ایده تشکیل خانه احزاب در انتهای دوره اول ریاست جمهوری خاتمی شکل گرفت و مبنای ماجرا نیز این بود که حدود صد حزب و گروه سیاسی مجوز گرفته در کشور می توانند در عین رقابت های سیاسی در جهت تقویت تحزب در کشور و ارتقای نظام حزبی فعالیت کنند. براساس همین ایده پیشنهاد شد که خانه احزاب تاسیس و حول مشترکات، کار خود را آغاز کند.در همین راستا، معاونت سیاسی وزارت کشور از همه احزاب فعال و با سابقه در کشور دعوت کرد تا در این زمینه فکری کنند و بنابراین 15 تا 20 جلسه تشکیل شد و اساسنامه یی برای کار مشترک احزاب تدوین شد. پس از طی کردن این فرآیند نیز خانه احزاب به ثبت رسید و مجوز فعالیت گرفت.با توجه به این سابقه، تعجب می کنم که بادامچیان چطور به عنوان یک عنصر با سابقه و نماینده مجلس که باید به اجرای قانون حساس باشد، مجوز فعالیت تشکلی را که اکثر احزاب عضو آن هستند زیر سوال می برد.از طرف دیگر پیشنهاد وی برای تاسیس باشگاه احزاب ایده یی است که اجرای آن نیازمند وجود هیات موسس، شخصیت های حقیقی و حقوقی و اساسنامه و مرامنامه است، در حالی که خانه احزاب دارای حیات است، به فعالیت خود ادامه می دهد و اعضای آن نیز افرادی مشخص و شناسنامه دار هستند.ادعاهای دیگر بادامچیان مبنی بر عدم صحت انتخابات شورای مرکزی خانه احزاب نیز یک خلاف آشکار است، زیرا رییس هیات نظارت بر انتخابات این شورا که خودش از نیروهای اصولگرا بود، به رغم اعتراض وزارت کشور در دیدار رسمی با مرتضوی معاون سیاسی وزیر کشور، صحت انتخابات را تایید کرد و مسوولیت آن را پذیرفت.ضمن آنکه در همان انتخابات شخصیت های اصولگرایی مانند کنعانی مقدم، میرمحمدی، مظاهری، ولی زاده و... انتخاب شده بودند و شایعه تلاش اصلاح طلبان برای تسلط بر خانه احزاب کذب است. جالب این است که دوستان اصولگرا در آن انتخابات به بادامچیان رای ندادند و به نظر می رسد با وجود عضویتش در کمیسیون ماده 10 احزاب، باز هم در میان همفکران خودش با استقبال روبه رو نبوده است و احتمالاهمین عدم اقبال، باعث شده تا او انتخابات را زیر سوال ببرد!اصلاچطور ممکن است که چنین تخلفی رخ داده باشد و خانه احزاب همچنان به فعالیت خود ادامه داده باشد؟ اکنون هم که دوره دو ساله شورای مرکزی به اتمام رسیده، باید اعضای خانه احزاب و وزارت کشور، آماده برگزاری انتخابات دور جدید باشند.