آرشیو چهارشنبه ۴ آبان ۱۳۹۰، شماره ۴۹۲۴
صفحه آخر
۲۸

عارفانه

فروتنی

روزی حاج سید هاشم موسوی حداد(از عارفان فرزانه) بیمار می شود. وی را برای معاینه نزد پزشک می برند. دکتر می گوید این سید قلبش بشدت در فشار است. جویای علت می شود. دوستی که همراه ایشان بوده، به مزاح می گوید این سید اموال بسیار داشته که همه به غارت رفته و از این جهت غصه دار می باشد.

دکتر که مشغول معاینه است می گوید: ای سید! چرا غصه داری! غم مخور! دنیا این قدر هم اهمیت ندارد که انسان به واسطه از دست رفتن مالش، سلامتی خود را بدهد. شما سید هستی و خداوند عمر طولانی به شما عنایت کرده است. چند روزی هم مالت تلف شود؛ این که غصه ندارد.

سید هاشم همین طور به سخنان دکتر گوش می داد و هیچ نمی گفت. فقط در موقع بازگشت به دکتر گفت از نصایح مشفقانه شما متشکرم.