فرهنگ سازمانی در رابطه بین مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی
مفهوم فرهنگ سازمانی همچون یک متغیر کلیدی در موفقیت یا شکست مدیریت دانش، همواره توجه مدیران را به خود جلب کرده است. بیشتر مدیران اهمیت فرهنگ را درک می کنند، اما در بیان ارتباط فرهنگ موجود با اهداف مدیریت دانش دچار مشکل می شوند. تعهد استراتژیک مدیریت دانش آن است که اثر بخشی سازمانی را بهبود بخشد و در عین حال موجب ارتقاء فرصت های سازمان گردد. پژوهش حاضر نقش فرهنگ سازمانی را بعنوان یک متغیر تعدیل کننده در رابطه بین مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی بررسی می کند. اثربخشی سازمانی شامل مولفه های مزیت رقابتی، نوآوری و رشد می باشد. در این تحقیق، پرسشنامه فرهنگ سازمانی (گروهی، ادهوکراسی، بازار و سلسله مراتبی) کمرون و کویین(1999)، پرسشنامه های مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی لاوسون (2003) بر روی نمونه 39 نفری در دسترس از مدیران اجرایی گروه بین المللی ره شهر انجام شده است. داده های این تحقیق با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که فرهنگ سازمانی از نوع گروهی در رابطه بین مدیریت دانش و رشد نقش تعدیل کنندگی دارد. بر اساس یافته های این پژوهش فرهنگ گروهی به شرکت کمک می کند تا به بالاترین سطح کارآمدی و اثربخشی که منجر به دستیابی به اهداف ماموریت و حفظ موجودیت سازمان در بلند مدت می شود، نایل گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.