آرشیو پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۸۶، شماره ۱۵۴۰
صفحه آخر
۱۶

خاطرات هاشمی رفسنجانی

24 آبان 1363: ظهر، احمد آقا آمد. از سفر ده روزه برگشته. به روستاهای اطراف اصفهان، کاشان، نجف آباد و قم رفته غبودندف.تصمیمات جلساتی که در غیبت ایشان، با سران قوا درباره ستاد انقلاب فرهنگی داشتیم، به ایشان گفتم که خدمت امام بگویند. آقای عسگراولادی آمد. از بی تفاوت شدن مردم نسبت به انقلاب، ابراز نگرانی می کرد. می خواست نتیجه بگیرد که دولت، خوب عمل نکرده است. بر ضرورت همکاری بیشتر من با جامعه مدرسین اصرار داشت. در مورد موضوع اول گفتم که باید هدف گیری ما، قشر محروم جامعه باشد که اکثریت اند و مورد رضایت خدا و اسلام هم هست. در مورد موضوع دوم، تصدیق کردم و به ایشان توصیه کردم که لازم است انقلاب را از اتهام ناروای طرفداری از سرمایه داران دور کنیم و حزب غجمهوری اسلامی ف هم لازم است نیروهای خود را حفظ کند و گفتم حمایت های امام برای حزب مهم است و اکنون کسانی تلاش می کنند که امام را قانع کنند که حزب از سیاست های امام فاصله گرفته است. یادآوری کردم آخرین بار که من برای گرفتن اجازه تاسیس حزب با امام مذاکره کردم، ایشان نگران بودند که ما به جای حالت پدری برای کل نیروهای انقلاب، در یک بخش از نیروها محصور شویم و اکنون افق چنین نگرانی، بیشتر نمایان شده است.