فهرست مطالب

نشریه تاریخ اسلام در آینه اندیشه ها
سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 15، پاییز و زمستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/12/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • محمدعلی شریفی* صفحات 3-26

    تاریخ سیاسی افغانستان به ویژه دهه شصت و هفتاد، حامل مرارت‎ها و سختی‎های زیادی است که بر این ملت روا داشته شده است.. در این میان، شکل‎گیری احزاب و گروه‎های شیعی در کنار سایر احزاب اگرچه به منظور مقاومت و دفاع از کیان واستقلال و حفظ ارزش‎های دینی این کشور اتفاق افتاد و دارای آثار مثبت فراوانی است، لکن بروز اختلافات و نفاق میان احزاب شیعی افغانستان و جنگ‎های خانمان سوز داخلی، از نقاط تاریک و اسفبار آن محسوب می‎گردد. چرایی بروز این شقاق ویرانگر، زمینه‎ها و عوامل آن موضوعی است که در این نوشتار دنبال گردیده است. وجود زمینه‎های داخلی مانند: زمینه‎های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی و نیز عوامل داخلی و خارجی آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با نگاه آسیب شناسانه و به منظور آگاهی و شناخت نواقص گذشته وعدم تکرار دوباره آن، با استفاده از منابع کتابخانه‎ای وبه روش توصیفی تحلیلی، ترتیب یافته است.

    کلیدواژگان: افغانستان، احزاب شیعی، نفاق، زمینه، عوامل داخلی، عوامل خارجی
  • محمدعلی نجیبی* صفحات 27-78

    زبان و ادبیات یک قوم یکی از ابزار‎های مهم برای حفظ دست آوردها و آثار فرهنگی و هویتی آن قوم به شمار می آید، علاوه براین زبان مهمترین وسیله است برای ایجاد ارتباط بین افراد جامعه و گروهای انسانی و مهمترین وسیله است که بشر برای انتقال تجربه و یافته‎های علمی و فرهنگی در اختیار دارد. زبان و ادبیات به ویژه لهجه هزارگی از کهن‎ترین و اصیل‎ترین زبان دری است که ساختار منحصر به فرد خود را دارد و همین ساختار منحصر به فرد بوده است که طی قرون متمادی توانسته است در برابر سایر زبان‎ها مقاومت کند. شناسایی زبان و ادبیات هزارگی برای نسل امروز ضروری‎ترین نیاز به شمار می آید که باید به آن پرداخته شود، چرا که نسل امروز با تغییرات و تحولات و مهاجرت به کشور‎های گوناکون، زبان و ادبیات هزارگی را در معرض فراموشی قرار داده و فراموشی زبان می تواند به فراموشی فرهنگ، هویت و میراث مردم ما منجر شود.

    کلیدواژگان: هزاره ها، زبان، ادبیات، لهجه، گویش
  • خلیل الله طاهری* صفحات 79-114

    مباحث پیش رو، به سیر تاریخی مکاتب دولتی در افغانستان و عمدتا (مناطق هزاره‎جات) پرداخته است. به طور که بخش اعظم تحقیق را به خود اختصاص داده است. نخست به حرکت‎های اولیه‎ای این خیزش فرهنگی که در زمان سردار شیر علی خان در بین سال‎های (1258-1246ش) شروع شد اشاره نموده است. حکایت تلخ رکود فرهنگی و علم ستیزی عبدالرحمن، تلاش‎های فراوان و قابل ستایش امان‎الله خان و نیز شکل گیری مکتب سازی و ذکر اسامی اولین «مکاتب دولتی» ایجاد شده درهزاره‎جات، وضعیت فرهنگی مکاتب موجود در هزاره‎جات، و فراز و فرود‎های آن مورد ارزیابی قرار گرفته است.

