فهرست مطالب

مطالعات و پژوهش های دانشکده ادبیات و علوم انسانی - پیاپی 40 (بهار 1384)

مجله مطالعات و پژوهش های دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان
پیاپی 40 (بهار 1384)

  • 255 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1384/12/01
  • تعداد عناوین: 11
|
  • سیر تاریخ نگاری محلی ایالت فارس
    یوسف رحیم لو، علی سالاری شادی صفحات 1-12
    تاریخ نگاری محلی سومین گونه مشهور تاریخ نویسی پس از تاریخ های سلسله ای و عمومی است و هر ایالت و یا شهری با فراخور اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاص خود دارای یک، یا چند اثر در تاریخ محلی است. در این میان ایالت وسیع و پر رونق فارس با زمینه های تاریخی، فرهنگی و دینی خاص از تاریخ نگاری محلی نسبتا پرباری برخوردار است.
    با وجود آنکه ایالت فارس پیوندی عمیق با دنیای قبل از اسلام به عنوان مهد سلسه های هخامنشی و ساسانی داشت، اما تاریخ نگاری محلی آن فارغ از وابستگی دور و دراز با دنیای پیش از اسلام و غرق در فرهنگ و افکار عصر اسلامی به خصوص عرفان و تصوف بود. اولین آثار تاریخ این ایالت به زبان عربی و در ترجمه احوال مشایخ است. این رویکرد چندین قرن طول کشید، به گونه ای که باعث شد مزارنویسی به عنوان شاخه ای از تاریخ نگاری محلی از این سامان شروع شود. گذشته از آن چندین اثر به زبان فارسی تا عصر ناصری (1313-1253) تدوین یافت که آنها نیز به نوعی تحت تاثیر همان تراجم احوال مشایخ و صوفیه می باشد. از جمله بخش دوم کتاب شیرازنامه و بخشهایی از فارسنامه ناصری این واقعیت را نشان می دهد. تاریخ نگاری محلی فارسی، آشکارا از مسائل سیاسی و نظامی دوری جست و بیشتر به اوضاع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و دینی ایالت فارس پرداخت و حتی در آثاری چون فارسنامه ابن بلخی و فارسنامه ناصری که به دستور حاکم وقت تالیف شده اند، نیز این واقعیت به چشم می خورد.
    کلیدواژگان: تاریخ نگاری محلی، ایالت فارس، فارسنامه ابن بلخی، شیراز نامه، هزار مزار، فارسنامه ناصری
  • جامع هفشویه
    استاد محمد مهریار صفحات 13-16
    هفشویه نام دیهی بزرگ و متعتبر است در دهستان قهاب. امروز این دهستان را قهاب به ضم اول تلفظ می کنند ولی حق این بود که به کسر اول تلفظ می کردند نه به ضم، ولی این هم از شگفتی های تطور زبان است. اینکه قهاب یعنی چه؟ برای تفصیل واژه شناسی آن رجوع کنید به فرهنگ جامع نامها و آبادی های کهن اصفهان. اجمالا «هفتشویه» از دو جز «هف» و «شویه» یا «شوی» تشکیل شده و به نحو اختصار «هف» همه جا علامت آب است، یا بهتر بگوییم تطور یافته واژه «اپ» معادل «آب» و «شوی» از همان ریشه شستن است و روی هم به معنای آب روان، البته نامگذاری دیه ها با واژه آب سابقه طولانی دارد. اما واژه قهاب از دو جز «قه» و «آب» تشکیل شده، جز اول آن که گفتیم با کسر اول باید تلفظ شود، همان تطور یافته کلمه «که» است که در تعریب به صورت «قه» در آمده و صورت اصلی آن «کهاب» است. یعنی دهستانی که از آب «که» مشروب می شود. «که» و «کاهریز» و «کی» همه به یک معناست و در توسعه معنا به معنای قنات است. البته کی قنات سر باز است. که بیشتر دیه های قهاب را در روزگاران آبادانی مشروب می ساخت...
  • امرای صاحب منصب در دادگاه خوارزمشاهیان
    محمد امیر شیخ نوری، هوشنگ خسروبیگی صفحات 17-40
    در دوره خوارزمشاهیان درگاه یا دربار همچون گذشته تشکیلات گسترده ای داشت. کارکنان دربار جدا از دیوانیان، به گروه های مختلف تقسیم می شدند و هر گروه جایگاه و مرتبه خاص خود را داشت. صرف نظر از خانواده سلطان، ارشد این گروه ها امرای درگاه بودند که خود نیز به دسته هایی تقسیم می شدند. در این مقاله برخی امرای مقرب درگاه از جمله؛ حاجب، امیر مجلس، امیر آخور، امیرشکار که هر یک متصدی مسئولیتی در درگاه بوده اند، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین پیشینه منصب، جایگاه منصب در ساختار اداری دولت خوارزمشاهیان، معرفی برخی صاحبان این مناصب و بررسی مناصب مشابه این مسئولیتها از مهمترین سرفصلهایی است که در این مقاله بررسی خواهد شد.
