تحلیل داستان کوتاه «فی جنازتی» اثر «غسان کنفانی» بر اساس نظریه ی «آیلین بالدشویلر»
داستان کوتاه به ویژه داستان کوتاه عربی، بازتاب اندیشه ی نویسنده برای رسیدن به مفاهیمی همچون عدالت و آزادی و تجسم آرزوهای دست یافتنی و دست نیافتنی است. به همین سبب، نویسنده تلاش می کند دغدغه های فردی و اجتماعی را در چنین داستانی بنا سازد، از سویی، داستانی داستان کوتاه نامیده می شود که از ویژگی های لازم، از قیبل اختصار، ابتکار، روشنی و تازگی شیوه ی نگارش، برخوردار باشد و تحلیل داستان بر اساس مولفه های مدنظر نظریه پردازان داستان کوتاه، خواننده را جهت شناخت این نوع اثر ادبی، رهنمون می سازد. «آیلین بالدشویلر» به عنوان یکی از نظریه پردازان عرصه ی داستان کوتاه غنایی، معتقد است ذهن و دنیای درون شخصیت ها در داستان های کوتاه بسیار برجسته می شود، از نظر وی، هدف نویسنده در داستان کوتاه غنایی، نمایش تصویری بی واسطه از افکار و احساسات شخصیت اصلی داستان است. این مقاله با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، اصول پنج گانه ی بالدشویلر را در داستان «فی جنازتی» اثر «غسان کنفانی»، مورد تحلیل قرار می دهد و به این نتیجه می رسد که از میان اصول پنج گانه ی بالد شویلر، عناصر زمان پریشی، خیال و ذهن گرایی بیشترین نمود را در داستان «فی جنازتی» یافته که به نوعی می توان آن را نشات گرفته از تجربیات واقعی زندگی فردی و اجتماعی و بازتابی از درونیات خوانندگان دانست. بنابراین داستان «فی جنازتی» را می توان در زمره ی کامل ترین داستان های کوتاه غنایی به شمار آورد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.