آرشیو دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۷، شماره ۱۸۸۸
اجتماعی
۱۴

آقای ایمنی کمک

در این روزنامه وزین، در تحریریه محترم طبقه دوم، همکاری داریم از اهالی ادب و هنر، به نام م.م. که چند روزی است پریشان احوال است و دربه در. روزها در میان اتاق های تحریریه راه می رود و انگشتان خود را به پره های داغ رادیاتور می کشد و خیره می شود به دوردست ها، خیلی دور، به زمانی که هنوز پکیج گازی اش درست بود و گاز نشت نمی کرد و می توانست مثل هر آدمیزاد ایرانی دیگری زندگی کند، به زندگی بیندیشد، زندگی را دوست داشته باشد و به ادامه زندگی فکر کند. اما روزها است که او از این اتاق به اتاق های دیگر در جست وجوی یک تعمیرکار آشنا است تا پکیج خانه اش را درست کند.

- خب، چرا به نمایندگی اش زنگ نمی زنی؟

- زنگ زدم گفت گارانتی یک ساله اش تمام شده، مسوولیت نمی پذیریم.

گفتند نشتی از شلنگ آن است. یک سیم دور شیر گاز ببند، نشت گاز تمام می شود.

اما این همکار ادب و هنری ما که اتفاقا انسان فهیم و فرهیخته یی است و به سفارشات آگهی های شرکت ملی گاز در تلویزیون توجه دارد، کوتاه نیامد و با هر چه نمایندگی بود تماس گرفت. اولی گفت: لوله کثیف است، یک ربع پنجره ها را باز بگذار، بوی گاز می رود. دومی گفت: شعله بد می سوزد، پنجره را باز بگذار، بوی گاز می رود، سومی گفت: سیستم شما به درد نمی خورد، از شرکت ما پکیج بخرید، با این حال یک ربع پنجره را باز بگذار، بوی گاز می رود. چهارمی گفت:...

هنوز همکار ادب و هنری ما هر روز با حسرتی غریب به پره های داغ رادیاتور دست می زند و با تعجب می پرسد یعنی یک تعمیرکار پیدا نمی شود تا کمک کند من از گاز CO نمیرم.

و ما هیچ جوابی برای او نداریم. طفلکی او هنوز جوان است و هنوز دوست دارد زندگی کند و زندگی را بفهمد. اما هزار افسوس که پکیج اش که اتفاقا استاندارد است و اتفاقا فقط چند روزی است که گارانتی یک ساله اش تمام شده، نشتی گاز دارد. خدایش بیامرزد.