آرشیو پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۹، شماره ۴۷۲۷
جشنواره های فیلم و تئاتر فجر
۲۰

نگاهی به فیلم «آسمان محبوب»

کتاب هایی که ما و مهرجویی خوانده ایم

باور کنید من دوست دارم بنویسم، با صدای بلند بنویسم که رفتم جشنواره و وقت گذاشتم و فیلم خوبی دیدم از فیلمساز مشهور ایرانی آقای داریوش مهرجویی اما نمی توانم! واقعا نمی توانم! چون احتمالا «آسمان محبوب»، بعد از اولین فیلم مهرجویی «الماس 33»، ناموفق ترین فیلم اوست.

واقعا چه اتفاقی افتاده که مهرجویی مسلط به ریتم و روایت و دارای سبک و بیان شخصی به این فکر می افتد که برود یک فیلم قدیمی سال 65 را بازسازی کند. فیلمی که در همان زمان، به رغم نقدهای شدید و منفی منتقدان، دو ستاره از خسرو دهقان دریافت کرد: «گریز از شهر»؛ بعد هم، نگاهی بیندازد به یک فیلمنامه هالیوودی [«مسافران»، که با «مسافران» سینمای ایران نباید اشتباه شود] و در نهایت هم، با دم دست ترین شگرد روایی [«مصفا» در «اغما» بوده که 90 درصد وقایع فیلم را دیده؛ یادتان که می آید آن کلک قدیمی: طرف از خواب می پرد و یک دفعه متوجه می شویم هرچه دیده توی خواب بوده!] قصه را ببند. آقای داریوش مهرجویی! به نظر شما، ما نباید از فیلمسازی که 5 دهه فعالیت مستمر و تاثیرگذار در سینمای ایران داشته، انتظار داشته باشیم که دیگر مثل فیلم های قدیمی، روز فیلمبرداری نکند و فیلتر نگذارد تا ما فکر کنیم داریم مهتاب را می بینیم؟! آیا به نظر شما، ما حق نداریم بفهمیم باچه ژانری سر و کار داریم؟ آیا شما فکر نمی کنید که ابزار روایت ژانرها با هم متفاوت اند؟ مثلا نمی شود «دراکولا» را در ژانر «وسترن» ساخت؟! [بگذریم از این که از عجایب آخرالزمان، یکی هم شده این! این اواخر یک وسترن دیدم که پر از خون آشام بود! اما فکر می کنید از فیلم لذت بردم یا به آن خندیدم؟!] آقای مهرجویی! هم شما می دانید هم ما می دانیم که این فیلم و دیگر آثار شما ربطی به سینمای آئینی ندارد بنابراین این قدر با استفاده ناکارآمد از نشانه های آئینی، تجربیات «کاستاندا» را با «تسبیح» و «دعای بالای قبر» قاطی نکنید! به خدا ما هم می فهمیم که شما دارید چه می گویید، آن کتاب هایی را که شما خوانده اید ما هم خوانده ایم!

ط