دوگانه خودآیینی و اصالت در تربیت، انسان خودآیین یا مسئول؟!
خودآیینی به عنوان آرمانی شناخته شده در تعلیم وتربیت مورد تفاسیر گوناگون قرار گرفته است. در تعریفی کلی خودآیینی به معنای پیروی فرد از قانون گذاری خویشتن است. کانت به عنوان بنیانگذار این مفهوم در فلسفه مدرن، خودآیینی را وصف اراده آزاد انسان می داند و آن را شرط وضع قانون مطلق اخلاقی در نظر می گیرد. این اصطلاح پیوند مستحکمی با عقلانیت مدرن دارد. در مقابل خودآیینی، اصالت مفهومی است که ضمن قبول آزادی انسان به عنوان غایت تربیت، تحقق آزادی در فرآیند تربیت و رشد انسان را در مرکز توجه قرار می دهد. در دوران معاصر تعاریف مختلفی از خودآیینی در تربیت ارایه شده که در آن سعی شده است پیوند میان عقلانیت و اصالت به نحوی تبیین گردد با این وجود عمق فلسفی مفهوم اصالت در این تعاریف کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این زمینه تببین هایدگر از اصالت یا همان خودینگی می تواند تعمیق بخش ایده آل خودآیینی در تربیت باشد. هایدگر در اگزیستانسیالیسم هستی شناسانه اش، اصالت را توانایی انسان برای هستی اندیشی و تفکر معنوی و به چنگ آوردن بودن خود در هستی به عنوان یک کل معنادار تفسیر می کند و خود بودن انسان را در ارتباط دایم او با حقیقت می داند. در این بستر، اصالت، گشوده بودن رو به هستی و طلب حقیقت در زیست انسانی است. اصالت حاصل سیری از ناخودینگی شیوه زیستن تحمیل شده به انسان به سوی پروامندی و فراچنگ آوردن هستی به سوی مرگ است. پای گذاشتن در این مسیر منوط به پذیرفتن دعوت وجدان آدمی به سوی قبول مسیولیت هستی شناسانه خویش است. بدین ترتیب اصالت درهم تنیده با ذات حقیقت جوی انسان است و به عنوان هدفی غایی می تواند تکمیل کننده تعاریف موجود از خودآیینی باشد. نتیجه آن که مرجعیت اصالت در تربیت، مسیولیت پذیری را به عنوان هدف و روش محوری در کردوکارهای تربیتی برمی کشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.