فهرست مطالب

مجله رویکردهای نوین در تحقیقات علوم پایه، فنی و مهندسی
پیاپی 10 (پاییز 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/08/03
  • تعداد عناوین: 7
|
  • اعظم هارونی *، مصطفی شمسی صفحات 1-12

    یک سیستم بینایی ماشین برای تشخیص بیماری‌ های گیاهی یا جداسازی میوه ‌های عیب دار از بدون عیب، جهت کارکرد صحیح، دقیق و با سرعت، نیازمند پارامترهای متعددی است، لذا بایستی این پارامترها به بهترین وجه انتخاب شوند. این پارامتر ها شامل دقت نمونه ‌برداری بر اساس شرایط نور، سرعت، فاصله و زاویه نمونه‌ برداری است. این پژوهش باهدف مدل‌سازی بیماری‌ ها به ‌منظور مدل‌سازی سیستم تشخیص از سامانه استنتاج عصبی فازی تطبیقی استفاده گردیده است نتایج نشان می‏ دهد که می‏توان شبکه عصبی فازی با استفاده از الگوریتم کلاسیک ترکیبی را آموزش داد به‌ نحوی‌که خطا برای داده ‏های آموزش کاهش یابد.

    کلیدواژگان: پردازش تصویر، شبکه های عصبی، بیماری های گیاهان، منطق فازی
  • پریسا ایران نژاد *، سیامک حقی پور صفحات 13-20

    بیمارهای قلب و عروق از شایع ترین بیماری های قرن حاضر محسوب شده و امروز نارسایی قلبی بزرگترین عامل مرگ و میر در جوامع صنعتی و نیمه صنعتی به حساب می آید . امروزه بدلیل اهمیت موضوع ، ابزارها و روش های مختلفی برای بررسی نحوه عملکرد قلب در پزشکی ساخته شده اند . هدف تمام این روش های بدست آوردن انواع مختلف اطلاعات در مورد عملکرد قلب است به نحوی که به کمک آن ها پزشک متخصص نه تنها توانایی تشخیص نوع بیماری قلب را دارد بلکه می تواند بروز نارسایی قلبی احتمالی درآینده را نیز پیش بینی و حتی المکان از آن جلوگیری نماید. در این مقاله، یک روشی جدید طبقه بندی سیگنال ECG با استفاده از شبکه های عصبی بلوکی جهت افزایش حساسیت طبقه بندی سیگنال ارایه می شود. به عبارت دیگر، در این مقاله روشی برای تشخیص بیماری های قلبی ارایه شده که بردارهای ویژگی بر اساس ویژگی انرژی تجزیه ویولت به دست آمده و دسته بندی کننده ELM آموزش دیده و ساخته می شوند. ELM دسته بندی صحیح بردارهای ویژگی را آموخته و سعی می کند سیگنال های قلب را به درستی دسته بندی نماید. در این پروژه از یک ELM 2 لایه که ساختاری مشابه شبکه پرسپترون دو لایه دارد استفاده شده است. ارزیابی عملکرد روش پیشنهادی و مقایسه آن با کارهای پیشین عملکرد مناسب روش پیشنهادی را نشان داد.

    کلیدواژگان: بیماری قلبی، طبقه بندی سیگنال، شبکه های عصبی بلوکی
  • پیام گرایلی *، عبدالصمد کرامت امیرکلا، حسین اورجی صفحات 21-39