    کلیدواژگان: خوارزمشاهیان، دربار، درگاه، امیر، حاجب، امیر مجلس، امیر آخور، امیرشکار
  • تشیع و وقف در عصر صفوی
    نزهت احمدی صفحات 41-62
    مقاله حاضر به بررسی ارتباط وقف با تشیع، تاثیر گسترش تشیع در ایران، تاثیر نهاد آموزش دینی بر گسترش تشیع و نقش تشیع در جهت دهی به موقوفات در دوره صفوی پرداخته است و بر آن بوده است که نشان دهد چگونه گسترش وقف توانست بر روند گسترش تشیع در ایران تاثیر گذارد. همچنین مشخص می کند که سیاستهای حاکم بر جامعه در حالی که از سویی به تقویت گسترش وقف دامن می زد از سوی دیگر با استفاده از این گسترش به رواج سیاست مذهبی خود، یعنی گسترش تشیع در جامعه کمک می کرد. برای درک بهتر چگونگی گسترش تشیع در ایران عصر صفوی، بررسی وقفنامه ها و اسناد وقفی این دوره و تجزیه و تحلیل آنها لازم به نظر می آید.
    این پژوهش با روش کتابخانه ای و اسنادی تدوین شده است و اسناد وقفی سه شهر اصفهان، کرمان و مشهد به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند.
    کلیدواژگان: تشیع، نهاد، وقف، صفوی، آموزش
  • ریخت شناسی طبقه تجار مقارن جنبش مشروطیت
    سهیلا ترابی فارسانی صفحات 63-88
    طرح تعاریف متعدد و ارایه مفاهیمی همچون طبقه اجتماعی و رده بندی و مفهوم کلمه تجار با به کارگیری مضمون «طبقه در خود» برای طبقه تجار به مفهوم وجود عینی و واقعی طبقه اجتماعی برای افرادی است که دارای شیوه زندگی تولید و درآمد اقتصادی مشابه هستند، ولی در این مرحله افراد به آگاهی و همبستگی طبقاتی دست نیافته اند و نیز مضمون «طبقه برای خود» هنگامی که تجار به نوعی آگاهی و همبستگی طبقاتی دست یافته اند، مضامینی کاملا بجا و درست است که برای طبقه تجار ایران مقارن جنبش مشروطیت رخ داد. ریخت شناسی این طبقه به مفهوم تعیین روابط درونی و ساخت و کار داخلی این طبقه، طرح روابط بیرونی آن با دیگر گروه های اجتماعی در روشن تر شدن هویت طبقاتی تجار کمک خواهد کرد. از این رو علاوه بر ساخت درونی این طبقه به روابط آنها با دولت، حکام، علما، مردم، روشنفکران، اصناف و صراف ها پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: طبقه، طبقه در خود، طبقه برای خود، تجار، تاجر، زمیندار، ملک التجار، تاجر باشی
  • نگرشی بر شورش شیرخان افغان در عصر شاه صفی
    جهانبخش ثواقب صفحات 89-108
    این پژوهش در پی یافته هایی برای این پرسش هاست: 1) شورش شیرخان افغان از چه عواملی نشات می گرفت و هدف آن چه بود؟ 2) این شورش چه سرنوشتی پیدا کرد و چرا؟ 3) پیامدهای آن چه بود؟
    این شورش که در سال 1040 ه. ق در حوزه جغرافیایی قندهار رخ داد و ادامه آن تا 1041 نیز کشیده شد، در دوره حاکمیت شاه صفی (52-1038ه.ق)، جانشین شاه عباس اول، که سلطنت وی آغاز دوره دوم حیات سیاسی صفویه محسوب می شود، به وقوع پیوست و اوضاع ایالت مهم قندهار را دچار آشفتگی کرد. ضعف شاه صفی در حکومت داری و نا آرام بودن اوضاع غرب کشور بر اثر حمله عثمانی، همراه با رقابت موجود بین شیرخان و علیمردان خان حاکم قندرها فرصتی را برای شیرخان فراهم کرد تا جاه طلبی و فزون خواهی خویش را بیازماید. هر چند تلاشهای وی برای دستیابی به حکومت قندهار با سرکوب شدن به دست رقیب دیگر ناکام ماند.
    در این مقاله، علل بروز شورش شیرخان افغان و اقدامات او، آغاز و فرجام شورش، عوامل ناکامی و پیامدهای آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
    روش تحقیق در این مقاله از نوع پژوهش تاریخی و روش انجام آن به صورت کتابخانه ای و گرد آوری اطلاعات به شیوه فیش نگاری بوده است.
