رابطه هنر موسیقی و اراده از نظر شوپنهاور
هنر، یکی از بارزترین جلوه های اسرارآمیز فرهنگ و تمدن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. در فلسفه شوپنهاور نیز هنر بسان جزیی از اجزاء این نظام، در بطن آن مطرح شده و جزء لاینفک نظام فلسفی اوست. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوایی در صدد بررسی جایگاه هنر موسیقی در نظام فلسفی شوپنهاور می باشد. جهت رسیدن به این مطلوب، کل مقوله هنر از دیدگاه این فیلسوف، بررسی شده است. نتیجه مطالعات نشان داد که در فلسفه شوپنهاور دیگر «هنر برای هنر» مطرح نیست، بلکه وظیفه اش، حل مساله وجود است و به عنوان دستاویز و مفری است برای نجات انسان از سلطه اراده به زندگی. شوپنهاور، معتقد است موسیقی جایگاهی مکانی و توهمی ندارد. از این رو، ما را با نوعی واقعیت عمیق خارج از مکان آشنا می سازد و نسبت به سایر هنرها، قدرت بیشتری در بالا بردن ما از این عالم نفسانی دارد. او موسیقی را برترین هنرها و معماری را پست ترین آن ها لحاظ می کند. زیرا، موسیقی نه تنها به ایده ها نزدیک است، بلکه خود اراده است و معماری چون دورترین جایگاه را به ایده ها دارد، پست ترین هنرهاست.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.