فهرست مطالب
مجله پزشکی کوثر
سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 43، بهار 1386)
- تاریخ انتشار: 1386/06/25
- تعداد عناوین: 11
-
-
صفحه 1هدفهدف از این مطالعه بررسی تاثیر تحریک الکتریکی هسته قاعده ای ماینرت (NBM) بر خصوصیات پاسخی نورون های قشر بارل می باشد.روش بررسیثبت خارج سلولی تک واحدی به جابه جایی ویسکرها که با کامپیوتر کنترل می گردید، از نورون های لایه V قشر بارل، موشهای صحرایی نر، نژاد Wistar به عمل آمد؛ آن گاه خصوصیات پاسخی نورون ها قبل و بعد از تحریک NBM با یکدیگر مقایسه شد.یافته هانتایج نشان داد که تحریک الکتریکی NBM پاسخ برانگیخته شده 7/60 % از نورون ها را تغییر می دهد. پاسخ بقیه نورون ها (3/39%) تحت تاثیر تحریک NBM قرار نمی گیرد. بعد از تحریک NBM بیشترین اثر مشاهده شده کاهش پاسخ نورون ها است که در 5/76% موارد تغییر یافته مشاهده گردید. اثرات کاهشی مشاهده شده، 800 میلی ثانیه بعد از تحریک الکتریکی NBM از بین می رود. تحریک NBM زمان پاسخ دهی نورون ها را نیز به طور معنی داری کاهش می دهد ولی فعالیت خودبه خودی نورون ها تغییری نمی کند.نتیجه گیرینتیجه گرفته شد که NBM نقش مهمی در تنظیم تعادل تحریک و مهار قشر بارل دارد.
کلیدواژگان: هسته قاعده ای ماینرت (NBM)، تحریک الکتریکی، قشر بارل، ثبت تک واحدی -
صفحه 13هدفهدف از این مطالعه بررسی عصاره بخش های مختلف میوه هندوانه ابوجهل روی غلظت گلوکز و سیستم آنتی اکسیدانی به منظور بررسی تاثیر آن در پیشگیری و درمان عوارض دیابت در موشهای دیابتی شده با کمک استرپتوزوتوسین بود.روش بررسیگلوکز خون، گلوتاتیون، کاتالاز، سوپراکسیددیسموتاز و مالون دی آلدهید در بافتهای طحال، کبد و کلیه به همراه کاهش وزن در شش گروه از موشها] I. کنترل، II. کنترل دیابت، III. پیش درمان با عصاره پوسته (mg/kg 200)، سپس تزریق STZ، .IV پیش درمان با عصاره پوسته و مغز (mg/kg 200) و سپس تزریق STZ، V. درمان شده با عصاره پوسته (mg/kg 200)،. VI درمان شده با عصاره پوسته و مغز (mg/kg 200) [اندازه گیری شد.یافته هاافزایش قندخون در موشهای دیابتی نسبت به موشهای کنترل دیده شد (به ترتیبmg/dl 12/36 ± 209/6 و 10/21 ± 5/105) که بعد از درمان با عصاره هندوانه ابوجهل (پوسته، پوسته و مغز) غلطت گلوکز به ترتیب 16/2 و 22/48 ٪ کاهش یافت. میزان GSH و فعالیت SOD در حیوانات دیابتی 21 روز پس از تجویز STZ به طور معنی داری کمتر از حیوانات کنترل بود اما، میزان MDA افزایش یافته بود. تجویز عصاره هندوانه ابوجهل موجب کاهش معنی دار گلوکز خون و غلظت MDA و افزایش میزان GSH و فعالیت SOD در بافتهای مورد بررسی گردید. همچنین تجویز عصاره پوسته و پوسته و مغز یک هفته قبل از دیابتی نمودن (تیمار حیوانات با (STZ موجب کاهش 16/8% و 25% در ابتلا به دیابت در اثر آلودگی با STZ گردید.نتیجه گیرینتایج حاصل نشان دهنده تاثیر مصرف خوراکی عصاره هندوانه ابوجهل روی کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از دیابت و کاهش قندخون است و احتمالا به عنوان یک عامل مناسب جهت پیشگیری از ابتلا به دیابت می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
