آرشیو پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۸، شماره ۶۸۹۹
هنری
۱۸
تماشا

نمایش طبیعی

ایران محسنی

نمایش شرقی، نمایشی روایتی است. برای بازیگر شرقی طبیعی است که دارد دیگری را بازی می کند یا از چیزی غیر خود خبر می دهد و به راحتی و به کمک کنایه ها و مبالغه های بازیگری، اشاره به ورای خود را با ایجاد «فاصله گذاری» یا «بیگانه سازی»، بین خود و نقش، قابل لمس می سازد. دیگر طبیعی است که حسها گرچه واقعی است ولی بازیها واقعی نباشد. طبیعی است که بازیگران، خود را با نقش یکی نکنند. زیرا نمی گویند «او» هستند بلکه فقط از «او» خبر می دهند یا «او» را روایت می کنند.پس طبیعی است که بازیگر، ناظر بر نقش هم باشد و با تاکید بر قبح عمل یا حسن رفتار شخص بازی، قضاوتهای موافق و مخالف تماشاگر را برانگیزد، و طبیعی است که بازیگر، که همه مهارتش را در تجسم بخشیدن به اشیاء و ابعاد غایب و ایجاد فضاهای گوناگون به کار می برد، در فاصله ها و وقفه های نمایش، مثلاآب بخواهد یا نفسی تازه کند یا در سراسر بازی، نقش خود را از روی نوشته بخواند. زیرا او نمی گوید که واقعه در حال رخ دادن است، بلکه واقعه رخ داده را با منظور معین تعریف می کند.

دستگاه نمایشی برتولد برشت: این تئاتر، محوکننده خیال پردازیها و اوهام گراییهاست و تماشاگر برشت، فردی کاملاهوشیار و بیدار است با ذهنی پوینده و فعال. تاکید برشت بر تشبث به شعور تماشاگر، به تدریج با دو ویژگی تئاتر وی همبستگی و اشتراک یافت.

برداشت غیر عاطفی، و بازیگری از راه حافظه که همان بازیگری «نقل قولی» است، بدون تظاهر به اینکه بازیگر و کارگردان از آنچه روی صحنه در شرف وقوع است

بی خبرند. و بعدها همه اینها را به روی هم «فاصله گذاری» یا «دور سازی» و «بیگانه سازی» نامید. در واقع تمام ساختار تئاتر اپیک، بیشتر به «بازگو» کردن رویدادها کمک می کند تا به دوباره زنده کردن آنها. همین امر یکی از لوازم ایجاد «فاصله» بین تماشاگر و داستان است و همین فاصله، خود ضامن تعقل و اندیشه.