بررسی تطبیقی مواجهه میرداماد و ملاصدرا با مسئله حدوث عالم
بر اساس دیدگاه فیلسوفان مسلمان، موجودات ممکن (ماسوی الله) در یک نظام سلسله مراتبی به واسطه فیض واجب الوجود پدید می آیند. حال با توجه به این که واجب الوجود موجودی ازلی است و در عین حال انقطاع فیض از سوی او و تخلف معلول از علت تامه محال است چگونه می توان پدید آمدن موجودات ممکن از واجب الوجود را به گونه ای تبیین کرد که قدیم بودن و ازلی بودن تنها وصف او باشد و منافاتی با انقطاع فیض و تخلف معلول از علت تامه نداشته باشد؟ در این زمینه میرداماد با در نظرگرفتن سه وعاء سرمد، دهر و زمان برای مراتب وجود، معتقد است مجموعه عالم، حادث به حدوث دهری است. از نظر ملاصدرا و بر اساس مبانی خاص فلسفی او عالم، حادث به حدوث زمانی جوهری است بدین معنا که عالم ماده مجموعه ای از بی نهایت تغیرات و تحولات جوهری است و هیچ موجود مادی دو آن در یک حد وجودی نیست بلکه در حدوث و زوالی مستمر است. میرداماد و ملاصدرا هر دو برآنند نظریه شان توانسته مشکل مذکور را حل کند اما به نظر می رسد حدوث دهری میرداماد چیزی بیش از حدوث ذاتی که خود منتقد آن است افاده نمی کند. همچنین نظریه ملاصدرا نیز اگرچه دیدگاهی جدید است اما او برای آن که ثابت کند وصف قدیم تنها اختصاص به خدا دارد تبیین جدیدی از نحوه وجود مجردات ارایه می کند که جای تامل دارد. همچنین ملاصدرا در این مسیله اگرچه به اظهارنظر درباره دیدگاه میرداماد نپرداخته است اما این سکوت به معنای رضایت و موافقت با دیدگاه استادش نیست بلکه بر اساس مبانی حکمت متعالیه حدوث دهری نمی تواند وجهی معقول در حل مسیله مذکور داشته باشد.
حدوث عالم ، حدوث زمانی ، حدوث ذاتی ، حدوث دهری ، حدوث زمانی جوهری ، حرکت جوهری ، مجردات
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.