  • محمدهادی رحمانی* صفحات 115-138

    مساله اصلی مقاله این است که نشان دهد هزاره‎ها از عصر عبدالرحمن تا کنون در چنبره و حصار چه عواملی گرفتار آمده‎اند که باعث واگرایی و جدایی روز افزون شان گردیده است؟ مهم ترین عامل درونی واگرایی هزاره‎ها، ضعف خرد سیاسی بوده است که مردم ما از دیر باز تاکنون از آن رنج برده‎اند. رویکرد ساده‎اندیشانه، سطحی نگرانه و خوش‎باورانه هزاره‎ها به حوادث و اتفاقات سیاسی ناشی از همان خصلت نامطلوب (نداشتن خرد سیاسی) آنها بوده است که همواره موجب اختلاف و چند دستگی شان گردیده است. همچنین منفعت‎طلبی فاقد توجه به مصلحت جمعی سران هزاره و نبود حافظه تاریخی در بین مردم ما همگی معلول و محصول عدم عقلانیت سیاسی بوده است که به نوبه خود هیزم سوخت واگرایی این قوم را فراهم کرده است.

    کلیدواژگان: سیاست، واگرایی، هزاره، عبدالرحمن، خرد سیاسی، تفکر
  • عبدالله علیزاده* صفحات 139-152
    زمانی که امیر شیرعلی خان به حکومت رسید به علت فضای محدود و بسته سیاسی و اجتماعی و حاکمیت قبیله‎ای که مانع بزرگی برای تغییر و دگرگونی در کشور به شمار می‎آمد، تلاش کرد تا تغییراتی بنیادین را در جامعه افغانستان به وجود بیاورد، او موفق شد تا سنت‎های کهن قبیله را از بین ببرد و تغییراتی را در افغانستان به وجود بیاورد و جامعه را به سوی یک جامعه مدنی پیش ببرد. وی برای اولین بار در تاریخ افغانستان یک حکومت فراگیر متشکل از همه اقوام تشکیل داد و می‎خواست همه اقوام در سیاست سهیم باشند. همین مسیله باعث شد که هزاره‎های شیعه به خوبی از او حمایت کنند. برای دستگاه حکومتی و نظامی ساختار مشخصی را به وجود آورد، او فعالیت‎های مختلف و متفاوت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نسبت به حکومت‎های قبل درجهت آبادانی کشور انجام داد و در جهت رشد وبالندگی کشورنقش سازنده و تاثیرگذاری ایفا نمود.
    کلیدواژگان: امیرشیرعالی خان، افغانستان، مکتب، فرهنگ، لویه جرگه
  • علی جان عادلی* صفحات 153-178

    به رغم اهمیت تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شیعیان افغانستان در دوران معاصر، متون و منابع مربوط به این دوران آنچه تاکنون شناسایی شده، هنوز به صورت انتقادی نشر نیافته است. تحقیق حاضر، در پاسخ به این پرسش شکل گرفته است که اوضاع فرهنگی شیعیان در آثار تاریخی مورخان معاصر افغانستان چگونه انعکاس یافته و قابل نقد است؟ اهمیت این طرح از آنجا ناشی می‎شود که شیعیان همواره به خاطر تعصبات مذهبی، قومی و سمتی نادیده گرفته شده و حاکمان مستبد و متعصب تاثیر زیادی در بروز اختلافات مذهبی، قومی و سمتی در تمام زوایای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به صورت برجسته داشته‎اند، حتی مورخان که به ادعای خودشان هدف از نوشتن تاریخ بیان حقایق تاریخی است بی نصیب نمانده و خیلی از مورخان منصف در بعض موارد نتوانسته به خاطر تعلقان مذهبی، قومی سمتی خود، واقعیت ها را آن گونه که هست بیان نماید. درنتیجه چگونگی بازتاب، برسی و تحلیل اوضاع فرهنگی شیعیان افغانستان در آثار مورخان معاصر ضروری به نظر می‎رسد.

    کلیدواژگان: افغانستان، شیعیان، فرهنگ‎، نقد، تاریخ