نقش زبان و بالقوگی در آثار نمایشی ریچارد فورمن
این مقاله جستاری است بر نقش زبان در تئاتر ریچارد فورمن از زاویه ی «کودکی» و «بالقوگی» در اندیشه ی سیاستی جورجو آگامبن. زبانی که فورمن در اجراهایش برای بازیگران به ارمغان می آورد، مقابل ارجاع و دلالت به دنیای پیرامون می ایستد و آن چه را که تجربه ناپذیر و بیان نشدنی است به صحنه می کشد. هر آنچه بازیگران از آن سخن می رانند، یا به عبارت بهتر، به کلام درمی آورند، در پیکره ی زبان و نظام ارجاع نمی گنجد و این است تجربه ی کودکی و بالقوگی ناب از منظر آگامبن. کودکی، پویایی حاصل از بودن در «میانگی» بین زبان و آوا، گفتمان و صدا است و هیچ گاه به یکی از این دو بسنده نمی کند. از این رو، دیالوگ ها نه به تک گویی های مهمل، بلکه به دنیایی ماسوای دنیای ملموس و دلالت پذیر و از قبل تجربه شده اشاره می کنند که در آن تماشاگران دستخوش نوعی از «نادانستن» و یا «بی دانشی» خاص کودکی می شوند. این تجربه ی نوین از زبان و ماده اش، یعنی تجربه ی رخ-دادن زبان و نه دنیای بیرون و ارجاعاتش، بالقوگی دلپذیری را در اختیار تماشاگران قرار می دهد. این بالقوگی، از نگاه آگامبن، ناب ترین و حقیقی ترین تجربه ی سیاسی است که انسان می تواند از آن بهره ببرد. بالقوگی، به معنای پایداری مقابل بالفعل های قدرت، می تواند خاستگاه هنری «ناکارآرا» باشد که هرگز اسیر به فعل درآمدن های نظام های حاکم نمی شود و در کودکی و رنگارنگ توانش استوار باقی می ماند.
ریچارد فورمن ، جورجو آگامبن ، بالقوگی ، زبان ، کودکی ، ناکارآیی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.