نقد نظریه امنیت اجتماعی شده

نظریه، راهنمای تحلیل و تعیین کننده چهارچوبی، برای تجویز و اقدام است و به همین دلیل شناخت و نقد نظریه ها امری ضروری جهت طراحی دیدگاه ها و برنامه های بومی در الگوهای تحلیلی علمی به شمار می آید. از جمله نظریه های راهبردی در حوزه مطالعات امنیتی می توان به «امنیت اجتماعی شده» اشاره داشت که علی رغم بنیاد معرفتی عرفی گرایانه آن از سوی اندیشه گرایان و مجریان موضوعات امنیتی در ایران مورد استقبال واقع شده است. پرسش اصلی نوشتار حاضر آن است که نقدهای وارده بر نظریه امنیت اجتماعی شده، چیست؟ جهت پاسخ گویی به این سوال نگارنده استفاده از الگوی تحلیل سه سطحی (که براساس مفروضات گفتمان اسلامی و شرایط و نیازهای جامعه ایرانی طراحی شده است).
در این مقاله، شناخت ساخت معنایی، مبانی فلسفی و ارکان نظری امنیت اجتماعی شده پرداخته و مبتنی بر آن نقدهای مفهومی، فلسفی، و نظری خود را بیان داشته است.
نتیجه تحقیق حکایت از ضعف ارکان فلسفی، یک سویه نگری و رویکرد نظری، و بالاخره محدودیت ساخت مفهومی نظریه امنیت اجتماعی شده مطابق روایت کپنهاگن آن دارد. بر این اساس لازم می آید تا امنیت اجتماعی شده برای کاربرد در جوامعی چون ایران، مورد بازنگری مفهومی و نظری قرار گیرد.