سایه شوم؛ خاطرات یک نجات یافته از بهائیت-52، روایت یک خیانت
از عصبانیت داشتم منفجر می شدم، راه طولانی بود و من خسته بودم چشمانم را می بستم شاید خوابم ببرد اما امکان نداشت. تا اینکه رسیدم و پیاده شدم به محض اینکه پیاده شدم دیدم امین
( یکی از اقوام که سالها از من خواستگاری کرد و جواب منفی شنید ) جلوی من ظاهر شد و سلام کرد هیکل درشت و استخوان بندی قوی، سینه ای فراخ و صورتی سبزه داشت جواب سلامش را دادم و گفتم: شما اینجا چکار می کنید؟گفت: امروز سومین روزی است که از محل کار تا منزل و از منزل تا محل کار تو را تعقیب می کنم. امروز حالت عجیبی داشتی چرا اینقدر سرگردان بودی؟ مسیر همیشگی را نمی رفتی طوری از خیابانها می گذشتی که من می ترسیدم، حواست کجا بود؟
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.