فهرست مطالب

پزشکی کوثر - سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 50، زمستان 1387)

مجله پزشکی کوثر
سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 50، زمستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/12/28
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمدرضا باغبان اسلامی نژاد، محمود تلخابی، بهمن زینلی، پوپک افتخاری یزدی صفحه 259
    اهداف. هدف این تحقیق، بررسی اثرات حفاظتی کلریدلیتیوم در مقابل آپوپتوزیس القاشده در کشت سلول های بنیادی مزانشیمی موش صحرایی است.
    روش ها. در مطالعه تجربی حاضر، سلول های مغز استخوان موش صحرایی در غلظت های 2، 5 و10 میلی مولار کلرید لیتیوم، تا پاساژ سوم کشت شد و در پایان این دوره، تعداد سلول های زنده در گروه های مختلف با روش رنگ آمیزی پروپیدیوم یدید (PI) و انجام فلوسیتومتری تعیین و مقایسه گردید. همچنین در کشت سلول های پاساژ سوم با اعمال محرومیت سرم و افزودن TNF-α آپوپتوزیس القا شد و همزمان کشت سلولی با غلظت های یادشده ی لیتیوم تیمار شد. میزان آپوپتوزیس بعد از 24، 48 و 72 ساعت با استفاده از رنگ آمیزی آکریدین اورنج و اتیدیوم بروماید بررسی شد.
    یافته ها. پراکنش فلوسایتومتریک سلول های مرده و زنده پس از رنگ آمیزی با PI نشان داد که تیمار سلول ها با غلظت های مختلف لیتیوم سبب افزایش تعداد سلول های زنده شده است. از این نظر بیشترین تعداد سلول زنده درگروه 5 میلی مولار بود (05/0>p). درصد سلول های آپوپتوتیک بعد از 24 ساعت برای گروه های کنترل، 2، 5 و 10 میلی مولار لیتیوم کلراید به ترتیب برابر با 34/19، 55/13، 75/5 و 31/10 بود که با گذشت زمان (ساعت 48 و 72) تفاوت این درصدها بیشتر شد. از این نظر کمترین درصد سلول های آپوپتوتیک به گروه 5 میلی مولار تعلق داشت (001/0>p).
    نتیجه گیری. لیتیوم کلراید به ویژه در غلظت 5 میلی مولار به طور قابل توجهی میزان آپوپتوز القاشده در کشت سلول های بنیادی مزانشیمی را کاهش می دهد.
    کلیدواژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی موش صحرایی، آپوپتوزیس، حذف سرم، TNF، α
  • شهره جوادزاده، هدایت صحرایی، مریم خسروی، حسن قشونی، سیده مائده فاطمی، جمال شمس، علی نوروززاده صفحه 267
    اهداف. توپیرامات دارویی ضد صرع است که اثرات خود را از طریق مهار گیرنده های متابوتروپیکی گلوتاماتی و/یا تحریک گیرنده های گابا اعمال می کند. مطالعات انجام شده نشان دهنده نقش این دو سیستم در تحمل به مورفین بوده است. در مطالعه حاضر کوشش شده است که تاثیر توپیرامات بر کسب و بیان تحمل حرکتی به مورفین در موش های کوچک آزمایشگاهی نر مشخص شود.
    روش ها. موش های نر نژاد N-MARI (20-30 گرم) با روش میدان باز در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. در مطالعه ای ابتدایی، دوزهای موثر دو دارو شناسایی شد. سپس حیوانات با دریافت مورفین (mg/kg 50، به مدت 3 روز و هر روز 2بار) نسبت به آن تحمل پیدا کردند و میزان فعالیت حرکتی آنها سنجیده شد. دوزهای مختلف توپیرامات، 30 دقیقه قبل از تجویز مورفین در روزهای القای تحمل یا در روز آزمون، 30 دقیقه قبل از شروع آزمون به حیوانات تجویز شد.
    یافته ها. تزریق مورفین موجب القای تحمل به اثرات حرکتی آن شد. تجویز توپیرامات توانست کسب تحمل به مورفین را خنثی سازد. تجویز دوزهای مختلف توپیرامات توانست بیان تحمل حرکتی به مورفین را تقویت نماید. تجویز دوزهای مختلف توپیرامات در حیوانات تحمل نیافته به مورفین سبب کاهش معنی دار فعالیت حرکتی شد.