کلیدواژگان: دیابت، هندوانه ابوجهل، سیستم آنتی اکسیدانی، قند خون -
صفحه 21هدفبررسی اثر ضد کاندیدایی جعفری مکزیکی بر روی گونه کاندیداآلبیکنس مقاوم و حساس به فلوکونازول.روش بررسیبه این منظور عصاره الکلی از پیکره رویشی این گیاه به روش خیساندن (مسراسیون) تهیه و در شرایط خلاء تغلیظ شد. رقتهای مختلف عصاره پس از مجاورت با مخمرهای مقاوم و حساس به فلوکونازول به محیط کشت اضافه و اثرات ضدقارچی آنها ارزیابی گردید.یافته هانتایج نشان داد که عصاره ضدقارچی بر روی گونه کاندیداآلبیکنس مقاوم و حساس به فلوکونازول مؤثر است. مقادیر غلظت باز دارندگی از رشد گونه حساس به فلوکونازول کاندیداآلبیکنس 5/34 میکروگرم بر میلی لیتر و گونه مقاوم به فلوکونازول 69 میکرو گرم بر میلی لیتر می باشد. نتایج این مطالعه بیان می کند که این گیاه ارزش بالقوه در مهار رشد کاندیداالبیکنس در شرایط آزمایشگاهی را دارد.نتیجه گیریبر اساس نتایج به دست آمده در تحقیق حاضر، عصاره گیاهی جعفری مکزیکی بیشترین تاثیر ضدقارچی را علیه ایزوله های مقاوم به فلوکونازول در مقایسه با ایزوله های حساس به فلوکونازول نشان داد. استفاده گسترده از داروهای ضدقارچی به ویژه ترکیبات ازول در درمان کاندیدیازیس حاد منجر به مقاومت در گونه های کاندیدا شده است؛ از این رو استفاده از تستهای مناسب ضدقارچی قبل از انتخاب داروی مناسب برای هر یک از عفونتهای ذکر شده ضروری است که این امر منجر به کاهش مقاومتهای ثانویه و انتخاب پروتکل های درمانی مناسب می گردد. با توجه به نتایج به دست آمده در مورد اثر مهاری عصاره فوق بر روی رشد ایزوله های کاندیداآلبیکنس این عصاره به عنوان منبع ضدقارچی مؤثر در کنترل کاندیدیازیس به شمار می رود.
کلیدواژگان: جعفری مکزیکی، کاندیداآلبیکنس، فلوکونازول، فعالیت ضدقارچی -
صفحه 29هدفدر این تحقیق تاثیر عفونت مخمر کاندیدا آلبیکنس و پروتئینهای ساختاری وترشحی آن بر حجم تومور، بقا و نسبت لنفوسیتهای ارتشاح یافته به تومور (CD4/CD8) در موشهای مبتلا به سرطان پستان (شرایط In vivo) و نیز خاصیت سرکوبگری این پروتئینها در شرایط In vitro مورد ارزیابی قرارگرفت.روش بررسیدر ابتدا مخمر کاندیداآلبیکنس در محیط مایع کشت داده شد. سپس پروتینهای ترشحی کاندیداآلبیکنس آزاد شده در محیط کشت، با ستون کروماتوگرافی تخلیص گردید. پروتینهای ساختاری نیز با سونیکیت کردن مخمر بدست آمد و با کمک تست MTT خاصیت سرکوبگری آنها مورد ارزیابی قرارگرفت. جهت بررسی تاثیر عفونت کاندیدیازیس و اثر پروتئینهای ساختاری و ترشحی بر حجم تومور، بقا و نسبت لنفوسیتهای ارتشاح یافته به تومور (CD4/CD8)، موشهای Balb/c با جراحی ساده توموری شدند و سپس در چهار گروه مجزا قرار گرفتند. گروه اول مخمر زنده کاندیداآلبیکنس، گروه دوم پروتئینهای