آرشیو دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۹، شماره ۲۹۸۹
صفحه آخر
۲۰
با مسافر سرزمین دلها

عقد احرام

محمد خامه یار

مسجد شجره میقات زائران مدینه است. مسجدی در بیرون مدینه، از مساجد بزرگ این شهر، در کنار جاده ای اصلی که امتدادش تو را به مکه مکرمه پیوند می دهد. اینجا یکی از 6 میقات بزرگ است، جایی که پیامبر اکرم(ص) در آن 4 بار احرام بست و به زیارت خانه خدا رفت. 3 بار در سفر عمره و یک بار هم در حج تمتع آن هم حجه الوداع یعنی آخرین سفر حج رسول خدا. مسجد شجره سرگذشتی دارد تاریخی و احرام بستن در آن معنا و مفهومی دارد عمیق. فقط همین بس که بدانی ساکنان این وادی یک هزار و چند صد سال است از «بیار علی» حیات دارند، یعنی از همان مجموعه چاه هایی که علی علیه السلام در برهوت آن دوران حفر کرد و زندگی بادیه نشینی را رونق داد.

تو چه مسافر مدینه باشی چه ساکن در این شهر، اینجا باید احرام ببندی یعنی محرم راز شوی بعد عازم حرم شوی. اینجا درخت و شجره ای بود که رسول خدا(ص) زیر آن احرام بست و نماز خواند و به زیارت خانه دوست شتافت. بعد مسجدی ساختند و مسجد شجره نام گرفت، درست در محل همان درخت. آدم که جسم و روح خود را از هر پلیدی پاک و مبرا می کند اینجا احرام می بندد. لباس گناه و جامه خطا را از تن بیرون می کند و با دو قطعه پارچه سفید مقدمه سفر می شود. این آغازی است برای تشخص زدایی! کنار زدن فردیت و به جمع پیوستن. غوطه خوردن در اقیانوس عظیم انسان های موحد.

اینجا قاعده ای که برای زندگی ترسیم کرده بودی به هم می خورد. مال و منالی با خود نداری. دفتر و دستکی وجود ندارد که تو رئیس آن باشی. این جامه سفید را که به تن کرده ای آماده می شوی برای عهد با معهود. عقد احرام می بندی، یعنی نیت احرام. با همین نیت زمزمه می کنی خدایا! هر چه غیر توست دل بریدم و تنها به تو پیوستم. لبیک اللهم لبیک... اشک در چشمانت حلقه می زند و این یعنی بازگشت به فطرت و پاسخ به خواسته پیامبر.