آرشیو دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۵، شماره ۳۳۸
مدیریت و بازاریابی
۱۳
مدیریت تبلیغات

عینک خود را اصلاح کنیم

تبلیغات یا عصای سحرانگیز

دکتر فاطمه احسان

تبلیغات در اندیشه و باور ما جامعه ایرانی به ابزاری افسونگر تبدیل شده که گویی قرار است نقش عصای معجزه آسای موسی (ع) را بازی کند.

افزون بر این نگرش به غایت خطا، تصور نادرستی در ذهنمان شکل گرفته که می توان از وسیله و ابزاری به نام تبلیغات انتظاری اعجازگونه داشت. سعی داریم تمام وظایف و فعالیت های جانبی و وابسته (نظیر خدمت، کیفیت، توزیع و...) را با آن ابزار پوشانده و از اشخاص، مخاطبان یا مشتریان انتظار داریم آگهی ما را ببینند، هیپنوتیزم شده، چشم و گوش بسته تنها شرکت ما را بشناسند و از ما خرید کنند و...

این در حالی است که پژوهشگران برجسته سال هاست با دیده تردیدآمیز به اسطوره تبلیغات می نگرند. ایشان معتقدند ارزیابی نادرست ما نتیجه اهمال کاری است، چرا که جز این ابزار، ابزار دیگری نمی شناسیم و حاضر نیستیم فعالیت های دیگری نظیر کیفیت، خدمات پس از فروش و تحقیقات بازار را سامان بخشیم; پس به ناچار ارزشی بیش از اندازه برای تبلیغات قایلیم چون با از دست دادن این تنها ابزار دم دستی، دیگر تکیه گاهی وجود ندارد.

به گفته صاحب نظران، گذشت آن زمانی که آن سان گذشت; امکان ندارد که امروزه بتوان گستره وسیعی از افراد انسانی را با تبلیغات، به یکباره تحت تاثیر قرار داد. توده هایی که تحت تاثیر این یا آن پیام قرار بگیرند، این روزها کم تر وجود خارجی دارند. اشخاص بنا به تفاوت های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، نیازمند تعاریفی جدید هستند تا بتوان آن ها را به گروه ها یا دسته هایی تقسیم کرد. تبلیغات نیز بنا بر این تعاریف جدید و کاملا متفاوت، حداکثر قادرند توجه آن ها را به خود جلب سازند.

تحت تاثیر قرار دادن، نفوذ کردن، تغییر نگرش و تغییر رفتار، موضوعات دیگری است که پیچیدگی های خاص خودش را دارد و نیازمند نگاهی هوشمندانه و دقیق به آن چیزی است که در جریان است.