کندوکاو نقدهای جامعه شناسان به جامعه شناسی
در این مقاله ی کیفی، با روش توصیفی مترصد پاسخ به این سوال بودیم که جامعه شناسان چه نقدهایی به جامعه شناسی وارد کرده اند؟ که برآیند آن بدین قرار شد؛ به نظر می رسد که نقد جامعه شناختی در قرن نوزدهم و از درون نقد روان شناسی به وجود آمده است؛ بنابراین، نه تنها خود جامعه شناسی، بلکه نقد جامعه شناختی نیز از ملازمان مدرنیته محسوب می شود. نقدی که از درون به مسایل خود و از بیرون به مسایل جامعه نهیب می زند. بنابراین، جامعه شناسی نه تنها یک امر مساله ساز، بلکه یک امر روشنگر و یک امر انقلابی است. لذا، تمامی ایده های موجود در جامعه را به چالش می کشد، پس جامعه شناسی یک علم اعتراضی، به مثابه ی تجدیدنظرخواهی در همه ی ارزش ها، عقاید، هنجارها و نمادهای جامعه است. در مجموع، جامعه شناسان معتقدند که این نقدها به جامعه شناسی وارد است؛ الف. چرا جامعه شناسی بر سر دو راهه ی ساختار- کنش؛ سوژه- ابژه؛ عین-ذهن و فرد- جامعه متوقف شده است؟ ب. جامعه شناسی باید از حالت غیرتعهدی و کاسبکارانه خارج شود و به حالت تنویری و روشنگری تبدیل شود؛ تا بتواند علل مسایل و دگرگونی های مختلف را در جامعه و کنشگران دریابد تا بتواند آن ها را حل و فصل کند. ج. امروزه مهم ترین رسالت جامعه شناسی فهم علل نگرانی و حالت بی تفاوتی و دلمردگی عمومی در جامعه است. د. جامعه شنان باید در بین سه نقش، حاکم، مشاور حاکم و پژوهشگر، از نقش مشاور حاکم دوری کنند و نقش پژوهشگر را انتخاب کنند؛ زیرا نقش مشاورحاکم، باعث می شود تا جامعه شناس، صداقت فکری و اخلاقی خودش را حفظ نکند. اما نقش پژوهشگر باعث می شود تا جامعه شناس به وظیفه ی اصلی خودش که همانا، رواج عقلانیت، روشنگری افکار عمومی، بسط آگاهی و کمک به تکوین، استقرار و حفظ دموکراسی است، عمل کند.
جامعه ، نقد ، جامعه شناسان ، جامعه شناسی ، پژوهشگر ، دموکراسی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.