واکاوی طراحی و تولید لباس های مفهومی (با نگاه به تحولات طراحی لباس از نیمه دوم سده بیستم به این سو)
وشاک به عنوان یکی از عناصر مهم فرهنگ مادی ،جوامع تحولات آن پیرو عوامل متحول کننده هنر صورت میپذیرد همچنین بحرانهای ،سیاسی اجتماعی و اقتصادی در هنر و طراحی لباس بازتاب به خصوصی دارد با ظهور هنر مفهومی اهمیت بیشتر ایده و مفاهیم وابسته تغییر رویکرد هنرمندان به زندگی روزمره به عنوان یکی از مهمترین موضوعات هنر تبدیل شد. بر اساس همین تحولات هنرمندان مفهومی از لباس و طراحی آن به اشکال متفاوت استفاده کردند همچنین طراحان لباس با درک اهمیت هنر مفهومی لباسهایی را طراحی کردند که به نوعی زیبایی را همراه با مفاهیم خاص به مخاطب منتقل میساخت و لباس را همچون ابزاری برای تشکیک در هویت جنسیت ،تاریخ و معیارهای زیبایی شناسی به کار گیرند. در لباس مفهومی بدن انسان به مثابه بوم یا وسیله ای برای نشان دادن ذهنیات هنرمند است و هدف اصلی از خلق لباس پوشش بدن نیست گردآوری اطلاعات این تحقیق کتابخانه ای است از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ،روش توصیفی- تحلیلی است. هدف از این پژوهش بررسی علل و زمینه های شکل گیری لباس مفهومی است هنر مفهومی در اواخر دهه 1960م. آغاز شد و نقطه آغازین آن گسست از زیبایی شناسی و انتزاع مدرنیسم و جایگزینی اولویت اندیشه بر فرم بود. نتایج این پژوهش نشان میدهد که مفهومگرایی در لباس غالبا شامل دو گرایش عمده است: (1) ایده های ناشی از بحرانهای ،سیاسی ،اقتصادی اجتماعی زیستی و هویتی (2) ایده های منتج از فلسفه پساساختارگرایی دوران پست مدرنیسم که در لباس مفهومی به شکل مد ساختار شکن ظهور پیدا کرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.