    این تحقیق به منظور بررسی اثرات استفاده از سطوح مختلف ضایعات میگو در غذای ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) بر فاکتورهای خونی و سرمی این گونه انجام شد. 180 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان (میانگین وزن اولیه 44 گرم) در 12 تانک 300 لیتری به طور تصادفی (15 قطعه در هر تکرار) تقسیم شدند. در این تحقیق 3 تیمار غذای، یک تیمار شاهد و برای هر تیمار یک تکرار در نظر گرفته شد. تیمارهای غذایی با افزودن سطوح مختلف ضایعات میگو (10، 20 و 30 درصد) به جیره شاهد تهیه شد و بچه ماهیان به مدت 52 روز با جیره های آزمایشی تغذیه شدند. دمای آب در طول دوره 8/1±7/22 درجه سانتی گراد و pH برابر 2/0±5/7 اندازه گیری شد. در پایان آزمایش فاکتورهای گلبول قرمز (RBC)، گلبول سفید(WBC)، میزان هماتوکریت (Hct)، هموگلوبین (Hb)،کلسترول، تری‏گلسیرید، آلبومین و پروتئین کل بررسی شد. اختلاف معنی داری بین تیمارهای مختلف با شاهد در فاکتورهای میزان هماتوکریت، گلبول قرمز، گلبول سفید، آلبومین و پروتئینتام مشاهده نشد (05/0<P). با بررسی میزان کلسترول نشان داده شد که اختلاف معنی داری بین تیمار 10% ضایعات میگو با شاهد و تیمار 20% ضایعات میگو مشاهده گردید (05/0 >P). بین تیمارهای 10% و 30% ضایعات میگو اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0 <P). همچنین بین تیمارهای شاهد، 20% و 30% ضایعات میگو اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0 <P) و نتایج حاصل از بررسی میزان تری گلیسرید نشان داد که بین تیمارهای10% و 30% ضایعات میگو با شاهد اختلاف معنی داریوجود دارد (05/0>P). بین تیمار 20% ضایعات میگو با شاهد اختلاف معنی داری وجود ندارد (05/0<P). همچنین بین تیمارهای 10%، 20% و 30% اختلاف معنی داری وجود ندارد (05/0<P).

    کلیدواژگان: قزل آلای رنگین کمان، ضایعات میگو، گلبول قرمز، گلبول سفید، هماتوکریت، پروتئین تام، آلبومین
  • حسین ترکمان *، محمد امامی کورنده، مهدی جلالی نژاد صفحات 30-47

    تحلیل اندر کنش خاک و سازه از مواردی نیست که در آیین نامه ها به روشنی به آن پرداخته شده باشد . در این خصوص علل زیادی وجود دارد که مهمترین آن عدم شناخت دقیق این پدیده و مدلسازی صحیح آن است . در این تحقیق، سه نمونه سازه 5 و 10 و 15 طبقه فلزی با سیستمهای مهاربندی مختلف انتخاب گردیده و در تمامی حالات تحلیل استاتیکی و دینامیکی انجام شده و نتایج بررسی و مقایسه می گردد تا تحلیل بهینه و سیستم مهاربندی بهینه در هر حالت مشخص گردد . در تمامی حالات سازه ها به صورت قاب و در شرایط دو بعدی و با اتصالات ساده تیر به ستون فرض می گردد. تحلیل استاتیکی و دینامیکی در شرایط بدون لحاظ اندرکنش خاک و سازه با استفاده از نرم افزار ETABS2000 انجام می شود. فرضیاتی همچون تغییر آرایش بادبندی در ارتفاع و اصلاحاتی در اتصالات بادبندی و تاثیر آن بر عملکرد بادبند با استفاده از روش عددی المان محدود و نرم افزار ANSYS ارزیابی می گردد. سطوح اندرکنش و پارامترهای آن در تحلیل اندر کنش لحاظ می شود. همانطور که انتظار می رفت با لحاظ کردن اثر اندر کنش خاک و سازه تغییر مکان جانبی و نیروی طراحی بادبند و ستون ها به میزانی بسیار چشمگیر کاهش یافته است و سازه اقتصادی تر شده است. از طرفی اختلافی بین نتایج نیروهای ستون و بادبند در حالت لحاظ کردن اثر اندر کنش خاک و سازه برای زمین تیپ 1 و 4 مشاهده نمی شود. لذا اثرات سودمند لحاظ کردن این اثر برای سازه های کوتاه و متوسط و بلند دیده می شود.

