آرشیو سه‌شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۸، شماره ۱۹۳۵۹
مدرسه
۹

حر فهای آسمانی

رضوان بیرانوند

خدایا قبل از اینکه تو رو بشناسم همه اش تو این فکر بودم که تو فقط یه خالقی. می دونستم عشق رو تو در وجود آدمی گذاشتی تا عاشق باشه گفتی ای آدمی عاشق باش چون کسی که عاشق نیست در واقع آدم نیست. گفتی عاشق باش اما عاشق من و ما همه ی حرفات رو شنیدیم جز کلمه ی آخر یعنی من و بعد عاشق بنده های تو شدیم نه خودت. تو که همون معشوق ها را به وجود آوردی ما هم عاشق شدیم و بعد مثل همیشه شکست و بعد شب و روز التماس به تو که: خدایا! کمکم کن فراموشش کنم برگرد اول جمله قبل از اینکه تو رو بشناسم درسته؟ آره درسته قبل از اینکه تو معشوقم بشی همین دعام بود ولی حالاشب و روز دعا می کنم که هیچ وقت از یادت غافل نشم و هیچ وقت فراموشت نکنم.