    نتیجه گیری. تجویز توپیرامات موجب مهار کسب و تقویت بیان تحمل حرکتی به مورفین در موش های کوچک آزمایشگاهی نر می شود. این اثرات ممکن است از طریق مکانیزم های گلوتاماتی و/یا گابائرژیک ایجاد شود. به علاوه، توپیرامات سبب کاهش حرکات در حیوانات می شود.
    کلیدواژگان: ترجیح مکان شرطی شده، مورفین، توپیرامات، حساسیت دارویی، موش کوچک آزمایشگاهی
  • علی حیدریان پور، سهراب حاجی زاده صفحه 275
    اهداف. اختلال در نقش های تعدیلی اندوتلیوم و عضلات صاف، احتمالا فاکتورهای شروع کننده اختلالات عروقی در دیابت هستند. در این مطالعه، اثرات تمرینات ورزشی و بی تمرینی بر اتساع وابسته و غیروابسته به اندوتلیال در عروق پوست موش های دیابتی و سالم و همچنین اثر آن بر مسیر ال- آرژنین/ نیتریک اکساید مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش ها. 50 موش صحرایی نر ن‍ژاد ویستار (10±220 گرم) با استرپتوزوسین (60 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم) دیابتی شده و به مدت 10هفته، تحت برنامه ورزشی با نوار گردان قرار گرفتند. برای بررسی اثرات بی تمرینی، گروهی از این حیوانات، به مدت 8 هفته بعد از اجرای برنامه تمرینی، بی تمرین شدند. برای اندازه گیری جریان خون پوست از تکنیک لیزر داپلر استفاده شد. از استیل کولین، سدیم نیتروپروساید، ال- آرژنین و L-NNA برای بررسی اثرات استفاده شد.
    یافته ها. ورزش باعث تقویت اثر گشادکنندگی عروقی استیل کولین در موش های دیابتی شده گردید و بی تمرینی و L-NNA این اثر را حذف کرد. ورزش اثری روی گشادکنندگی عروقی سدیم نیتروپروساید نداشت ولی بی تمرینی اثر آن را کاهش داد. تزریق موضعی ال- آرژنین باعث افزایش جریان خون پوست در تمام گروه های آزمایش شد و این اثر به طور معنی داری در گروه دیابتی ورزیده بیشتر از سایر گروه های آزمایشی بود.
    نتیجه گیری. ورزش منظم احتمالا با تقویت مسیر بیوسنتز ال- آرژنین/نیتریک اکساید، باعث پیشگیری یا بهبود اختلالات عروقی وابسته به اندوتلیال در دیابت می شود.
    کلیدواژگان: دیابت، ورزش، اختلالات عروقی، مسیر ال، آرژنین/نیتریک اکساید
  • علیرضا ایمانی، مهدیه فقیهی، سید شهاب الدین صدر، سمیه صادقی نیارکی صفحه 281
    اهداف. پیش درمانی با نورآدرنالین از طریق گیرنده های α1- آدرنرژیکی و کانال های پتاسیمی حساس به ATP میتوکندریایی (mKATP) سبب کاهش انفارکتوس و آریتمی های ناشی از ایسکمی/پرفیوژن مجدد در قلب موش صحرایی می گردد. این مطالعه به بررسی اثر نورآدرنالین بر آنزیم های لاکتات دهیدرژناز (LDH) و کراتین کیناز - CKMB) MB) و نقش گیرنده های α1- آدرنرژیکی و کانال های mKATP پرداخته است.
    روش ها. قلب همه موش های صحرایی بیهوش در معرض 25 دقیقه ایسکمی موضعی و 120 دقیقه پرفیوژن مجدد قرار گرفته و به شش گروه تقسیم شدند. به افراد گروه کنترل (9=n)، قبل از ایسکمی، سالین تزریق شد. در گروه IPC (9=n؛ Ischemic Preconditioning) سه دوره کوتاه مدت ایسکمی/پرفیوژن مجدد قبل از ایسکمی ایجاد شد. در گروه سوم (9=n)، نورآدرنالین (2μgr/kg) قبل از ایسکمی به صورت وریدی تزریق شد. در گروه چهارم (6=n)، پرازوسین (آنتاگونیست گیرنده هایα1- آدرنرژیک) قبل از نورآدرنالین و در گروه های پنجم و ششم (6=n) 5- هیدروکسی دکانوئیات (HD-5، آنتاگونیست اختصاصی کانال های mKATP) به ترتیب قبل و بعد از نورآدرنالین تزریق شد.
    یافته ها. IPC و نورآدرنالین سبب کاهش پلاسمایی آنزیم های LDH و CKMB شده و پرازوسین و 5-HD، این اثر نورآدرنالین را از بین بردند.
