آرشیو سه‌شنبه ۳ آبان ۱۳۹۰، شماره ۲۰۰۵۷
معارف
۶

تاثیر نیکی به مادر

زکریا بن آدم کوفی می گوید: من مسیحی بودم، مسلمان شدم و در سفر حج به محضر امام صادق(ع) رسیدم و عرض کردم: «من مسیحی بودم و مسلمان شده ام» امام فرمود: از اسلام چه دیدی که برای آن مسلمان شدی؟ زکریا گفت: این آیه 52 از سوره شوری که می فرماید: «ما کنت تدری ما الکتاب و لاالایمان ولکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء من عبادنا» امام فرمود: خداوند تو را هدایت کرد. سپس امام صادق(ع) در مقام دعا عرض کرد: خدایا هدایتش فرما! آن گاه به زکریا فرمود: پسرجان آنچه خواهی بپرس! زکریا گفت: پدر و مادرم مسیحی هستند و مادرم نابینا است، آیا من که مسلمان شده ام با آنها باشم. امام(ع) فرمود؛ آیا آنها گوشت خوک می خورند؟ زکریا گفت: با آن تماس نمی گیرند. امام صادق(ع) فرمود: مانعی ندارد، همراه مادرت باش و با او خوش رفتاری کن. وقتی که مادرت مرد، او را به دیگری وامگذار، بلکه خودت کفن و دفن او را به عهده بگیر.

زکریا می گوید: به کوفه بازگشتم و به مادر احترام و نیکی می کردم. مادرم به من گفت: پسرجان این دستور را از که آموخته ای. زکریا گفت: از پسر پیامبر(ص). مادر زکریا گفت: آن دین را بر من عرضه بدار. زکریا اسلام را بر او عرضه کرد و مادر زکریا مسلمان شد و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند. پس شب بیمار شد و مسلمان از دنیا رفت. صبح مسلمانان آمدند و جنازه او را غسل دادند. و من بر جنازه اش نماز خواندم و آن را به خاک سپردم.(1)

1-اصول کافی، باب البر بالوالدین، ح11