    کلیدواژگان: مدل سازی، اندرکنش خاک و سازه، تنش، بادبند
  • حمید ولی زاده *، فرهاد کلاهان صفحات 48-56

    یکی از مشکلات عمده در جوشکاری فلزات، ایجاد تنش‌های پسماند و در نتیجه ایجاد اعوجاج در قطعات جوشکاری شده است. چنین تغییر شکل‌هایی سبب مشکلاتی در کیفیت محصول و هزینه‌های باز تولید می‌گردند. یکی از روش های کنترل و کاهش اعوجاج، موقعیت دهی مناسب قطعات در حین فرایند جوشکاری است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر مکان موقعیت دهنده ها در وقوع اعوجاج طبله ای در سیستم 1-2-3 است. بنابراین دستیابی و بکارگیری روش‌هایی که متضمن موقعیت‌دهی درست قطعه ‌کار بوده و سبب کاهش تغییر شکل‌ها در قطعات جوشکاری شده می گردند، اهمیتی دو چندان دارد. در این راستا، جهت کنترل و کاهش اعوجاج در حین فرایند جوشکاری، ابتدا طراحی و ساخت فیکسچر جوشکاری با لحاظ نمودن قاعده 1-2-3 بمنظور اخذ درجات آزادی و مقید نمودن ورق، انجام پذیرفت. جنس ورق بکار گرفته شده در این تحقیق، فولاد زنگ نزن AISI 304 با ضخامت 1 میلی متر در نظر گرفته شده و همچنین از روش جوشکاری قوسی گاز محافظ با الکترود غیر مصرفی استفاده شده است. سپس با انجام آزمایشات از قبل طراحی شده، نتایج این آزمایش ها اندازه گیری شده و در مرحله بعد با توجه به نتایج بدست آمده از آزمایشات تجربی، مدل سازی رگرسیونی انجام گردید و بر اساس نتایج تحلیل های آماری، مدل درجه دوم تعدیل شده به عنوان مدل اصلح انتخاب گردید. در نهایت مکان موقعیت دهنده های تاثیر گذار بر روی اعوجاج مشخص گردید و انجام آزمایش های صحه گذاری نشان داد که مدل انتخاب شده، قابلیت پیش بینی میزان اعوجاج حاصل از فرایند جوشکاری، متناسب با تغییر مکان در موقعیت دهنده ها را دارا می باشد.

    کلیدواژگان: تنش های پسماند، اعوجاج، فیکسچر، تیگ، مدل سازی رگرسیونی
  • مجید طاهری *، میثم بیات، ارشیا حسین زاده صفحات 57-71

    پایه تشکیل دهنده ی فولاد، کربن و آهن و مقدار کربن موجود در آهن، تعیین کننده ی نوع و خاصیت فولاد تشکیل دهنده میباشد. فولاد دارای استحکام بالا فراوانی ، قیمت مناسب، قابلیت عملیات حرارتی می باشد به همین علت پرکاربرد ترین و اساسی ترین فلز مورد استفاده در صنعت به شمار می رود، استحکام مقدار نیرویی است که یک ماده تحمل می کند و استحکام تسلیم حداکثر استحکامی است که قطعه بعد از آن وارد تغییر شکل مومسان میگردد. استحکام تسلیم که یک موضوع چالش برانگیز در فولاد بوده حایز اهمیت بالایی است و یکی از مهم ترین پارامترهایی جهت تعیین خواص مکانیکی مواد به شمار می رود که از طریق یکی از آزمایشات مهم و انعطاف پذیر به نام آزمون کشش اندازه گیری می شود. از عوامل موثر براستحکام تسلیم می توان به ترکیب شیمیایی، نحوه عملیات حرارتی، میزان جذب ضربه، سختی، درصد ازدیاد طول، نرخ بارگذاری، کرنش و مدول الاستیک اشاره کرد. مقاله پیش رو به معرفی روشی که پیش بینی استحکام تسلیم آلیاژهای فولادی با شبکه عصبی پرسپترون چند لایه می پردازد. پرسپترون ساده ترین نوع مدل سازی نورون با قابلیت یادگیری است. با در اختیار داشتن دیتا های معلوم از استحکام تسلیم و ترکیب شیمیایی، درصد ازدیاد طول، میزان جذب ضربه، نحوه عملیات حرارتی و سختی، شبکه ی عصبی به تشکیل الگوریتم برای یافتن استحکام تسلیم آلیاژهای مجهول که مقدار آن به وسیله ی تست کشش قابل انداره گیری نبوده، می پردازد که به مقدار حقیقی و آزمون کشش نزدیک تر می باشد. درنتیجه داده های حاصل از آزمون تجربی با دقت قابل قبول توسط مدل حاصله در شبکه عصبی قابل پیش بینی بوده که بر هم منطبق می باشند.

