فهرست مطالب

الهیات - پیاپی 6 (بهار و تابستان 1401)

نشریه الهیات
پیاپی 6 (بهار و تابستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1402/08/29
  • تعداد عناوین: 6
|
  • سیلیادین دراموند*، میشل آقامالیان صفحات 5-20

    بحث درباره رابطه علم و دین سابقهای طولانی دارد. مولف این مقاله که گیاهشناس و متاله است با محدود کردن دامنه بحث به رابطه الهیات جدید غرب با موضوعات روز در علوم زیستی، نخست مروری دارد بر تحولاتی که از زمان طرح نظریه تکاملی داروین در عرصه علوم زیستی پدید آمده است، و سپس با مروری بر تعدیالت و تحولاتی که با ظهور داروینیسم نو و رابطهاش با یافته های علم نوظهور ژنتیک رخداده است، به نتایج گوناگون مترتب بر نظریات و کشفیات جدید در حوزه علوم زیستی و فن آوریهای مربوب به آن می پردازد که حوزه های مختلف و مهمی از زندگی بشر را چه به معنای مثبت و چه منفی کلمه متاثر کرده و متالهان جدید غرب را به طیفی گسترده از واکنشهای مختلف، چه همدلانه و چه ناهمدلانه، برانگیخته است. این همسخنی مستمر الهیات با علوم زیستی نه فق به تعدیل رویکردهای آن انجامیده، که عرصه هایی نو بر آن گشوده است تا در پرتو الگوهای مربوب به علوم زیستی، نگاهی نو و عملگرایانه تر به دغدغه های حیات امروز بشر داشته باشد و حتی به پاسخهایی نو و مبتکرانه دست یابد. بخشی از این کوشش و کشاکش، موضوع این مقاله است که در دو قسمت تقدیم خوانندگان میشود.

    کلیدواژگان: تکامل، ژنتیک، بومشناسی، الهیات، فرضیۀ گایا
  • فیلیپ ل. کوئین*، هدایت علوی تبار صفحات 21-34

    نویسنده ابتدا معنا را به ارزششناختی، غایت شناختی و کامل، که جمع میان دو معنای اول است، تقسیم میکند و سپس با تمایزنهادن میان تقلیدکنندگان از مسین وتحسین کنندگان او میگوید زندگی گروه اول که مسین را الگوی خود قرار میدهند و میکوشند زندگی خود را شبیه زندگی او شکل دهند، معنای غایت شناختی دارد، اما چون برخی از این افراد در دنیا زندگی خوبی ندارند زندگی آنان فق در صورتی معنای ارزش شناختی و در نتیجه، معنای کامل خواهد داشت که حیات اخروی وجود داشته باشد. از سوی دیگر، از نظر مسیحیت تاریخ زندگی انسان تاریخ رستگاری است و مسیحیان با هماهنگ کردن خود با اهداف خدا برای رستگاری انسان میتوانند به زندگی خود معنای غایت ش ناختی بدهند. نویسنده در پایان، این نظرنیگل را که از دیدگاه عینی زندگی انسانها فاقد اهمیت و معنا است رد می کند و معتقد است که در مسیحیت دیدگاه عینی دیدگاه خداست و از این دیدگاه زندگی انسان ها مهم است، اما نباید در اهمیت آن مبالغه کرد به طوری که گویی از دی دگاه خدا بشریت مهم ترین چیز یا تنها چیز مهم است . همچنین مسیحیان نباید در خصوص معنای زندگی در مسیحیت مبالغه کنند وبا کامل دانستن این معنا سخنان ادیان و جهان - بینیه ای دیگررا در زمینه معنای زندگی نادیده بگیرند.

  • سوزان هاک*، محمد اصغری صفحات 35-45

    در این مقاله سوزان هاک به نقد و تحلیل انتقادی وضعیت رفتار اخلاقی و کاری حاکم بر دانشگاه های آمریکا می پردازد. هاک در این رویکرد جدید به سوالات اخلاق دانشگاهی، با بیان برخی از فضایل مورد نیاز برای انجام وظایف خود به عنوان استاد دانشگاه مسیول و خوب شروع می کند. و سپس نشان می دهد که چگونه تغییرات در مدیریت و تشکیلات دانشگاه ها به تدریج اما به طور اجتناب ناپذیری این فضایل را از بین می برد.

