آرشیو یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۹، شماره ۴۴۷۴
فرهنگ و هنر
۱۷

«یتیم خانه» ساخته خوآن آنتونیو بایونا

یزدان سلحشور

سینمای وحشت در قرن بیست و یکم، آنقدرها هم سینمای درجه یکی نیست! شاید اگر بودجه های «A» را از این فیلم ها حذف کنید، دیگر بدون «وینسنت پرایس» یا «کریستوفر لی» یا «بوریس کارلوف» - که بازیگرانی از دورانی سپری شده اند – حرفی برای گفتن نداشته باشند گرچه نباید از یاد برد برخی از بازیگران فعلی این ژانر واقعا با استعدادند مثل جانی دپ، جان کیوزاک یا نیکول کیدمن؛ با این همه باید قبول کرد که این بازیگران، خاص این ژانر نیستند بلکه قادرند در این ژانر هم بدرخشند. بگذارید به عقب برگردیم به روزگاری که سینمای وحشت تنها در «هالیوود» معنا و مفهوم پیدا می کرد چرا که با استعدادترین کارگردانان این «ژانر» از آلمان و اروپای غربی، به امریکا مهاجرت کرده بودند اما در قرن بیست و یک، از این خبرها نیست گرچه بودجه ها افزایش یافته و فیلم ها هم پرهزینه از آب درمی آیند.

در سال های اخیر، سینمای دو کشور توانسته اند در ژانر وحشت حرف اول را بزنند، ژاپن و اسپانیا. «یتیم خانه» اولین فیلم بلند خوآن آنتونیو بایونا که در سال 2007 به پرده نقره ای راه یافت از جمله این آثار است و متعلق به کشور اسپانیا. فیلم، نوعی بازسازی است.

بازسازی یک تریلر فراموش نشدنی به نام «بانی لیک گم شده» ساخته اتوپره مینجر؛ حتی تیتراژ «یتیم خانه» هم وامدار این فیلم است و به ما اخطار می دهد که «نشانه»های آغازین فیلم را جدی بگیریم.

فیلمنامه شایان تحسین «سرجیو سانچز» به آرامی و به دور از دلشوره های معمول فیلمنامه نویسی که دست به بازسازی فیلمنامه ای مشهور می زند، ما را از فضای «تریلر» به فضای «وحشت» می برد و یک قصه پلیسی درباره ناپدید شدن یک دختربچه را بدل به قصه «خانه جن زده» می کند و در پایان، از وحشت، اثری نیست؛ پایان فیلم بیشتر ما را یاد «آوای موسیقی» می اندازد فیلمی شاعرانه درباره ارتباط یک زن با کودکانی که به او پناه آورده اند یا شاید، حتی بتوان به یاد اینگرید برگمن افتاد در «هفتمین مهمانخانه خوشبختی» منتها در شکل متافیزیکی اش! تازگی این فیلم، بیشتر مدیون گذر ژانری آن است از تریلر به وحشت، و از وحشت به درام. در سینمای کلاسیک، یکی دو بار راجر کورمن هم، چنین استراتژی جالب توجهی را برای فیلم هایش برگزیده بود؛ به گمانم «بایونا» می تواند یک جایگزین مناسب برای «استاد» باشد!