درنگی درباب وضعیت فلسفه اسلامی - ایرانی در جهان معاصر، موانع و راهکارها

نویسنده:
چکیده:
فلسفه، به مثابه یک دانش بشری، در طول چندین هزاره، نوعی تنوع و تکثر را از سر گذرانده است. طبقه بندی های رایج تاریخی و غیرتاریخی درباب نظام ها، مکاتب و دیدگاه های فلسفی می کوشد بخشی از این تنوع را آشکار سازد؛ مانند تفکیک تاریخی میان فلسفه باستان، دوران میانه، مدرن و معاصر یا تفکیک میان فلسفه تحلیلی و قاره ای در حیطه فلسفه معاصر غرب. بی تردید آن چه امروز به عنوان «فلسفه اسلامی» می شناسیم تنها یکی از ده ها نظام یا مکتب فلسفی موجود است. البته منظورم از «فلسفه اسلامی» همین فلسفه موجود است که با تباری مشخص و به دست فیلسوفانی همچون ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و علامه طباطبایی پرورش یافته و به تعبیری «بین الدفتین» در اختیار ماست و امروزه همچون یک رشته علمی آکادمیک (حوزوی دانشگاهی) تدریس و تحقیق می شود؛ روی سخن با فلسفه اسلامی در مقام ایده آل (که فعلا تحقق نیافته) نیست. از سوی دیگر، با توجه به مختصات تاریخی، جغرافیایی و محتوایی فلسفه اسلامی گزاف نیست که از «فلسفه اسلامی ایرانی» به عنوان فلسفه بومی خودمان سخن بگوییم، فلسفه ای که در مهد تمدن ایران اسلامی شکل گرفته و امروزه کانون اصلی آن کشور ماست. مفروض می گیرم که ضرورت برقراری نوعی گفت وگو و برهم کنش مطلوب میان فلسفه اسلامی ایرانی (به معنای بالا) و اندیشه های فلسفی معاصر (خواه در قالب مکتب جای بگیرند خواه نه) به قدر کافی روشن است. پیش شرط ضروری چنین گفت وگویی، از یک سو، معرفی و ارائه شایسته محتوای فلسفه بومی ما به دیگران، و از دیگرسو، آشنایی بلکه احاطه و اشراف بر دیگر اندیشه های فلسفی در جهان معاصر است. بحث من در این یادداشت درباب شرط نخست است.
فلسفه، به مثابه یک دانش بشری، در طول چندین هزاره، نوعی تنوع و تکثر را از سر گذرانده است. طبقه بندی های رایج تاریخی و غیرتاریخی درباب نظام ها، مکاتب و دیدگاه های فلسفی می کوشد بخشی از این تنوع را آشکار سازد؛ مانند تفکیک تاریخی میان فلسفه باستان، دوران میانه، مدرن و معاصر یا تفکیک میان فلسفه تحلیلی و قاره ای در حیطه فلسفه معاصر غرب. بی تردید آن چه امروز به عنوان «فلسفه اسلامی» می شناسیم تنها یکی از ده ها نظام یا مکتب فلسفی موجود است. البته منظورم از «فلسفه اسلامی» همین فلسفه موجود است که با تباری مشخص و به دست فیلسوفانی همچون ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و علامه طباطبایی پرورش یافته و به تعبیری «بین الدفتین» در اختیار ماست و امروزه همچون یک رشته علمی آکادمیک (حوزوی دانشگاهی) تدریس و تحقیق می شود؛ روی سخن با فلسفه اسلامی در مقام ایده آل (که فعلا تحقق نیافته) نیست. از سوی دیگر، با توجه به مختصات تاریخی، جغرافیایی و محتوایی فلسفه اسلامی گزاف نیست که از «فلسفه اسلامی ایرانی» به عنوان فلسفه بومی خودمان سخن بگوییم، فلسفه ای که در مهد تمدن ایران اسلامی شکل گرفته و امروزه کانون اصلی آن کشور ماست. مفروض می گیرم که ضرورت برقراری نوعی گفت وگو و برهم کنش مطلوب میان فلسفه اسلامی ایرانی (به معنای بالا) و اندیشه های فلسفی معاصر (خواه در قالب مکتب جای بگیرند خواه نه) به قدر کافی روشن است. پیش شرط ضروری چنین گفت وگویی، از یک سو، معرفی و ارائه شایسته محتوای فلسفه بومی ما به دیگران، و از دیگرسو، آشنایی بلکه احاطه و اشراف بر دیگر اندیشه های فلسفی در جهان معاصر است. بحث من در این یادداشت درباب شرط نخست است.
زبان:
فارسی
در صفحه:
3
لینک کوتاه:
magiran.com/p1754339 
دانلود و مطالعه متن این مقاله با یکی از روشهای زیر امکان پذیر است:
اشتراک شخصی
با عضویت و پرداخت آنلاین حق اشتراک یک‌ساله به مبلغ 1,390,000ريال می‌توانید 70 عنوان مطلب دانلود کنید!
اشتراک سازمانی
به کتابخانه دانشگاه یا محل کار خود پیشنهاد کنید تا اشتراک سازمانی این پایگاه را برای دسترسی نامحدود همه کاربران به متن مطالب تهیه نمایند!
توجه!
  • حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران می‌شود.
  • پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانه‌های چاپی و دیجیتال را به کاربر نمی‌دهد.
In order to view content subscription is required

Personal subscription
Subscribe magiran.com for 70 € euros via PayPal and download 70 articles during a year.
Organization subscription
Please contact us to subscribe your university or library for unlimited access!