    کلیدواژگان: فضایل زندگی آکادمیک، آموزش عالی، درس دادن، پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و مدیریت دانشگاه
  • پیتر آدامسون*، مریم محسنی سیف آبادی، حامد آرضائی صفحات 47-74
  • روح الله مدامی* صفحات 75-95

    ملاصدرا و دکارت دو فیلسوف بزرگ و هم عصری هستند که انسان را دو ساحتی و متشکل از دو جوهر نفس و بدن می دانند. وجه اختلاف دکارت و ملاصدرا در نحوه ارتباط نفس و بدن است. دکارت تمایز نفس و بدن را ذاتی دانسته و به عبارت دیگر به ثنویت ذاتی قایل شده است. وی نفس را مستقل ،متمایز و مجرد از بدن می داند. اما صدرا نفس را متحد با بدن دانسته که در آغاز جسمانی بوده وبر اساس حرکت جوهری به تدریج مسیر تکاملی را طی می کند. ثنویت دکارتی با ابهامات و اشکالات متعددی روبرو شده است. زیرا طبق تعریف دکارت، نفس کاملا متمایز از بدن بوده و هیچ نیازی به بدن ندارد. از سوی دیگر به نوعی از ارتباط وتاثیر متقابل نفس و بدن اشاره کرده که راه حل ارایه شده از سوی وی مبنی بر چگونگی ربط امر مجرد با مادی قانع کننده به نظر نمی رسد. لکن مطابق دیدگاه ملاصدرا، نفس و بدن هر کدام مرتبه ای از مراتب دیگری محسوب می شوند و تمایز آن دو ذاتی نبوده بلکه به صورت مرتبه ای است. به عبارت دیگر صدرا به نوعی به ثنویت تشکیکی قایل است. صدرا با نظر به اصول فلسفی خود ،همچون تشکیک وجودی، جسمانی الحدوث نفس و حرکت جوهری،  رابطه نفس و بدن را به گونه ای تبیین نموده که نه تنها دچار اشکالات دکارت نمی شود بلکه ضمن رفع اشکالات، پاسخ های معقول تری ارایه داده است. از نظر صدرا نفس در ابتدا از صورت جسمانی برخوردار بوده و سپس در اثر حرکت جوهری به مراتب عالی و کمال نایل می شود. وجه اشتراک در نظریه دو فیلسوف، این است که هردو نفس را امر مجرد و جاویدان می دانند که مقابل دیدگاه یگانه انگاری یا مادیگرایانه قرار دارد.

    کلیدواژگان: نفس و بدن، دکارت، ملاصدرا، ثنویت ذاتی، ثنویت تشکیکی، جسمانی الحدوث، حرکت جوهری، یگانه انگاری
  • خاویر بردمن*، محسن ساربان نژاد، زهرا رضایتی صفحات 97-130
    این مقاله، مفهوم شر رادیکال کانت را امکان سنج و روشن کننده جنبه های مشکل ساز آنچه آرنت «ابتذال شر» می خواند، در نظر می گیرد. با بازسازی تحلیل های متنوعی که آرنت از این مفهوم در نوشته های بعدی اش ارایه می کند، نشان می دهم که چالش نظری اصلی مطرح شده توسط آن مربوط به قضاوت در باب مسیولیت اعمال شیطانی است که به نظر می رسد فاقد مقاصد شیطانی قابل تشخیص هستند. برای روشن شدن این موضوع، به متنی متعارف از کانت می پردازم که در آن رابطه بین شر و مسیولیت نقش اصلی را ایفا می کند: دین در مرزهای عقل محض. با تکیه بر تفسیری از این نوشته که توسط کارل یاسپرس، معلم آرنت که در سال 1935 منتشر شد، در ارتباط آشکار با ناسیونال سوسیالیسم، من تفسیر آرنت از مفهوم شر رادیکال کانت را به چالش می کشم و استدلال می کنم که این تفسیر برای «ابتذال شر» نشان دهنده یک مقدمه است، نه مثال نقض. از نظر کانت، شر رادیکال عبارت است از امحاء احساس مسیولیت فرد، در نتیجه ایجاد یک ذهنیت تبریه کننده از خود، مانند آنچه در طول محاکمه آیشمن مشخص می شود.
    کلیدواژگان: آرنت، کانت، شر، مسئولیت، آیشمن