر درمان شاغل در بخش های کرونا در بیمارستان ها و مراکز درمانی استفاده شود.
کلید واژگان: کووید 19, کادر درمانی بیمارستانی, درمان شناختی رفتاری, تاب آوری, سلامت روان, اختلال خواب}EBNESINA, Volume:26 Issue: 1, 2024, PP 15 -27Background and aimsHospital medical staff are highly susceptible to the SARS-CoV-2 virus, leading to a heightened risk of developing psychological disorders. The primary objective of this study was to explore the impact of cognitive-behavioral therapy (CBT) on the self-efficacy, resilience, mental health, and sleep disorders of medical professionals working in COVID-19 wards.
MethodsThe research employed a quasi-experimental design with a pre- post-test structure and a control group. The sample comprised 30 medical staff from Shahid Modares Hospital in Tehran, caring for COVID-19 patients, selected through purposeful and accessible sampling. They were randomly assigned to experimental and control groups. CBT sessions were conducted individually over eight sessions lasting 120 minutes each, held weekly. Data were collected using General Self-Efficacy Questionnaire (GSE-10), Resilience Scale, General Health Questionnaire (GHQ-28), and Insomnia Severity Index (ISI). Data analysis was performed using covariance analysis.
ResultsThe results indicated that CBT had a significant positive effect on self-efficacy, resilience, and mental health, while it had a significant negative effect on sleep disorders (p<0.001).
ConclusionOverall, the findings suggest that CBT can be an effective intervention for addressing psychological issues among medical staff in corona wards. Implementing this therapy could be beneficial in managing the mental well-being of healthcare workers in such high-stress environments.
Keywords: COVID-19, Hospital Medical Staff, Cognitive-Behavioral Therapy, Resilience, Mental Health, Sleep Disorder} -
IntroductionIncreasing job stress weakens the nurses’ health, subsequently increasesemotional exhaustion, and decreases their efficiency; therefore, the aim of this study was toinvestigate the effect of resilience and optimism on emotional exhaustion and job stress innurses fighting against the COVID-19 epidemic in Hajar Hospital of Shahrekord in Iran in2021-2022.MethodsThe method of the current study is practical in terms of purpose and descriptivesurvey in terms of data collection. The statistical population included 330 nurses workingin inpatient wards of patients with COVID-19 in Hajar Hospital of Shahrekord; the samplesize was determined using Cochran’s formula (178 people) and available methods. Thedata were collected through standard questionnaires including resilience questionnaire byConnor and Davidson (2003); optimism questionnaire by Caliskan & Uzunkol (2018); jobstress questionnaire by Sosik & Godshalk (2000), and emotional exhaustion questionnaire byMaslach & Jackson (1981).ResultsThe findings showed that job stress had a significant effect on the nurses’ emotionalexhaustion (P=0.000). Also, optimism had a significant effect on the nurses’ emotionalexhaustion with the mediation of job stress (P=0.004) and resilience had a significant effecton the nurses’ emotional exhaustion with the mediation of job stress (P=0.025).ConclusionAccording to the results of the research, it was found that as nurses’ optimismand resilience increased and their stress decreased, their emotional exhaustion also decreased.Therefore, hospital supervisors could be helpful in formulating strategies in the field ofincreasing hope and positive energy, as well as training nurses to enhance their resilience.Keywords: Resilience, Optimism, Emotional Exhaustion, Job Stress, COVID-19}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.