ساختاری، گروه سوم فراکشنهای پروتئینهای ترشحی و گروه چهارم (گروه کنترل) PBS به طور روزانه دریافت نمودند. روزانه حجم تومور در 4 گروه فوق اندازه گیری شد. مرگ و میر موشها نیز در روزهای متوالی ثبت می گردید در نهایت بافت توموری در 4 گروه فوق جداسازی و سوسپانسیون شد. سپس رنگ آمیزی با آنتی بادی های CD4/CD8 انجام گردید در انتها سنجش نسبت این سلولها در بافت توموری با روش فلوسایتومتری اندازه گیری شد.یافته هانتایج نشان داد که عفونت کاندیدائی ناشی از مخمر زنده کاندیداآلبیکنس و پروتئینهای ساختاری و ترشحی آن در مقایسه با گروه کنترل موجب سرکوب پاسخهای تکثیری لنفوسیتها شده است بررسی موشهای توموری که پروتئینهای ساختاری و ترشحی کاندیدا آلبیکنس را به صورت درون وریدی دریافت نموده بودند و یا عفونت کاندیدا آلبیکنس داشته اند، نشان داد که این گروه ها در مقایسه با گروه کنترل افزایش رشد تومور داشته اند. همچنین بقای این موشها نسبت به گروه کنترل کمتر شده بود. بررسی فلوسایتومتری نشان داد که نسبت سلولهای T(CD4/CD8) ارتشاح یافته به تومور در موشهای دریافت کننده پروتئینهای ساختاری و ترشحی و همچنین موشهای عفونی کاهش یافته است.نتیجه گیریبررسی های فلوسایتومتری نشان داده است که با توجه به افزایش حجم تومور نمی توان نقش کمکی برای این سلولهای TCD4 قائل شد. لذا با توجه به افزایش حجم و پیشرفت تومور، این سلولها احتمالا سلولهای T تنظیمی هستند که در منطقه تومور پاسخهای ایمنی را سرکوب نموده و به رشد برق آسای تومور کمک نموده اند.
کلیدواژگان: کاندیداآلبیکنس، تومور، کاندیدیازیس، نسبت لنفوسیتهای CD4/CD8 ارتشاح یافته به تومور -
صفحه 41هدفمطالعات قبلی نشان داده اند که عصاره آبی الکلی گیاه شقایق Rhoeas) (Papaver بر وابستگی و حساسیت ناشی از مورفین در موشهای کوچک آزمایشگاهی نر مؤثر است.روش بررسیدر این تحقیق اثر عصاره آبی-الکلی گیاه شقایق بر تحمل اثرات ضد دردی مورفین و مداخله عصاره شقایق در این امر در موشهای کوچک آزمایشگاهی نر بررسی شد.یافته هاآزمایش ها نشان داد که تجویز حاد مورفین (mg/kg 1، 2، 5 و 10) باعث بی دردی وابسته به دوز در ح ی وانات گرد ی د. این افزایش در گروه دریافت کننده دوز (mg/kg 5 و 10) مورفین کاملا معنی دار بود. تجویز عصاره (mg/kg 100،50،25) نسبت به گروه سالین هیچ گونه تغییری در می زان بی دردی ح ی وانات ایجاد نکرد. تجویز مورفین (mg/kg 50، دوبار در روز) برای سه روز پیاپی سبب القاء تحمل به مورفین در این حیوانات شد، به نحوی که تجویز دوز مؤثر مورفین (mg/kg 10) در این حیوانات نتوانست باعث افزایش القای بی دردی شود. تجویز عصاره (mg/kg 100 و 50) قبل از تجویز مورفین (mg/kg 50) در روزهای القای تحمل، سبب کاهش معنی دار تحمل به مورف ی ن گردید.نتیجه گیریاز این آزمایش ها استنباط می شود که عصاره گیاه شقایق سبب کاهش تحمل نسبت به اثرات بی دردی مورفین در موشها می شود که این امر ممکن است در انسان نیز صادق باشد.
