آرشیو شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۱، شماره ۷۵۲۷
صفحه آخر
۲۴

اخلاق نبوی

محمداسماعیل دولابی

یک یهودی هر شب که پیغمبر خدا (ص) از بغل دیوار منزلش رد می شد یک سطل خاکستر آتش دار از اجاقش بر می داشت و از بالاروی سرحضرت می ریخت. یهودی بودند و نفوذ داشتند و زیاد هم بودند. آن زمان

پیغمبر خدا (ص) تازه حرکت کرده بود. هروقت حضرت ازمسجد می آمدند که به طرف منزل بروند او این کار را می کرد. یک شب همین طوری که اصحاب نشسته بودند، حضرت خبرگیری کرد و فرمود:«یک رفیقی داشتیم که گاهی یاد ما می کرد، چند وقت است او را نمی بینم»؟! معلوم شد آن یهودی مریض شده و در رختخواب خوابیده بود. اولاببین حضرت چه می گوید. می گوید یک «رفیق» داشتم! رفیق! آیا این آدمی که مرتب آدم را اذیت می کند رفیق می شود؟ ! اخلاق را ببین که چه دریایی است. البته از روی مزاح می گویند. نمی خواهم بگویم که مثلاحضرت کیف هم می کرده اند که او این کار را می کرده است. حضرت از روی مزاح فرمود: «یک رفیقی داشتیم شب ها یاد ما می کرد» یعنی با خاکستر یاد ما می کرد. آن وقت جواب دادند: مریض شده در رختخواب است. حضرت فرمود: «پس بلند شوید عیادتش برویم» و بلند شدند. اخلاق این جور است. وقتی رفت و در را زد، آن مریض در اتاق بود. یکباره شنید که محمد به عیادت آمده است! شما ببین و فکر کن که به آن مرد یهودی که دراتاقش مریض افتاده بود چه گذشت! ازته اتاق صدا زد «اشهدانک محمد رسول الله» شهادت می دهم که تو رسول خدایی. این طور است. اخلاق خوب اشخاص را مضطر می کند، تسلیم می کند، انسان می کند. آن یهودی را که لجوج بود، دیدید؟ اخلاق پیغمبر (ص) این طور است.

کتاب طوبای محبت- جلد ششم