    نتیجه گیری. نورآدرنالین با تحریک گیرنده های α1- آدرنرژیک و باز کردن کانال های mKATP سبب کاهش آنزیم های پلاسمایی LDH و CKMB آدرنرژیک می شود.
    کلیدواژگان: ایسکمی/پرفیوژن مجدد، نورآدرنالین، آنزیم های قلبی
  • مجتبی خواجه آزاد، غلامرضا پورحیدری، مهوش جعفری صفحه 287
    اهداف. در این مطالعه، واکنش احتمالی پرالیدوکسایم با سوبستراهای گوگرددار آزمون طیف سنجی و تاثیر آن بر سنجش فعالیت کولین استرازهای خون محیطی انسان مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش ها. 10 نمونه خون محیطی انسان اخذ شد. تاثیر پرالیدوکسایم (PRX) بر سوبستراهای استیل تیوکولین (ATC) یا بوتیریل تیوکولین (BTC) در مقایسه با تاثیر آنزیم مربوطه توسط روش المان در دمای C°37 بررسی شد. در مورد هر آنزیم، جذب نوری 2 گروه آزمایشی (گروه آنزیم SUB(2mM)]+[ENZ(50μL) و گروه پرالیدوکسایم SUB(2mM)]+[PRX(100μM)) در طول موج nm410 در مقایسه با کنترل (کلیه مواد محیط آزمایش به جز آنزیم و پرالیدوکسایم) ثبت گردید و فعالیت آنزیمی معادل آن محاسبه شد. نتایج با استفاده از نرم افزار Prism 5 و آزمون کراسکال- والیز مورد تحلیل قرار گرفت. گروه دوم آزمایش با غلظت های متوالی 3، 10، 30، 100 و 300 میکرومولار پرالیدوکسایم و در زمان های 1 تا 5 دقیقه تکرار شد و رابطه فعالیت کاذب آنزیمی (بدون حضور آنزیم) با غلظت پرالیدوکسایم و زمان واکنش با آنالیز همبستگی تحلیل گردید.
    یافته ها. فعالیت کاذب آنزیمی ناشی از تجزیه سوبسترای ATC توسط پرالیدوکسایم، معادل 736/3±4/19% فعالیت طبیعی آنزیم استیل کولین استراز بود. فعالیت کاذب ناشی از تجزیه سوبسترای BTC توسط پرالیدوکسایم، معادل 474/1±2/8% فعالیت طبیعی آنزیم بوتیریل کولین استراز بود. فعالیت کاذب با غلظت پرالیدوکسایم رابطه مستقیم (89/0نتیجه گیری. توانایی پرالیدوکسایم در تجزیه سوبستراهای گوگرددار، فعالیت کولین استراز را به صورت کاذب افزایش می دهد. بنابراین آزمون مذکور برای سنجش فعالیت کولین استرازها در حضور پرالیدوکسایم دارای محدودیت است و در حضور غلظت های بالاتر از 200 میکرومولار پرالیدوکسایم توصیه نمی گردد.
    کلیدواژگان: خون محیطی انسان، استیل کولین استراز، بوتیریل کولین استراز، پرالیدوکسایم، روش المان، فعالیت کاذب
  • مهدی ناظری، محمدرضا شکوه امیری، رضوان منیری، محمدرضا معیری، علیرضا مروجی، جهانگیر سرافرازی، بابک اصغری صفحه 293
    اهداف. پیتریازیس ورسیکالر بیماری مزمن سطحی است که به وسیله گونه های مالاسزیا ایجاد می شود. میزان شیوع آن در نواحی گرمسیری به 40-30% می رسد. مطالعات نشان داده است که فاکتور جغرافیایی بر گونه های جدا شده از پیتریازیس ورسیکالر موثر است. هدف این مطالعه، شناسایی گونه های مالاسزیا در بیماران مبتلا به پیتریازیس ورسیکالر است.