کلیدواژگان: مورفین، تحمل، بی دردی، شقایق -
صفحه 49هدفهدف از انجام این مطالعه مقایسه کردن تاثیر قرص عصاره سنجد و استامینوفن و پلاسبو در بیماران مبتلا به استوآرتریت زانو می باشد.روش بررسیدر این مطالعه تصادفی شده دوسوکورکنترلی با پلاسبو، ما 120 بیمار استوارتریتی زانو با درد متوسط تا شدید، بدون بیماری همزمان (جور شده از نظر Body Mags Index وKellgren-Lawrence grade) را به مدت 7 هفته تحت درمان برنامه ریزی شده با عصاره سنجد، استامینوفن و پلاسبو قرار دادیم. دوره درمان شامل 7 هفته درمان با داروهای مورد نظر بعد از 2 هفته دوره Washout بود. در ابتدای شروع درمان، 40 بیمار عصاره سنجد، 40 بیمار استامینوفن و 40 بیمار پلاسبو دریافت کردند. دوز درمانی برای همه گرو ها شامل دو قرص بود. ناپروکسن در طول درمان به عنوان درمان اختیاری در صورت درد شدید (rescue) بکار برده شد. پاسخ درمانی با اندکس های استاندارد (Visual Visual Analog Scale of pain (VAS), Lequesne''s Pain Function Index (LPFI) and Global assessment of efficacy and tolerability by patient and physician) سنجیده شد.یافته ها115 بیمار تا انتهای مطالعه (7هفته) پیگیری شدند. از این میان 38 نفر عصاره سنجد، 37 نفر استامینوفن و 40 نفر پلاسبو دریافت کردند. در گروه های درمانی عصاره سنجد، استامینوفن و پلاسبو، میانگین ± انحراف معیار در LPFI Score به ترتیب از 6/2 ± 3/9 به 1/3 ± 7/6، از 8/2 ± 4/10 به 9/2 ± 6/8 و از 9/2 ± 4/9 به 9/2 ± 3/8 کاهش پیدا کرد (001/0 P<). در Global assessment of efficacy and tolerability by patient and physician، بهبود از وضعیت پایه در گروه عصاره سنجد بهتر از گروه های درمانی استامینوفن و پلاسبو بود (001/0 P<). در بین گروه های درمانی هیچ اختلاف آماری و بالینی از نظر عوارض جانبی و تحمل بیمار به دارو دیده نشد.
بحث: این مطالعه نشان داد که عصاره سنجد به عنوان یک درمان جدید گیاهی، در درمان استوآرتریت زانو کارآیی بهتری از استامینوفن و پلاسبو دارد.
کلیدواژگان: استوآرتریت زانو، درمان، سنجد (Elaeagnus Angustifolia)، استامینوفن -
صفحه 59هدفهدف از این مطالعه بررسی فعالیت الکتریکی عضلات پشتی و شکمی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن حین حفظ بار است.روش بررسیاین مطالعه بر روی 10 زن مبتلا به کمردرد مکانیکی مزمن و 10 زن سالم به عنوان گروه کنترل انجام شد. با استفاده از دو حسگر شیب سنج و سیستم EMG پنج کاناله و با استفاده از الکترود سطحی فعالیت الکتریکی از عضلات سمت راست (ارکتور اسپاین- مولتی فیدوس- راست شکمی- مایل داخلی- مایل خارجی) بررسی شد. شش فعالیت استاتیک با سه سطح بار خارجی (صفر و شش و دوازده کیلوگرم) و دو وضعیت تنه (نوترال و خمیده 30 درجه) مورد بررسی قرار گرفت.یافته هافعالیت الکتریکی عضله مایل داخلی شکمی در افراد مبتلا به کمردرد کمتر از افراد سالم بود. علاوه بر این فعالیت الکتریکی عضله مایل خارجی شکمی به عکس در افراد مبتلا به کمردرد بیشتر از افراد سالم بود (05/0 P<).نتیجه گیریبه نظر می رسد که برنامه سیستم کنترل حرکتی (کنترل حرکتی و وضعیت) در افراد مبتلا به کمردرد به دلیل تاثیر درد، تغییر می کند؛ به طوری که میزان فعالیت عضلات گلوبال افزایش می یابد و متعاقب آن از میزان فعالیت عضلات لوکال کاسته می شود و این امر منجر به بی ثباتی ستون فقرات در این بیماران می گردد. بنابراین برنامه تمرین درمانی برای این گونه بیماران باید به نحوی طراحی شود که منجر به بهبود عملکرد سیستم کنترل حرکتی و در نتیجه بهبود الگوی فعالیت عضلات مایل شکمی همانند افراد سالم گردد.
