آرشیو شنبه ۳۱ امرداد ۱۳۸۸، شماره ۱۹۴۴۲
ادب و هنر
۱۰

ما می رویم

زهرا پیشرفت

«رمضان» با تمامی رمز و رازهایش از راه می رسد، با زمزمه های عارفانه عاشقانی که نوای دل انگیز «ابوحمزه ثمالی» را با ترنم «باران» دیدگان شان به هم می آمیزند. «رمضان» از راه می رسد، با اضطراب چشمان منتظر شیفتگانی که «لیله القدر» را به انتظارنشسته اند تا بار دیگر در «سایه سار قرآن» «العفو» گویند و چهره به آب دیده شویند. «رمضان» از راه می رسد، با صفای دلنشین سفره های بی ریای «افطاری» و «سحری» و آوای «اللهم لک صمنا... فتقبل منا». «رمضان» حال عجیبی دارد. حال و هوایی«ناگشودنی» چشم ها رنگی از «حیا» دارد و کام خشک روزه داران «تجری من تحتها الانهار» را بشارت می دهد. یک «منع» شیرین و یک «خودداری» دلنشین همه را به خویش می خواند. ترنم زمزم جاری «رمضان» سروش ملکوت اعلاست. چه مشتاقانی که در این ماه رویش بذر عشق را در «سرزمین» دل های شان به نظاره می نشینند و سبزی دانه های «ایمان»، دشت فراخ سینه های شان را طراوتی «آسمانی» می بخشد.

«رمضان» ماه قداست و پاک دامنی. ماه «عشق» و «عرفان» و... ماه «عبادالرحمن» از راه

می رسد. اما کاش می دانستیم این رمضان نیست که «می آید» این ماییم که «می رویم». پس فرصت غنیمت!