    روش ها. از 118 بیمار مبتلا به پیتریازیس ورسیکالر مراجعه کننده به مراکز درمانی کاشان با روش تراشیدن پوسته و چسب اسکاچ نمونه گیری انجام پذیرفت. پس از انجام آزمایش مستقیم روی پوسته ها با هیدروکسید پتاسیم 10%، کشت روی محیط دیکسون تغییریافته انجام شد. پس از رشد کلنی ها، به منظور شناسایی و تفریق گونه ها از تست های بیوشیمیایی و فیزیولوژیک نظیر کاتالاز، جذب توئین و اسکولین استفاده شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS 11 و آزمون های مجذورکای و فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها. علامت تعریق فراوان در 1/58% بیماران مورد مطالعه مشاهده شد. 2/42% ضایعات در پشت و 4/7% در دست و پا بود. انواع گونه های جداشده از ضایعات به ترتیب فراوانی مالاسزیا گلوبوزا 8/43%، مالاسزیا فورفور 4/38%، مالاسزیا اوبتوزا 8/9%، مالاسزیا سیمپودیالیس3/6% و مالاسزیا اسلوفیه 8/1% بود.
    نتیجه گیری. بیشترین گونه جداشده که در بیماری زایی پیتریازیس ورسیکالر دخالت دارد مالاسزیا گلوبوزا و دومین عامل مالاسزیا فورفور است. تعریق فراوان، عامل اصلی ایجاد بیماری توسط مخمرهای فرصت طلب مالاسزیا است.
    کلیدواژگان: گونه های مالاسزیا، پیتریازیس ورسیکالر، محیط دیکسون
  • مجید شهرتی، وحید الماسی، آرش شجیعی، لادن نکوهش، بیتا نجفیان، محمد مهدی نقی زاده صفحه 297
    اهداف. هدف این مطالعه، تعیین اثربخشی داروی N - استیل سیستئین (NAC) بر کیفیت زندگی معتادان به مورفین در حال ترک در مقایسه با پلاسبو است.
    روش ها. در این کارآزمایی بالینی دوسوکور پلاسبو کنترل، افرادی که به منظور ترک اعتیاد به مرکز ترک اعتیادی در تهران مراجعه کردند به روش نمونه گیری سیستماتیک به دو گروه دارو (20 نفر) و دارونما (20 نفر) تقسیم شدند و به مدت 45 روز به افراد گروه دارو 1200 میلی گرم NAC و به گروه دیگر، 1200 میلی گرم دارونما داده شد. قبل و بعد از مداخله دارویی، کیفیت زندگی بیماران توسط پرسش نامه استاندارد SF-36 بررسی و نتایج آن به وسیله آزمون های آماری مان- ویتنی و ویلکاکسون و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها. میانگین نمره SF-36 قبل از انجام مداخله در گروه دارو 11±44 و در گروه دارونما 9±40 بود که اختلاف معنی داری نداشت (0.05 p>) و پس از انجام مداخله میانگین این نمره به ترتیب در گروه دارو و دارونما 7±78 و 9±70 شد که اختلاف معنی دار بود (018/0 p=).
    نتیجه گیری. NAC اثر قابل توجهی بر بهبود کیفیت زندگی در افراد معتاد به مورفین در حال ترک دارد.
    کلیدواژگان: N، استیل سیستئین، کیفیت زندگی، اعتیاد
  • حمید دالوند، لیلا دهقان، آوات فیضی، سوزان امیرسالاری، مرتضی شمسایی صفحه 303
    اهداف. مطالعه حاضر با هدف بررسی کارآیی لباس فضایی در بهبود عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی اسپاستیک 4 تا 8 ساله با هوشبهر طبیعی انجام شد.
    روش ها. این تحقیق، مطالعه ای شبه تجربی و مداخله ای است که روی 20 کودک فلج مغزی اسپاستیک 4-8 ساله ی در دسترس که شرایط ورود به مداخله را دارا بودند انجام شد. ابزارهای مورد استفاده، مقیاس هوشی وکسلر، به منظور تعیین میزان هوشبهر کودکان و آزمون نرم افزاریGMFM-66 برای تعیین عملکرد حرکتی درشت بودند.
    یافته ها. اختلاف معنی داری در عملکرد حرکتی درشت بعد از انجام مداخله درمانی دیده شد (01/0p<). ارزیابی وضعیت در هر یک از سطوح عملکردی قبل و بعد از مداخله نشان داد که بیشترین تاثیر لباس فضایی در آزمودنی های سطح IV است. مقایسه سطوح از لحاظ عملکرد حرکات درشت نتیجه معنی داری مبنی بر تفاوت آنها نشان نداد (1/0p>).
    نتیجه گیری. رویکرد لباس فضایی، مداخله درمانی نوین و موثری در توان بخشی کودکان فلج مغزی است که باعث بهبود عملکرد حرکتی درشت می گردد و در تمامی سطوح عملکردی حرکات درشت کاربرد دارد.