    کلیدواژگان: استحکام تسلیم، آلیاژهای فولادی، شبکه عصبی
  • عفت محمدی، هدیه احمدپری، اردلان ذوالفقاران *، مهدی گل افشانی صفحات 72-87

    تعیین پارامترهای هیدرولوژیکی حوزه آبخیز مثل ارتفاع و دبی اوج از منظر آبخیزداری، عملکرد سازه‌های هیدرولیکی و جنبه اقتصادی طرح از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. به منظور برآورد ارتفاع رواناب و دبی اوج در حوزه‌های آبخیز و فرسایش آبراهه‌ای حاصل از آن روش‌های تجربی و مدل‌های ریاضی مختلفی وجود دارد. در این پژوهش جهت برآورد ارتفاع و دبی اوج رواناب در دوره بازگشت‌های مختلف برای حوزه مومن‌آباد سمنان از روش‌های تجربی هورتون، فولر، جاستین، کتاین، شماره منحنی و استدلالی استفاده شده است. نتایج روش استدلالی نشان می‌دهد که با افزایش دوره بازگشت مقادیر برآوردی ارتفاع، حجم و دبی رواناب نیز در حوزه مومن‌آباد سمنان افزایش پیدا می‌کند که دلیل آن را می‌توان به افزایش مقدار C متناسب با افزایش دوره بازگشت ارتباط داد. مقادیر برآورد شده ارتفاع، حجم و دبی رواناب توسط روش فولر و هورتون در همه دوره‌ بازگشت‌های مورد مطالعه بیشتر از روش استدلالی است. مقادیر برآورد شده ارتفاع و حجم رواناب توسط روش جاستین بیشتر از روش کتاین است. مقادیر برآورد شده ارتفاع، حجم و دبی رواناب با روش شماره منحنی در مقایسه با مقادیر به دست آمده با روش استدلالی کمتر است که علت اصلی آن تاثیر نگهداشت اولیه، که در روش شماره منحنی به آن توجه می‌شود، می‌باشد. از آنجایی که هر یک از روش‌های مورد مطالعه برای منطقه خاصی با خصوصیات فیزیکی و اقلیمی خاص ارایه شده‌اند، بهتر است در صورتی از این روابط استفاده شود که برای تعیین دقیق ارتفاع و دبی اوج رواناب آمار کافی وجود نداشته‌ باشد. همچنین برای استفاده از این روابط باید واسنجی انجام شود. بنابراین در پروژه‌های اجرایی بهتر است با اندازه‌گیری‌های دقیق صحرایی و توجه به درجه آبراهه، مقطع آبراهه و شیب آبراهه به همراه بررسی‌های تجربی اقدام به محاسبه ارتفاع و دبی اوج رواناب نمود.

    کلیدواژگان: استدلالی، شماره منحنی، هورتون، فولر، جاستین، کتاین