آرشیو شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹، شماره ۴۶۹۴
اندیشه
۲۶

نگاهی به فلسفه ریچارد رورتی

دکتر محمد اصغری

ریچارد رورتی (2007 - 1931) فیلسوفی بود که در حوزه های گوناگون فرهنگ و سیاست چون ادبیات، تعلیم و تربیت، تروریسم، دموکراسی، حقوق بشر، اخلاق، دین و فلسفه تامل کرده بود و آثار بسیاری نیز به صورت کتاب یا مقاله منتشر کرد.

دلبستگی وی در آغاز کار فلسفی اش بیشتر به جانب فلسفه تحلیلی بود اما در ادامه تحت تاثیر چرخش زبان شناختی و نیز اندیشه های فیلسوفانی چون هایدگر، دیویی، دیویدسون، کواین، دریدا، فوکو و ویتگنشتاین از مواضع اولیه خود عدول کرد و به تعبیر خودش پایه های کانتی فلسفه تحلیلی و فلسفه های نظام مند را زیر سوال برد و کتاب معروف خود «فلسفه و آینده طبیعت» را در سال 1979 به نگارش درآورد.

رورتی معنایی تازه از فلسفه برای جهان امروز ارائه داد، تعریفی که با تعاریف رایج از فلسفه بسیار متفاوت بود. در نگاه او فلسفه دیگر ملکه علوم، داور ادعاهای معرفتی و علم به وجود نیست. وی در پراگماتیسم خود جای نظر را با عمل عوض کرد و در نتیجه فلسفه در نظر او سیاست فرهنگی است که باید در صدد حل مشکلات خاص آدمیان در وضعیت های خاص باشد.

اندیشه نوپراگماتیستی رورتی در امریکا و محافل فلسفی و فرهنگی مورد توجه بسیار قرار گرفت. وی نشان داد که وظیفه فلسفه دیگر کشف حقیقت عینی، ناتاریخی و نابشری نیست، بلکه وظیفه آن خودآفرینی و افزایش دادن همبستگی بشری در جامعه است

کتاب «نگاهی به فلسفه ریچارد رورتی» تالیف دکتر محمد اصغری، استادیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز، مشتمل بر هشت مقاله است. نخستین مقاله با عنوان «انتقاد از فلسفه غرب» به شش مورد از انتقادات ریچارد رورتی به فلسفه غرب اختصاص دارد و در مقاله «پراگماتیسم و پست مدرنیسم» به تلاقی این دو جریان فلسفی در اندیشه رورتی اشاره شده است.مقاله «سه مدل از رابطه میان خود و جهان» به معرفی سه مدل رورتی درباره رابطه خود و جهان یعنی مدل افلاطونی، مدل دکارتی - کانتی و مدل فیزیکالیستی اختصاص دارد. «هدف پژوهش» مقاله بعدی این کتاب است که به بررسی دیدگاه سلبی رورتی درباره حقیقت به عنوان هدف پژوهش و دیدگاه ایجابی او درباره همبستگی به مثابه هدف پژوهش می پردازد.

اصغری در مقاله «ماهیت زبان» نگاه پراگماتیستی رورتی به مفهوم زبان و مسئله حقیقت در بستر زبان را مورد بررسی قرار داده و در ادامه در سه مقاله بعدی جایگاه سه قهرمان فلسفی رورتی یعنی هایدگر، دیویی و ویتگنشتاین در شکل گیری اندیشه او را مورد بحث قرار می دهد.