تحلیل گفتمان انتقادی در رمان «موسم الهجره إلی الشمال» (بر اساس الگوی فرکلاف)
گفتمان انتقادی، به نوعی روند تکوینی تحلیل گفتمان اطلاق می گردد که در آن با عبور از توصیف صرف داده های زبانی، به فرآیندهای موثر در شکل گیری گفتمان توجه می شود. در این نوع از تحلیل گفتمان، به دو رویکرد اجتماعی و زبان شناختی پرداخته می شود؛ که در رویکرد اجتماعی به گفتمان و بافت موقعیتی پرداخته می شود و در رویکرد زبانشناختی، بافت متنی تشریح می گردد. رمان «موسم الهجره إلی الشمال»، در تناسب با الگوی تحلیلی گفتمان انتقادی فرکلاف، در سه سطح این نظریه، یعنی توصیف، تبیین و تفسیر با روشی توصیفی- تحلیلی حاوی برآوردهایی است که عبارتند از: نویسنده با زبانی ساده و به دور از تکلف و با استفاده از زبان معیار و با صحنه پردازی دقیق و تصویرپردازی جزیی، برای درک عمیق درون مایه رمان توسط خواننده تلاش می کند؛ ایدویولوژی نویسنده که مقابله با استعمار است، در شکل رابطه ی شخصیت داستان با زنان غربی جلوه نموده است و تفکر غالب در این رمان تقابل شرق و غرب می باشد که در شکل تقابل مصطفی با زنان غربی نمودار شده و نتیجه ی آن قتل و خونریزی بوده است. همچنین بافت موقعیتی آن در زمان استعمار سودان صورت پذیرفته که طیب صالح با به کارگیری مفاهیم قرآنی و استفاده از اصطلاحات اصیل عربی و شخصیت عطیل (اتللو)، به خلق این اثر اقدام نموده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.