بررسی اشعار عارفانه میخائیل نعیمه بر اساس رویکرد نشانه معناشناختی
تحقیق حاضر به تحلیل اشعار عارفانه میخاییل نعیمه، می پردازد. نعیمه تحت تاثیر آشنایی با اندیشه های فلسفی و عرفان های هندی، بودایی، یونانی، افلاطونی و از همه مهم تر عرفان اسلامی، توانست آثار ارزشمندی را در این زمینه خلق کند. برجسته ترین اندیشه های عرفانی از جمله: وحدت وجود، پیوند عمیق با طبیعت، مرگ اندیشی عارفانه، تجلی ذات خداوند در هستی، عشق و... از جمله مضامین شعری اوست. در تحلیل اشعار مذکور رویکرد نشانه-معناشناختی نوین، مدنظر است که از نشانه شناسی سوسور آغاز و توسط گرمس وارد حوزه روایی شد. معنا در نشانه-معناشناسی گفتمان، تابع فرایند پیچیده ای است که عوامل بسیاری از جمله احساس و ادراک، عاطفه، شناخت، زاویه دید کنشگر گفتمانی و... در آن دخیل اند. سروده های عرفانی میخاییل نعیمه، به دلیل داشتن ماهیت شوشی، نمونه های خوبی برای مطالعات نشانه-معناشناختی هستند. در مجموع، هدف اصلی این تحقیق، بررسی کارکردهای نشانه-معنایی در این اشعار جهت کشف شرایط تولید و دریافت معنا در آنها در راستای پاسخ به این سوال اصلی است که ابعاد مختلف رویکردهای گفتمانی مانند فرایند حسی-ادراکی، فرایند عاطفی وفرایند زیبایی شناختی چگونه در اشعار عرفانی وی باعث ظهور معنا شده اند؟ به این ترتیب مباحثی مانند کنش، تنش، شوش، مربع معنا، محور تنشی معنا در تحلیل متن به کمک ما می آید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.