آرشیو سه‌شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۱، شماره ۱۵۱۲
سینمای ایران
۱۲

استفاده از جادوی سینما

روبرت صافاریان
انتخاب: لیلاو اجاره نشین ها

برای کسی که علاقه مند به سینمای مهرجویی باشد، انتخاب یک یا دو فیلم از سینمای او کار دشواری است. اما شاید اگر ذهنم را معطوف به سینمای پس از انقلابش کنم، به نظرم فیلم های «لیلا» و «اجاره نشین ها» را بیشتر دوست دارم. فکر می کنم این دو فیلم از فیلم های دیگر او شاید بهتر است و مشکلات کمتری دارد. هر چند به نظر من کلادر فیلم های داریوش مهرجویی به مشکل کلان چه از لحاظ ساختار و چه از لحاظ تکنیک برنمی خوریم. اما «لیلا» و «اجاره نشین ها» از نظر من فیلم های خوب و خوش ساخت تری محسوب می شوند. مثلادر فیلم «لیلا»، مهرجویی از حکایت ساده ای که بعدها دستمایه بسیاری دیگر از آثار قرار گرفت، استفاده کرد. فیلم های بعدی دیگران هیچ کدام جایگاه «لیلا» را کسب نکردند. او با بهره گیری از فضاسازی های بصری، روشن و تاریک صحنه، موسیقی (و به ویژه آهنگ دلنشین «بهشت یاد» از علیرضا افتخاری) و نیز فراز و فرود دراماتیکی که با واگویه های شخصیت اصلی پیوند می خورند، موقعیتی اگزیستانسیالیستی می آفریند؛ موقعیتی که در آن آدم ها بهای فردیت خویش را می پردازند و قرار است مسوولیت اختیارات و تصمیمات خود را در حوزه ای از آزادی وجودی خویش بر دوش بگذارند و عواقب آن را تحمل کنند. فیلم «لیلا» یک نمونه درخشان از کاربرد تمهیدات فنی و زیبایی شناسانه مختلف برای غنابخشی به درونمایه درام است و در واقع بیشترین ارزش خود را از نحوه اجرا و پرداخت کسب می کند.

مهرجویی به غیر از استعداد فیلم سازی در سطح استاندارد این درک را دارد که در جامعه ما نباید پا پس کشید، باید با مردم و جامعه تعامل داشت، بده بستان داشت، گفتمان و کار کرد. این خصلت جامعه ماست که نباید در آن پا پس کشید. حتی اگر جامعه ای کامل نباشد، این وظیفه فیلمساز است که جامعه ما را با ساخت فیلم به سمت کمال و درستی سوق دهد.

خصیصه اصلی مهرجویی این است که با سماجت سعی در ساخت فیلم و تغییر دارد، او به این نتیجه رسیده است که اگر دیگران سد راه می شوند، او با جادوی سینما هدفش را منتقل کند و این همان خصیصه بسیار خوبی است که متاسفانه در فیلمسازهایی با قد و قامت مهرجویی کمتر دیده می شود.