بررسی علل روانی گرایش زنان به جراحی های زیبایی (مطالعه موردی: زنان 50-15 سال شهر شیراز)

جراحی پلاستیک به قصد زیباسازی، همگام با مدرنیته پا به عرصه ظهور گذاشت و با پذیرفته شدن از سوی اکثریت، به یکی ازنورمهای اجتماعی تبدیل شد و به عنوان دغدغه روزمره افراد جامعه به ویژه زنان، نمود یافت.
هدف کلی این پژوهش بررسی علل روانی گرایش زنان به این قبیل جراحی های زیبایی می باشد.
این مطالعه از نوع پیمایشی انجام گرفته است . ابزار جمع آوری اطلاعات آن از طریق پرسشنامه استاندارد روزنبرگ (1965) و سوالات تصویر بدنی بر مبنای نظریه شیلدر (1950) بوده است که توسط 400 نفر از زنان 50-15 ساله ساکن شهر شیراز در سال 1394 تکمیل شد. سپس داده ها با استفاده از نسخه 16 نرم افزار آماری SPSSو آزمون های رگرسیون لجستیک، کای دو و فی کرامر تحلیل شدند .نمونه گیری نیز از نوع خوشه ایجغرافیایی چندمرحله ای بوده است که با کمک نقشه بلوک بندی شهر، مناطق به صورت تصادفی انتخاب و پرسشنامه ها درب منازل به پاسخگویان تحویل داده شد.
یافته های پژوهش: مشخص گردید که متغیر وابسته موردمطالعه، یعنی میزان گرایش و میزان اقدام به جراحی های زیبایی،با درآمد، سن و تحصیلات دارای رابطه معنادار است.همچنین بین وضعیت تاهل و میزان عمل زیبایی رابطه وجود دارد . اما وجود رابطه بین وضعیت تاهل و میزان گرایش به اعمال جراحی زیبایی رد می شود. همچنین رابطه بین وضعیت اشتغال پاسخگو و میزان عمل و گرایش به اعمال جراحی زیبایی وجود ندارد. و درنهایت این که بین افزایش میزان عزت نفس و افزایش رضایت از تصویر بدنی با میزان عمل و گرایش به اعمال جراحی زیبایی رابطه معکوس وجود دارد.
مدرنیته شرایطی متفاوت از قبل را برای همگان ایجاد کرده است که قدرت انتخاب و توانایی در ایجاد تغییرات در عرصه های گوناگون زندگی ازجمله بدن در زمره مهم ترین دستاوردهای این پدیده است. در این پژوهش که باهدف بررسی عوامل روانی موثر بر گرایش زنان به جراحی های زیبایی صورت گرفت یافته های تحقیق،منطبق با نظریات روانشناسی اجتماعی مطروحه در بخش نظری مطالعه، می باشد. لیکن در سایه تحولات اخیر، برخی اندیشمندان زن بودن را در عصر حاضر امری پرمخاطره می دانند و اعتقاد دارند که پیکر زنانه مطلوب و مورد تائید دیگران، در فرهنگی خطرپذیر تعریف می شود.