    کلیدواژگان: فلج مغزی، کودکان ناتوان، رویکرد لباس فضایی
  • فرزانه ذیقیمت، عباس عبادی، الهه متحدیان تبریزی، مهروز علاف جوادی، فرح روز همدانی زاده صفحه 309
    اهداف. این مطالعه به منظور تعیین تاثیر مداخله آموزشی در چارچوب مدل اعتقاد سلامت بر باورهای بهداشتی، آگاهی و رفتارهای مراقبت از خود بیماران تحت عمل جراحی عروق کرونر انجام شد.
    روش ها. 64 بیمار تحت عمل جراحی عروق کرونر در مطالعه ای شبه تجربی به روش هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. بعد از تعیین نیازها در چارچوب مدل اعتقاد سلامت، مداخله آموزشی در گروه آزمون صورت گرفت. اطلاعات از طریق تکمیل پرسش نامه محقق ساخته در دو نوبت (قبل از مداخله آموزشی و دو ماه بعد از آن) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و شاخص های مرکزی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها. در گروه آزمون افزایش معنی داری در میانگین تهدید درک شده، منافع درک شده از رعایت رژیم غذایی، منافع درک شده از انجام ورزش، آگاهی و شناخت بیماری، آگاهی در مورد رژیم غذایی، آگاهی از انجام ورزش و رفتار مراقبت از خود در انجام ورزش و همچنین کاهش معنی داری در میانگین موانع درک شده از رعایت رژیم غذایی و موانع درک شده از انجام ورزش مشاهده شد. در گروه شاهد، صرفا در افزایش میانگین "آگاهی و شناخت بیماری" و "آگاهی از انجام ورزش" و همچنین کاهش میانگین "موانع درک شده از انجام ورزش" تفاوت معنی دار مشاهده گردید.
    نتیجه گیری. آموزش در چارچوب الگوی اعتقاد سلامت موجب افزایش آگاهی، رفتارهای مراقبت از خود در بعد انجام ورزش و افزایش تهدید درک شده منافع درک شده و کاهش موانع درک شده در انجام ورزش و رعایت رژیم غذایی در بیماران تحت عمل پیوند عروق کرونر می شود.
    کلیدواژگان: مدل اعتقاد سلامت، رفتار مراقبت از خود، باورهای بهداشتی، عمل جراحی پیوند عروق کرونر
  • سرطان در طول حاملگی: مروری بر 10 سال تجربه
    علی عیشی، ستاره اخوان، عزت الله رحیمی صفحه 315
    اهداف. سرطان در زمان حاملگی پدیده نادری است که با پیش آگهی بد همراه بوده و شرایط بسیار سختی را بر بیمار، خانواده و همچنین پزشکان معالج تحمیل می نماید. این مطالعه با هدف شناخت ویژگی های زنان حامله مبتلا به سرطان بخش هماتولوژی بیمارستان امام خمینی ارومیه انجام شد.
    روش ها. این مطالعه طی 10 سال از 1377 لغایت 1387 انجام شد. خصوصیات و شرایط بالینی و پیش آگهی 12 زن حامله که همزمان با حاملگی دچار بدخیمی بودند از نظر خصوصیات دموگرافیک، داده های مربوط به حاملگی و پیامد آن، نوع سرطان، مرحله بالینی سرطان، نحوه درمان، پیش آگهی و سرانجام بیماران مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها. در میان بیماران 6 مورد سرطان تخمدان، 2 مورد سرطان آندومتر، 1 مورد سرطان دهانه رحم، 1 مورد سرطان ریه، 1 مورد بیماری هوچکین، 1 مورد نوروبلاستوم و 1 مورد لیپوسارکوم تشخیص داده شد. در یکی از زنان حامله، همزمان سرطان تخمدان و آندومتر کشف شد. 8 مورد از زایمان ها منجر به تولد نوزاد سالم شد. در 2 مورد سقط و در 2 مورد مرگ داخل رحمی اتفاق افتاد. بقای کلی بیماران در 36 ماه 6/41% و در 48 ماه 25% بود؛ یعنی پس از 48 ماه فقط 3 نفر از بیماران زنده بودند.
    نتیجه گیری. با وجود نادر بودن شرایط بدخیم در زنان حامله، همواره باید به فکر تشخیص بدخیمی بود چرا که با به تاخیر افتادن تشخیص، پیش آگهی بسیار بد شده و درمان بیماران مشکل می شود.
    کلیدواژگان: سرطان در طول حاملگی، عوارض حاملگی، سرطان ژنیکولوژیک