آرشیو سه‌شنبه ۳ آبان ۱۳۹۰، شماره ۲۰۰۵۷
مدرسه
۹

شعر امروز

محمد عزیزی

پرواز

من در دل تنگ غروب

رو سوی دریا می کنم

با موج هایش در دلم

آهسته نجوا می کنم:

دریا! تو هستی آشنا

با گوهر دریایی ام

این را تو می دانی که من

یک قطره ی دریایی ام

وقتی صدایم می کنی

بال و پرم وا می شود

چشمان باران خورده ام

گرم تماشا می شود

یک روز آخر می روم

تا انتهای موج ها

با مرغ دریایی، دلم

پر می زند تا اوج ها

پرواز من در آسمان

آغاز خوب زندگی است

هرچند وقت این طلوع

توی غروب زندگی است