آرشیو یکشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۰، شماره ۴۹۵۹
صفحه آخر
۲۸
مکتب

درس هایی که حسین(ع) به انسان ها آموخت(قسمت پایانی)

حجت الاسلام شهید هاشمی نژاد

خطبه های گرم و آتشین حسین(ع) یکی پس از دیگری در روز عاشورا ایراد می گردید. اما باری آن مردی که «قلوبهم کالحجارئ اواء شد قسوئ» کمترین اثر نداشت و همچنان به کشتار مردان فضیلت و انسان های اجتماع سرگرم بودند و در برابر حقیقت شمشیر می کشیدند. حکومت یزید در آن روز کثیف ترین جنایت ها را انجام داد و رذالت و بی شرمی را به پایان رسانید، کشتند، سوزاندند، آتش زدند، غارت کردند، آب را بر روی کودکان و خردسالان بستند و خلاصه کار ننگ و فضاحت را تا جایی رساندند که فرزند شیرخواره لب تشنه ای را هدف تیرهای مسموم قرار دادند و با این عمل، خویش را برای همیشه و در نزد تمام ملت ها رسوا ساختند زیرا حکومت فرزند معاویه دیگر نمی تواند کشتن بچه شیرخوار را از نظر نظامی توجیه کند، نمی تواند بگوید او کشته بود ما هم او را کشتیم، به میدان آمده بود ما به او تعرض کردیم. اینجا دیگر نمی توان گفت اگر به او آب می دادند یا او را زنده می گذاشتند، به سپاهیان یزید حمله می نمود و آنها را به قتل می رساند، درباره یک طفل شیرخوار چنین عذرهایی را نمی توان آورد و برای کشتن او توجیه و تفسیری نمی توان کرد. آری شهادت آن کودک یک سند زنده و پایدار بر مظلومیت حسین و رسوایی حکومت یزید است.

این سند بسیار گویا و روشن است و می تواند از یک طرف مظلومیت فرزند پیغمبر و از سوی دیگر درندگی، وحشیگری، رذالت، رسوایی و بیدادگری حکومت یزید را برای همیشه و در نزد همگان به خوبی اثبات نماید. آیا یاران حسین و حتی طفل شیرخوار او را به قتل رساندند سپس دست به کشتار آن حضرت زدند و آن منظره کامل آزادمردی و انسانیت را هم شهید نمودند، اما رذالت و جنایت آنان تا اینجا هم پایان یافت!