کلیدواژگان: کمردرد مزمن، الکترومیوگرافی، عضلات تنه، بار خارجی، فعالیت استاتیک -
صفحه 69هدفدر این مطالعه ما به بررسی اثر حمایتی داروی زناپاکس در مقایسه با داروی آنتی لنفوسیت گلبولین (ALG) در بیماران پیوند کلیه که از نظر ایمونولوژیک در گروه پرخطر هستند، پرداخته ایم.روش بررسی25 بیمار با نارسایی مرحله انتهایی کلیه (ESRD) که برای بار دوم تحت عمل پیوند کلیه قرار گرفته اند و از نظر وضعیت سیستم ایمنی در گروه بیماران با ریسک بالا شناخته می شوند، به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول 11 بیمار تحت درمان با زناپاکس و در گروه دوم، 14 بیمار روی پروتکل درمانی آنتی لنفوسیت گلبولین (ALG) قرار گرفتند. رژیم دارویی تضعیف کننده دستگاه ایمنی در تمامی بیماران شامل سیکلوسپورین (ساندیمون)، پردنیزولون و مایکوفنولیت موفتیل بوده همه بیماران یک سال پس از پیوند مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه سن، جنس و سایر مولفه های دموگرافیک در گیرندگان با دهندگان کلیه قابل مقایسه بوده علت نارسایی مزمن کلیه و وضعیت سیستم ایمنی (PRA) نیز در دو گروه تفاوتی نداشت. تمامی بیماران برای بار دوم بود که مورد پیوند کلیه قرار می گرفتند و تمامی کلیه های پیوندی از دهنده های زنده غیر خویشاوند تامین شده بودند.یافته هادر طول یک سال پیگیری بعد از پیوند، حملات پس زدگی حاد در گروه اول که زناپاکس گرفته بودند 2 مورد و در گروه دوم که آنتی لنفوسیت گلبولین گرفته بودند در 8 بیمار دیده شد (04/0 P=). از نظر میزان بروز نکروز حاد توبولی (ATN) در بین دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت. میزان بقا یک ساله پیوند در گروه زناپاکس 100 درصد و در گروه آنتی لنفوسیت گلبولین 7/68 درصد بود (05/0 P=). کم خونی در گروه زناپاکس در یک مورد و در گروه ALG در 5 بیمار مشاهده گردید (04/0 P=). لکوپنی و ترومبوسیتوپنی در گروه زناپاکس مشاهده نشد، در صورتی که این عوارض در 5 بیمار از گروه ALG مشاهده شد (02/0 P=، 007/0 P=). از نظر ابتلا به عفونت با سیتومگالوویروس نیز در بین دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت.نتیجه گیریاین مطالعه پیشنهاد می کند که پروفیلاکسی با زناپاکس در بیماران با ریسک بالای ایمونولوژیک پیوند کلیه در مقایسه با آنتی لنفوسیت گلبولین نه تنها با کاهش حملات پس زدگی، باعث بهبود بقای پیوند کلیه می شود بلکه با عوارض کمتری نیز همراه می باشد.
کلیدواژگان: پس زدگی، پیوند، بقا، نکروز حاد توبولی -
صفحه 75هدفبررسی میانگین سن یائسگی در زنان ساکن شهر تهران و برخی از عوامل مؤثر بر آن.روش بررسیدر این مطالعه مقطعی که در سالهای 1384-1383 انجام شد، زنان 35 سال و بالاتر که در مناطق مختلف شهر تهران زندگی می کردند به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای هر زن یک پرسشنامه که در برگیرنده موارد قد، وزن، سن یائسگی، شرایط اقتصادی اجتماعی، سن شروع قاعدگی، سن اولین حاملگی، نظم قاعدگی، تعداد زایمان، سن یائسگی مادر و خواهر، وضعیت تاهل، استعمال دخانیات و شغل بود، تکمیل شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و تستهای Mann Withney و t- test آنالیز شد.یافته هادر این مطالعه 7711 پرسشنامه تکمیل شد. میانگین سن زنان مصاحبه شده 48/48 (18/0 SE=) سال بود. در این مطالعه 2462 زن در زمان مصاحبه به طور طبیعی یائسه بودند که میانگین سن یائسگی 71/47 (11/0 SE=) سال بود. از نظر آماری ارتباط معنی داری بین سن یائسگی و تعداد زایمان ها (001/0, P= 08/0 rr=)، نظم قاعدگی (0001/0 P=) و سن مادر در زمان یائسگی (0001/0 P=, 32/0 rr=) وجود داشت.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که میانگین سن یائسگی طبیعی 71/47 (11/0 SE=) سال در کل جامعه مورد مطالعه بود که نظم سیکل قاعدگی، سن مادر در زمان یائسگی و تعداد زایمان ارتباط معنی داری با سن یائسگی در زنان ساکن شهر تهران داشت.
