آرشیو یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۸، شماره ۴۳۹۱
ایران زندگی
۱۳

حرمت زمین

هر روز با شتاب تر از دیروز به سوی مقصدی نامعلوم حرکت می کنیم و لحظه ای هم توقف نمی کنیم...

بدون توجه به اطراف، ایستگاه های زندگی خود را یک به یک پشت سر می گذاریم غافل از این که ایستگاهی که گذشت، چقدر زیبا و باشکوه بود.

هر روز مانند دیروز برایمان می گذرد و عادت کرده ایم که رسم زندگی در همین یکنواختی است.

فراموش کرده ایم هر روز که می گذرد، به همراه رویش یک گل با تولد یک کودک و مرگ یک انسان فصل جدیدی آغاز می شود...

فراموش کرده ایم ثانیه ها در رقابت با یکدیگر هستند و هر ثانیه ای تفسیر و معنی خاص خودش را دارد. بی توجه به سبزه های روییده آنها را لگد می کنیم و خود را از عطر چمن های نمناک و برق آفتاب بر گلبرگ های خیس یک شمعدانی محروم می کنیم.چه می شد که لحظه ای توقف می کردیم و در کارهایی که انجام می دهیم تفکر...

زندگی ارزش بازنگری در عملکردمان را دارد، زندگی، زمین، آب و هوایی که در آن تنفس می کنیم، آن چنان باارزش هستند که هیچ ثروتی قدرت برابری با آن را ندارد...

عشق را نباید به بهای اندک فروخت و هر روز که می گذرد باید عاشق تر شد، زندگی عشقی لایتناهی است که پیوستن به آن، ثروت عظیم و تمام ناشدنی است.صلح را با جنگ معاوضه نکنیم و محبت را به کینه نفروشیم...، چه می شد که به جبران خوبی زمین، حرمتش را نگه می داشتیم.