    کلیدواژگان: شاه صفی، شیرخان افغان، علیمردان خان، قندهار، فوشنج، شورش
  • نقش طایفه تکلو در تثبیت و تضعیف دولت صفوی تا پایان دوره شاه عباس
    عباس سرافرازی صفحات 109-138
    طایفه تکلو از طوایف قزلباش در تشکیل حکومت صفوی نقش عمده ای ایفا کردند، آنها برای کسب مقام و مراتب بالاتر در دربار فعالیتهایی انجام دادند که در دوره شاه طهماسب اول گروهی از آنها قتل عام شدند، اما موجودیت خود را در تشکیلات صفویان حفظ کردند. تا سال 1005 ه /1596م که شاه عباس آنها را حذف کرد این طایفه به طور علنی و غیر علنی توطئه های زیادی را علیه صفویان تدارک دیدند و در تضعیف حکومت صفویه نقش آفرین شدند. پس از فوت شاه عباس اول در بسیاری از حوادث به خصوص از بین رفتن شاهزادگان و خانان صفوی دخالت داشتند و با حمایت از برخی شاهزادگان به درگیری های درون درباری دامن می زند. باز شدن دست قزلباشان در قتل شاهان صفوی که تکلوها در آن بی نقش نبودند، باعث از بین رفتن قد است معنوی و تغییر باور عمومی و اعتقاد قزلباشان نسبت به شاهان صفوی گردید که این امر باعث ضعف و ایجاد هرج و مرج های پس از فوت شاه طهماسب اول و جدایی هر چه بیشتر دین سالاری از حکومت در دوره شاه عباس اول گردید. مخالفتهای تکلوها از جنبه سیاسی و نظامی نیز ضربه های اساسی بر حکومت صفویان وارد کرد، چرا که آنان برای مخالفت با صفویان به همکاری با عثمانیان و حمله آنان به ایران در سال 940 هجری پرداختند که از این رهگذر نیز صدمات جدی بر صفویان وارد آمد.
    کلیدواژگان: ایران، صفویان، طوایف، قزلباشان، تکلوها
  • تاثیر قرارداد 1907 روس و انگلیس بر سیاستهای داخلی و خارجی ایران
    یحیی کلانتری، علیرضا علی صوفی صفحات 139-160
    دیدگاه اصلی نوشتار حاضر این است که هرگاه دولتهای استعماری روسیه و انگلستان درخصوص ایران با یکدیگر توافق کرده اند، استقلال و تمامیت ارضی ایران به شدت در معرض خطر قرار گرفته است و تحولات داخلی ایران نیز تحت تاثیر این هماهنگی واقع شده است. بر پایه این نگرش تضاد و تنش بین روسیه و انگلستان موجبات تامین استقلال ایران را فراهم ساخته و استفاده از سیاست موازنه بین دو رقیب را از جانب ایران آسان نموده است، بنابر این همچنان که تشدید رقابت روسیه و انگلستان در آستانه انقلاب مشروطیت پیروزی آزادیخواهان ایران را تسریع کرد، توافق روسیه و انگلستان نیز در قرارداد 1907 میلادی از نظر سیاست خارجی استقلال و تمامیت ارضی ایران را در معرض خطر قرارداد و از نظر تحولات سیاسی داخلی نیز استبداد محمدعلی شاه را جان تازه ای بخشید و همراهی استعمار خارجی با استبداد داخلی موازنه را علیه آزادیخواهان ایران تغییر داد و زمینه به توپ بستن و تعطیلی مجلس نوپای ایران را فراهم ساخت. شواهد و مدارک موجود در راستای اثبات این دیدگاه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: قدرت سوم، معاهده، اصل موازنه، وضعیت نیمه استعماری، دیپلماتیک، سیاست بین الملل، منطقه حایل، تمامیت ارضی، سیاست خارجی، دو قطب استعماری، استبداد استعماری، تعادل سیاسی، مثلث موازنه، استبداد صغیر، توافق نامه، سیاست استعماری، موازنه سیاسی
  • داریوش، شاهنشاه برگزیده اهورامزدا
    سیداصغر محمود آبادی صفحات 161-178
    هنگامی که داریوش هخامنشی (522- 486 ق.م) پس ازمبارزاتی سخت با گئومات مغ – آن گونه که خود توصیف می کند – و برخوردهای جدی و سرنوشت ساز با مدعیانی که خواستار دگرگونی در وضع خود و دولت هخامنشی بودند، پیروز بیرون آمد، در اولین گزارش خود در مورد گئومات و شورشهای فراوان و فراگیر که در بیستون کرمانشاهان منتشر نمود و4 آن را به عنوان سندی رسمی و پایدار برای آیندگان به ودیعه نهاد، خود را شاهنشاه برگزیده- به خواست – اهورامزدا معرفی می کند. چه انگیزه هایی داریوش را وادار می کند که چنان پیام تازه و قابل بررسی یی را برای نخستین بار در ایران زمین به مردم زمان خود و آیندگان انتقال دهد؟ برخی از مورخان او را زرتشتی خوانده اند و بسیاری نیز موضوع را با ابهام نگاه کرده و عده ای نیز داریوش را نه یک زرتشتی مومن و وفادار و آرمان مند، بلکه سیاستمداری جدی با چهره ای نظامی و خشن و یک توسعه گر بی گذشت و سرانجام یک بازرگان آگاه و کارا، معرفی کرده اند. با این حال اینکه چرا داریوش خود را با اراده اهورامزدا پیروز و بزرگ می نامد چندان روشن نیست. مقاله حاضر سعی دارد از درون پیچیدگی های سیاسی و ناپیدایی های اجتماعی و مبارزات اعتقادی آن زمان، تا حدودی برای این سوال پاسخی درخور بیابد.