کلیدواژگان: سن، یائسگی طبیعی، فاکتورهای باروری، نظم قاعدگی، تعداد زایمان ها -
صفحه 83هدفآنتی ژن لنفوسیتهای T سیتوتوکسیک تیپ 4 (CTLA-4) نقش کلیدی در تنظیم منفی پاسخ ایمنی سلولهای T دارد و ژن مربوط به آن پلی مورفیسم بالایی دارد. بین پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی (SNPs) در ژن CTLA-4 و بیماری های مختلف اتوایمیون ارتباطات مثبت فراوانی یافت شده است. دو مورد از این SNP ها در ژن CTLA-4 که با افزایش استعداد ژنتیکی انسان به بیماری های اتوایمیون همراه است عبارتند از: پلی مورفیسم 49GA + در آکسون 1 و پلی مورفیسم CT60A / G در (3 ′ – untranslated region) 3UTR. در این مقاله این دو پلی مورفیسم به عنوان مارکر جهت بررسی ارتباط بین CTLA-4 و سندرم شوگرن اولیه (PSS) به عنوان یک سندرم التهابی اتوایمیون شایع در بیماران استرالیایی استفاده شد.روش بررسیژنوتیپینگ CTLA-4 بر روی 111 بیمار PSS (بر اساس کرایتریای آمریکایی اروپایی 2002) استرالیایی و 156 نفر گروه کنترل از جمعیت عادی به وسیله روش PCR – RFLP جهت تعیین پلی مورفیسم های آنزیمی Hpych4IV (CT60), BseXI (+49 GA) انجام شد.یافته هاپلی مورفیسم +49GA, CT60 در عدم توازن اتصالی قوی (Strong linkage disequilibrium) بودند و تنها 3 هاپلوتیپ مشاهده شد. فراوانی هاپلوتیپ ها بین گروه بیماران PSS و گروه کنترل اختلاف معنی داری را نشان داد (032/0 P=) به طوریکه وجود هاپلوتیپهای +49/A – CT60G, +49A – CT60A فرد را مستعد بیماری PSS می کرد. در حالی که هاپلوتیپ +49G – CT60G برای این بیماری محافظت کننده (protective) بود. هاپلوتیپ +49A – CT60G به طور غالب با وجود اتوآنتی بادی Ro/ La همراه بود و دوز این هاپلوتیپ شدت خواب آلودگی روزانه را تحت تاثیر قرار می داد (036/0 P=). به نظر می رسد هاپلوتیپ +49A – CT60A جلوی پیشرفت فنومن رینود در بیماری PSS را می گرفت (OR= 0.49, 95% CI 0.27 – 0.91).نتیجه گیریهاپلوتیپ های CT60 و +49G/A در ژن CTLA4 با استعداد به PSS و برخی تظاهرات اکستراگلندولار همراهی دارند.
کلیدواژگان: هاپلوتیپ CTLA4، سندرم شوگرن، تظاهرات اکستراگلندولار -
صفحه 96هدفمقایسه دو روش جراحی هیپوفیز از راه تیغه بینی و از راه دهانه سینوس، از نظر سهولت دسترسی و عوارض بعد عمل.روش بررسیبررسی گذشته نگر پرونده پزشکی و کلیشه های رادیولوژی بیمارانی که توسط نویسندگان طی 7 سال گذشته مورد جراحی تومور هیپوفیز به این دو روش قرار گرفته اند.یافته ها31 بیمار مورد جراحی قرار گرفتند. متوسط زمان پیگیری بعد از عمل 4 سال بود. مقدار خونریزی حین عمل و مدت زمان دسترسی به تومور در گروه تیغه بینی بیشتر بود. تعییرات ساختمانی در داخل بینی قبل از عمل در هر دو گروه به نسبت مساوی مشاهده و در نیمی از موارد اصلاح گردید. دهانه سینوس در بیشتر موارد بدون اصلاحات قابل مشاهده بود.نتیجه گیریدر هر دو روش، دسترسی کافی برای انجام جراحی تامین می شود ولی روش اندوسکوپی دهانه سینوس، کم عارضه تر است و برای عمل های بعدی توصیه می شود.
کلیدواژگان: هیپوفیز، ترانس اسفنوئید، اندوسکوپی سینوس