    کلیدواژگان: داریوش، مشروعیت، اهورا مزدا، هخامنشیان
  • اندیشه سیاسی ایرانی و پایتخت های ایران (907 - 205 ه ق)
    مرتضی نورایی صفحات 179-202
    در این مقاله سعی بر آن است تا با نگاهی فشرده به جایگاهی اجرایی اندیشه سیاسی در ایران به یک دوره طولانی تحولات میان سالهای 907-205 ه. ق /1501-820 م بپردازیم. شرح اندیشه سیاسی در واقع از آن جهت مورد نظر است که می توان کارکرد سیاسی – اجرایی آن را در سیمای ایرانشهر جست و جو کرد. تنوع سلسله ها در جغرافیای تاریخی ایران گویای وضع پر فراز و نشیبی است. اما گزینش مراکز سیاسی متنوع از سوی فاتحان بیان نوعی غلبه اندیشه سیاسی بر عمل سیاسی است. یعنی فاتحان ناگزیر از کاربست شیوه و ابزارهایی بودند تا بتوانند در محلی خاص تجلی قدرت خود را احساس کرده و به دیگران نشان دهند.
    این پژوهش ابتدا به طرح مختصر چارچوبه های اندیشه سیاسی ایرانی و کارکردهای آن پرداخته و آنگاه جغرافیای تاریخی بحث را ترسیم می کند.
    1- دوره اول: طاهریان تا غزنویان (351- 205 ه ق / 962 – 840 م)2- دوره دوم: غزنویان تا مغول (616- 351 ه ق / 1219 – 962 م)3- دوره سوم: مغول تا صفویان (907 -616 ه ق / 1501 – 1219 م)
    کلیدواژگان: اندیشه سیاسی، پایتخت ها، سلسله های ایرانی، ایرانشهر، جغرافیای تاریخی
  • تاثیر ایدئولوژی صفویان بر منبت کاری دوران حکومت شاه طهماسب
    قباد کیانمهر، مجتبی انصاری، محمود طاووسی، حبیب الله آیت اللهی صفحات 203-234
    این مقاله به بررسی تاریخی تاثیر ایدئولوژی صفویان بر شکل گیری منبت کاری سبک صفوی می پردازد. از آنجا که سبک منبت کاری صفوی در دوران شاه طهماسب به کمال خود می رسد، از این رو در این پژوهش آثار منبت اجرا شده در زمان وی با مشاهده میدانی مورد تحلیل قرار گرفته و ریشه های اعتقادی آن تطبیق داده شده است.
    در بررسی تحلیلی آثار موجود به این نتیجه می رسیم که هنرمندان منبت کار دوران شاه طهماسب برای تبیین سبکی در هنر منبت ایرانی به نام سبک صفوی از ویژگی هایی که اشاره به سه نوع مضمون یعنی تشیع اثنی عشری، تصوف و فرهنگ ایران باستان دارد، استفاده نموده اند. به کارگیری این سه ویژگی به سه رکن اصلی ایدئولوژی صفویان مطابقت دارد و اشاره به این موضوع می کند که آنچه منبت سبک صفوی را به وجود آورده ریشه در اعتقادات آنان دارد. ارکان ایدئولوژیک صفویان نه تنها باعث توجه مردم به سابقه ملی خود و وحدت ملی شده، بلکه بسیاری از رشته های هنری از جمله منبت ایرانی را نیز به سوی سبکی هدایت نمود که بر همان ارکان قرار داشت. بنابراین می توان آن را سبکی ملی نامید. این سبک در مقطع سوم حکومت شاه طهماسب به چنان کمالی می رسد که پس از آن هیچ هنرمندی نمی تواند در تکامل بیشتر آن قدم مهمی بردارد.
    کلیدواژگان: منبت کاری ملی ایران، منبت کاری سبک صفوی، منبت کاری دوران طهماسبی